لیگ بیستم به تدریج به نیمفصل نخست نزدیک میشود و یکی از مهمترین نکاتی که در رابطه با این لیگ میتوان گفت این است که «هیچ تیمی شبیه صدرنشین نیست». این را حداقل میتوان از فاصله امتیاز واقعی یک تیم با حداکثر میزانی که میتوانست بهدست بیاورد متوجه شد.
به عنوان مثال استقلال یا صنعت نفت حداقل ۱۴ امتیاز کمتر از حداکثر امتیاز ممکن به دست آوردهاند. وقتی اختلاف بین تعداد بازی و امتیازهای کسب شده تا این اندازه باشد، بهتر میتوان گفت که هیچ تیمی شبیه صدرنشین نیست.
اما با تمام این اوصاف استقلال میخواهد صدرنشین باشد و بعد از چند فصل به رویای قهرمانی برسد. محمود فکری با تمام انتقاداتی که نسبت به او میشود تا اینجای فصل موفق شده آبیها را در حد یک مدعی اصلی نگه دارد و حتی به صدر ببرد. هر چند لغزش بین صدر و رده دوم برای استقلال رقم خورده است اما اگر برخی از ضعفهای آبیپوشان از بین برود فکری میتواند تیمش را صدرنشین مقتدر لیگ کند؛ در غیر این صورت این تیم حتی ممکن است به ردههای پایینتر هم بیفتد. اما ضعفهای اساسی استقلال چیست؟
پنیر سوئیسی؟
دفاع استقلال چنان ایرادات اساسی دارد که این سوال پیش میآید که این تیم با چنین وضعیت خط دفاعی در حوالی صدر است.
بسیاری از کارشناسان فوتبال پس از دربی گفتند اگر پرسپولیس کمی هوشیارتر بود میتوانست با توجه به ضعف شدید خط دفاعی استقلال و اشتباهات مکرر آنها، بازی را به سود خود به پایان ببرد. حالا واقعا به همان پنیر سوئیسی معروف در فوتبال رسیدهایم، جایی که حفره زیاد دارد.
خط دفاع استقلال «جا» میماند و ناهماهنگی بین مدافعان این تیم موج میزند. ضریب پاسهای اشتباه بین مرادمند و غلامی بسیار زیاد بود. البته نباید فراموش کرد که در همان دربی، مسعود ریگی یک بار توپ را از روی خط دروازه برگشت داد.
نکته بسیار پراهمیت دیگر این که استقلال در حالی به نیمه نخست لیگ بیستم نزدیک میشود که هنوز ترکیب خود را به درستی نشناخته است. محمود فکری در این رابطه هنوز به یک انسجام فکری ثابت و واحد نرسیده و نتیجهاش این است که تیم هر ۱۲۰ دقیقه یک بار انگار با تحول ترکیبی روبهرو میشود. البته اگر نگاهی به فهرست بازیکنان استقلال بیندازیم، متوجه میشویم شاید فکری چارهای جز تغییر مداوم ترکیب نداشته باشد. سرمربی آبیها از لحاظ داشتن بازیکن، چندان انتخابهای فوقالعادهای ندارد اما به هر حال این موضوع که این تیم هنوز به ترکیب ثابت خود نرسیده یکی از ضعفهای بزرگ تیم به شمار میرود.
فروپاشی یک زوج قدرتمند
استقلال فصل گذشته به زوج قائدی-دیاباته فخر میفروخت. قائدی و دیاباته در حال تبدیل شدن به بهترین زوجهای خط حمله یک دهه اخیر بودند اما ناگهان همه چیز بههم ریخت. فصل بیستم برای قائدی و دیاباته خوب نبود و اوضاع به گونهای پیش میرود که فکری و البته هواداران باید دلخوش به درخشش انفرادی هر یک از این بازیکنان باشد.
دیاباته و قائدی مثل قبل با یکدیگر هماهنگ نیستند که البته این عدمهماهنگی را باید در دیاباته جستوجو کرد. واضح به نظر میرسد او دیگر از انگیزه کافی برخوردار نیست. او هم طلب دارد و هم اینکه با محمود فکری کنار نمیآید. جسته و گریخته شنیدهایم که فکری با دیاباته اختلاف دارد؛ در واقع او بازیکنی نیست که به چشم فکری آمده باشد. دیاباته با درک این موضوع و اینکه احتمال دارد به طور دائمی به نیمکت بچسبد ناراحت است و حالا انگیزههای مضاعفی برای جدایی از استقلال دارد.