محمدحمیدیمقدم از مرز میان سیاهنمایی و گذر از آن با ارائه راهحل برای یک معضل اجتماعی میگوید.
در سالهای گذشته در سینمای ایران گونهای از فیلم تولید شد که چون به صورت رئال به معضلات اجتماعی میپرداخت برخی از آن با عنوان سیاهنمایی یاد میکردند. فیلمهایی که گاهی در جشنوارههای خارج از کشور هم موفقیتهایی کسب میکردند.
سینمای مستند ایران هم در سالهای اخیر توانسته در جشنوارههای خارجی جایگاه ویژهای پیدا کند و از آنجا که مستند باید آینه تمامنمای جامعه باشد آیا در مستندهای با موضوعات اجتماعی هم سیاهنمایی داریم؟
حمیدی مقدم رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در گفتوگویی در پاسخ به این سوال گفت: سیاهنمایی در مستند وقتی با پیشنهاد توام باشد یعنی رفتن به دنبال راهحل. در جهان فانتزی و داستان سیاهنمایی ممکن است با زندگی رئال یک جامعه پیوند بخورد، در مستند شما باید بروی و مسائل را پیش روی سیستم ساختار حکومتی، سیاستمدار، قانونگذار و افراد دستاندرکار و ذینفعانی که در جامعه زندگی میکنند بگذاری. شما اگر در آموزش پرورش نقصانی میبینی یا در شیوه تربیتی یا در حوزه پزشکی و بیمه و … اگر بخواهی به سراغش بروی، میگویی این نقصان جامعه را از تعادل خارج کرده؛ یک جامعه خوب اینها را ندارد. پس این میشود سیاهنمایی. اما ساختار مستند میگوید در این حوزه حقوق فلان طبقه ضایع میشود، پس فلانی که در فلان جایگاه نشستی به این نقطه هم فکر کن. اینجا از سیاهنمایی عبور میکنید. چون اگر بخواهیم اینطور فکر کنیم که کل ساختار مستندها به جز حیات وحش سیاهنمایی است. همین الان دو فیلمی که در حوزه بیمه یا فساد ارزی ما امسال ساختیم، مگر این اتفاقهای مهم در جامعه ما رخ نداد؟ وقتی یک مستندساز به سمت این موضوعات میرود اگر با نگاه تئوری توطئه نگاه کنیم میشود سیاهنمایی، اما مستند با پیشنهاددهندگیاش میتواند از این مرز عبور کند؛ این نکته مهم است. یعنی مثلا شما این تیکه اگزوتیک که در یک کوچه اتفاق افتاد را گرفتی که فقط بروی فلان جشنواره که بگویی در جامعه من این اتفاق در حال رخ دادن است، یا مدلت مدلی است که میخواهی این اتفاق در جامعه تصحیح شود؟ این کاملا در ساختار و نگاه فیلمساز مشهود است.