اینکه در هر دو مسیر یک خط پیشرفت برای خودش درنظر گرفت و توانست با قدمهای آهسته و معقول روی این خط گام بردارد. جوانان زیادی در این کشور پهناور هستند که میتوانند از این الگو برای موفقیت خود استفاده کنند.
حقیقتا واژه «هیچی نشدن» برازنده پژمان جمشیدی نیست. چطور میشود در دو مسیر متفاوت ورزش و هنر موفق گام برداری و در تصور دیگران هیچ انگاشته شوی؟ نه، گاهی در بیانصافی کردنها هم افراط میشود.
انتخاب مجدد جمشیدی بهعنوان کاندیدای بهترین بازیگر مکمل مرد در جشنواره سیونهم فیلم فجر بهانهای شد تا نگاهی به گامهای آهسته اما موفق این بازیکن اسبق پرسپولیس و تیم ملی از ورزش تا دنیای هنر بیندازیم. گامهایی که همزمان با پژمان توسط علی انصاریان هم برداشته شد اما درنهایت کرونا موفق شد جلوی پیشرفت یکی از جوانان موفق عرصه ورزش و هنر را بگیرد.
وقتی «نه» سلطان، انگیزهها را بیشتر کرد
پژمان از کشاورز شروع کرد. تیمی که زمانی حسابی خودش را در فوتبال ایران مطرح کرد و چهرههای بزرگی همچون مرحوم سیروس قایقران را در اختیار گرفت. بازیکن جوانی که هنرنماییهای فوتبالیاش را اکثر دانشآموزان دبیرستان دهخدا کرج در اوایل دهه ۷۰ شمسی بهخوبی بهخاطر دارند و بعدا با نگاهی متفاوت بازیهای او را در فوتبال نسبتا حرفهای آن زمان دنبال میکردند. او در سال ۷۷ قرار بود پیراهن پرسپولیس را بر تن کند و حتی در تمرین این تیم هم شرکت کرد. اما پایان محرومیت پنجساله علی پروین و بازگشت او به فوتبال، سرخپوش شدن این بازیکن را بهتاخیر انداخت. حمید درخشان میخواست این جوان را به لیست تیمش اضافه کند اما پروین برگشت و پژمان مجبور شد مسیرش را از پرسپولیس بهسمت سایپا تغییر دهد. علی پروین آن زمان فکرش را نمیکرد بعدا خودش بگوید پژمان را برای پرسپولیس بیاورید. شاید همان نه گفتن ابتدایی باعث شد جمشیدی برای پیشرفت در فوتبال انگیزه زیادی پیدا کند.
ملیپوشی که سرخپوش شد
پژمان با حضور در تیم ملی نشان داد که بازیکن با استعدادی است و حقش حضور در تیمهای بزرگتر فوتبال ایران است. علی پروین هم فهمید این بازیکن شرایط حضور در پرسپولیس را پیدا کرده است. پژمان که زمزمههای حضورش در پرسپولیس بهگوش میرسید با گلزنی مقابل تیم ملی گرجستان بهسمت هواداران پرسپولیس رفت تا همه بفهمند علاقه او به حضور در پرسپولیس اصلا از بین نرفته است. زوج موفق بهنام ابوالقاسمپور و پژمان جمشیدی از سایپا به پرسپولیس آمدند تا این بازیکن پنجسال تمام بهعنوان مدافع راست پیراهن سرخ را بر تن و نام خودش را بر قلب هواداران این تیم حک کند.
آمار خوب فوتبالی
کسانی که میگویند پژمان در فوتبال بهجایی نرسیده آیا میدانند انجام حدود ۱۰۰ بازی در پرسپولیس چقدر کار سختی است؟ آن هم در تیمی که علی پروین سر مربیاش باشد و همه از سختگیریهای او کاملا باخبرند. پژمان حدود ۱۰۰ بازی برای پرسپولیس کرد و در تیم ملی هم حضور داشته و درکنار آن بازی برای تیمهای مطرحی همچون کشاورز، سایپا، پاس بزرگ، استیل آذین و البته ابومسلم خراسان هم در کارنامه فوتبالی پژمان دیده میشود. حضور در فوتبال آن هم در این عرصه قطعا کار آسانی برای فوتبالیستهای ایرانی نیست و زحمت و انگیزه زیادی میطلبد تا چنین آمار خوبی نصیب یک فوتبالیست شود. شاید اگر او بدشانس نبود فرصتهای بیشتری هم نصیبش میشد. در پست مهدی مهدویکیا بازی کنی و باز هم بتوانی موقعیت بازی برای خودت فراهم کنی اصلا کار آسانی برای یک فوتبالیست نیست.
