شاید برای همه ما اتفاق افتاده است، از دست دادن یکی از عزیزانمان. در واقع تنشزاترین اتفاق زندگی هر فردی مرگ و از دست رفتن عزیزان، میباشد که بسیار تلخ و ناباورانه است.
تحمل مرگ عزیزانمان و غلبه بر غم ناشی از آن کار سادهای نیست و فقط گذشت زمان، میتواند مرهمی برای دردهایمان باشد. متاسفانه در برخی از مواقع فرآیند بهبودی به تاخیر میافتد که در این صورت عملکرد اجتماعی فرد به کلی مختل خواهد شد.
همه ما خوب میدانیم که مرگ و نیستی، جزوی از زندگی است. بهراستی، مفهومی واقعی به وجودمان میبخشد، زیرا به ما یادآوری میکند که حیات چقدر گرانبهاست. غصه خوردن، نمود بیرونی ضایعهای است که بر شخص وارد شده است. شاید اندوه وی از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) بیان شود؛ برای مثال گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است. بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد.
همه سوگدیدهها، یکسان با مرگ عزیزانشان کنار نمیآیند و واکنشهایشان نسبت به مرگ با هم متفاوت است. سوگ برای خیلیها فقط چند قطره اشک است و برای عدهای دیگر، پایان زندگی. تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر در کام آنها میماند و در این باره هیچکس به اندازه خود فرد نتواند به خودش کمک کند.
در ادامه این مطلب چندین راهکار برایتان آورده شده است تا شاید مرهمی باشد بر دل سوگ دیده شما.
با مرگ عزیزان خود کنار بیایید و تنها نمانید
برای تامین سلامت روانی باید با مرگ عزیزان خود کنار بیایید. در هنگام از دست دادن عزیزان خود غمگین شدن و اندوه طبیعی است، اما مواقعی که دچار اندوه شده اید سعی کنید احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید و خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند، باشید.
در کل برای چیره شدن به غم و اندوه برون ریزی احساسات، به شما کمک میکند. صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او میتواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.
آزادانه اشک بریزید
بعد از مرحله انکار، معمولا افراد داغدیده وارد مرحله ناراحتی و خشم میشوند. یکی از راههایی که انسان را به زندگی عادی برمیگرداند، تخلیه هیجانات و دردهای درونی است. شخص داغدیده برای التیام دردهای درونیاش، چارهای جز اینکه غمش را بروز دهد، ندارد. آزادانه اشک ریختن و گاهی ناله کردن از واکنشهای طبیعی در غم از دست دادن عزیز است.
نباید فرد داغدیده فکر کند که این واکنشها نشانههایی از ضعف شخصیتی اوست. این واکنشها نهتنها نشانه ضعف نیست، بلکه یکی از نشانههای سلامت روان یک فرد است که احساساتش را این چنین بروز میدهد. افراد داغدیده باید در این مرحله به فکر مراقبت از سلامتی خودشان هم باشند تا بتوانند منطقیتر با این قضیه کنار بیایند و از این مرحله عبور کنند. یک نکته مهم دیگر در این مرحله، پرهیز از تحقیر، محکوم کردن و سرزنش خود است. مثلا افراد داغدیده نباید فکر کنند که «اگر من فلان کار را انجام میدادم شاید عزیزم اکنون زنده بود».
پذیرش به معنی فراموش کردن عزیز نیست
مرحله آخر هم مرحله پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغدیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد. افراد داغدیده در این مرحله، باید از تنها ماندن بپرهیزند. این افراد باید به حضور دیگران در کنارشان برای همدردی و همدلی توجه کنند، زیرا این امر به آنها کمک زیادی در سبک شدن این غم خواهد کرد. این افراد باید به خودشان اطمینان بدهند که میتوانند این بحران عاطفی را پشت سر بگذارند. نباید تصور کنند که بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است! الگو گرفتن از افرادی که چنین غمهایی را با موفقیت پشت سر گذاشته اند نیز میتواند کمک زیادی به خانواده داغدیده کند.
زمان حلال مشکلات است
درست است بعد از فوت یکی از عزیزانتان لحظهای از فکر او غافل نمیشوید و یاد او از دل شما بیرون نمیرود، اما باید بدانید زمان حلال مشکل شماست و درد و رنج این مصیبت با گذشت زمان از بین نمیرود بلکه کمرنگتر میشود به طوری که میتوانید با آن کنار آیید و به زندگی عادی خود باز گردید.
