وحید قلیچ، گلر اسبق پرسپولیس گفت: نه حامد لک تازهکار است و نه رشید مظاهری. این دو سالهاست در لیگ برتر مقابل استقلال و پرسپولیس بازی کردهاند. بعید میدانم هیچ یک استرسی داشته باشند.
وحید قلیچ دروازهبان شناخته شده پرسپولیس در دهه ۶۰ یکی از کسانی است که خاطرات جالبی از این رویارویی همیشه جذاب دارد. در آستانه بازی حساس پرسپولیس و استقلال بد ندیدیم دقایقی با وحید قلیچ گفتوگو کنیم.
ابتدا میتوانید بازی استقلال و پرسپولیس را پیشبینی کنید؟
من فکر میکنم احتمال مساوی شدن بازی خیلی بیشتر است.
با چه نتیجهای؟
بیشتر احتمال دارد این دیدار بدون گل تمام شود!
چرا؟
پرسپولیس و استقلال دو دروازهبان خوب و خیلی آماده دارند. هم حامد لک ثابت کرده بهترین است و هم رشید مظاهری خداوکیلی خیلی سرحال است. مهاجمان دو تیم کار سختی مقابل این دو دارند.
هر دو اما اولین دربی خود را پشتسر میگذارند. این مسئله استرسزا نیست؟
نه حامد لک تازهکار است و نه رشید مظاهری. این دو سالهاست در لیگ برتر مقابل استقلال و پرسپولیس بازی کردهاند. در اردوهای تیم ملی نیز بارها حضور داشتهاند و بعید میدانم هیچ یک استرسی داشته باشند.
حالا پیشبینی میکنید کدامیک از بازیکنان دو تیم شانس گلزنی بیشتری داشته باشند؟
باز هم میگویم با این گلرها هیچ کدام!
عجب! پس مهدی عبدی یا مهدی قایدی هیچ شانسی برای گلزنی ندارند؟
امیدوارم یک بار دیگر خواب گلزنی مهدی عبدی را ببینم و او برای پرسپولیس گل بزند. قبل از فینال لیگ قهرمانان آسیا خواب دیده بودم مهدی عبدی گل میزند که زد. حالا هم دوست دارم خواب گلزنیاش را ببینم.
خاطرهانگیزترین دربی وحید قلیچ کدام بازی و چه سالی بوده است؟
اسفندماه سال ۱۳۶۷ و در جامحذفی به استقلال خوردیم. زمستان سردی بود و اگر اشتباه نکنم بازی را ساعت ۸ شب انداخته بودند. با این وجود حدود ۸۰ هزار تماشاچی به استادیوم آزادی آمدند و از نزدیک شاهد آن مسابقه شدند. بازی در وقتهای قانونی با نتیجه یک- یک به پایان رسید و به ضربات پنالتی کشیده شد. در آن بازی ضربات پنالتی امیر قلعهنویی و محمدرضا شکورزاده خراب شد و مقابل استقلال برنده شدیم.
همان بازی که علی پروین وعده پاداش ۵۰ هزار تومانی به شما داد؟
(با خنده) علیآقا وعدهاش را فقط داد. البته از شوخی گذشته ما علیآقا پروین را دوست داشته و داریم. در آن دربی من خیلی خوب بازی کردم و به قول فوتبالیها بازی را درآوردم. بعد از بازی خیلی شوق و هیجان داشتم و نزد آقای پروین رفتم که پاداش بگیرم اما…
اما چی؟
من هم بگویمچی گفت شما نمیتوانید بنویسید! (ماجرا را تعریف میکند و گرچه واقعاً خندهدار و طنز است اما قابل انتشار نیست!)