درک حضور و معیت خداوند به هنگام فقدان عزیزان
خداوند متعال در آیات متعددی همراهی خویش را به انسانها اعلام کرده است تا آنان خود را از قلمرو حمایتی خدا خارج ندانند و به مدد این شناخت بر مشکلات فائق آیند.
از اصل قرآنی «همراهی خداوند با بندگان در همه حال» و ذکر مصادیق قرآنی برای آرام سازی و تحمل مشکلات بر پایه شناختی درک همراهی خداوند در سختی ها، بر میآید که یکی از مهارتهای ارائه شده در قرآن برای تحمل فقدان، درک حضور و همراهی خداوند به هنگام مرگ عزیزان است، زیرا چنین بینشی انسان را در قلمرو حمایتی خداوند قرار داده، همین نوع بینش توان تحمل او را بر مرگ عزیزان افزایش میدهد.
دیگران چطور میتوانند به فرد داغ دیده کمک کنند
دوستان و اطرافیان فرد داغدیده نقش بسیار مهمی برای بهتر شدن حال فرد داغ دیده دارند. همدردی و همراه بودن با فرد میتواند کمک بسزایی در پذیرش مرگ و باز گشت به روال طبیعی زندگی شود. اما مهم نحوه برخورد و گفتن کلمات میباشد. در ادامه به چند مورد اشاره میکنیم:
نگویید غم آخرتان باشد
اظهار هم دردی و آرزوی خوب برای فرد داغدار نباید در بطن خویش خواسته بدی را برای او به دنبال داشته باشد. عبارتهایی مثل خداوند به شما صبر دهد، خداوند بخاطر صبرتان به شما اجر دهد، یا خداوند به شما سلامت دهد یا آرزومند سلامت شما هستیم، میتوانند مناسبتر باشند. به یاد داشته باشیم که دعا و ارزو برای طول عمر داغدیدگان، اگرچه ممکن است تلویحاً و غیرمستقیم به معنای ایجاد امکان تحمل مصیبتها و تجربه داغهای دیگر نباشد، ولی اثر مثبت آن بیشتر است.
بازگو کردن خاطره
خیلی وقتها بهتر است به جای دلداری دادن، خاطرهای از فرد از دست رفته بازگو کنید. با این کار هم یادش را گرامی داشته اید هم ممکن است باعث شوید فرد داغدار با یاد و خاطره عزیزش تسکین پیدا کند.
نگران نباش، به زودی حالت بهتر میشه
در حالیکه قصد کمک به فرد داغدار برای نگاه به آینده را دارید، توجه به این نکته بسیار مهم است که به وی زمان لازم برای عبور از مرحله عزاداری داده شود. به هیچ وجه او را تحت فشار برای غلبه بر احساسات جریحه دار شده اش قرار ندهید.
نگویید «او الان در جای بهتری است»
به جز مواردی که شما مطمئنید که فرد مرحوم و فرد داغدار هر دو به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند، گفتن این جمله میتواند اهانت آمیز و ناراحت کننده باشد. بجای آن بهتر است که به رنج و ناراحتی که فرد عزادار تحمل میکند اقرار کنید.
اصرار نورزید که نباید غصه بخورند
شاید بخواهیم به فرد داغدار بگوییم، ‹آرام باش، آرام باش، گریه نکن. ›، ولی اغلب بهتر است بگذاریم اشکها جاری شوند.
همیشه آمادۀ کمک باشید
نه تنها در چند روز اول که دوستان و اقوام بسیاری حضور دارند بلکه حتی ماههای بعد که ایشان به روال عادی زندگی خویش برمی گردند آمادۀ کمک باشید. به این طریق میتوانید ثابت کنید که «دوست خالص» هستید، دوستی که در زمان «تنگی» کنار دوستش باقی میماند.
و در نهایت اینکه هیچکس تا ابد اشک نریخته، هیچکس تا ابد سیاه نپوشیده است، هیچکس قرار نیست با مرگ عزیزش، خودش را زندهزنده دفن کند و به همین علت است که سوگدیدهها هم اگر از سلامت روانی برخوردار باشند و به شیوهای صحیح از حمایت اطرافیان و خدمات روانشناسی برخوردار شوند سرانجام اندوه را کنار میگذارند؛ یعنی پیراهنهای سیاه را عوض میکنند، آراسته میشوند و تصمیم میگیرند دیگر در تنهایی برای از دسترفتهشان اشک نریزند.
غم که برود، شادی که بیاید، آهستهآهسته امید مثل گیاهی نحیف باز در دل مصیبتدیدهها ریشه میدواند، قد میکشد، جوانه میزند و آنها مثل گذشته عاشق زندگی میشوند.