دلیل غیرفنی برای خط خوردن از تیم ملی
جمشیدی زمانی از تیم ملی خط خورد که دلیلی برای خط خوردنش نبود. وقتی سرک میکشی و میبینی علت خط خوردن این بازیکن فنی نیست، پی میبری که بدشانسی هم میتواند سراغ یک فوتبالیست مستعد برود. این را نوشتیم تا کسانی که میگویند پژمان در فوتبال بهجایی نرسیده بهتر متوجه شوند که چقدر در حرفشان بیانصافی کردهاند.
داستان تمرینات شخصی در یک پارک
جمشیدی از پرسپولیس به پاس رفت تا دوران خدمت سربازیاش را بگذراند. بعد هم راهی تیم استیل آذین شد و درنهایت به تیم ابومسلم مشهد رسید. او در ابومسلم سعی کرد روزهای خوبی را برای خود رقم بزند اما درنهایت با حضور پرویز مظلومی در این تیم پژمان از نیمکت و حتی تمرینات هم دور شد و گاهی مجبور بود در پارک بوستان ملت مشهد بهتنهایی بدود! او در بهمن ۸۸ از فوتبال خداحافظی کرد. البته یکبار دیگر به تمرینات ابومسلم برگشت اما وقتی متوجه شد مهاجری سرمربی وقت علاقهای به حضور او ندارد از فوتبال برای همیشه کنار رفت.
بازگشت با اتکا بر توانایی هنری
چرا باید حضور جمشیدی را در سریال پژمان که از سوژهای بکر و جذاب برخوردار بود، نادیده بگیریم؟ داستانی طنزگونه که در حقیقت پلی بود میان دوران زندگی فوتبالی این بازیکن با عرصه هنر. طنزی جذاب که خیلیها را پای تلویزیون نشاند و باعث شد رسانه ملی در بهدست آوردن ذائقه بیننده تحرکی تازه از خود بروز دهد. بهعنوان اولین کار باید پژمان را منصفانه قضاوت کنیم. در این سریال چند تن از فوتبالیستها ازجمله حمید درخشان، بهروز رهبریفرد، محمد محمدی و علی موسوی حضور داشتند و آنطور که پژمان توانست در نقش خود مسلط نشان دهد بقیه نتوانستند و البته انتظاری هم از آنها نبود.
دوبار کاندیدا شدن اتفاقی نیست
پژمان جمشیدی تا امروز دوبار کاندیدای کسب جوایز جشنواره فجر شده است. هنرمندی که وقتی در سریال پژمان درخشید، کار هنری را از تئاتر دنبال کرد تا آموزشهای لازم را بهشکل درست بهدست بیاورد، حالا تجربه دوبار کاندیدا شدن کسب جایزه را دارد و این شانس هنوز برایش پابرجاست که بتواند جایزه را از آن خود کند. جالب است هر دوبار با حاشیههایی روبهرو شده که وقوعش تعجبآور است. بار اول عدهای از حاضران در محل برگزاری جشنواره بهخودشان اجازه دادند که به انتخاب پژمان بخندند. این بار هم یکی از اهالی رسانه با سوالی عجیب ناراحتی اهالی هنر و حتی رسانه را باعث شد. جالب است که پژمان در هر دوبار پخته عمل کرد و پاسخگوی حواشی نبود. مگر میشود دوبار کاندیدای بهترین بازیگر مرد مکمل شوی و این یک اتفاق باشد؟!
حرکت روی مسیر پیشرفت
باید خوشحال باشیم که یک جوان هم در عرصه ورزش موفق بود، هم هنر. اینکه در هر دو مسیر یک خط پیشرفت برای خودش درنظر گرفت و توانست با قدمهای آهسته و معقول روی این خط گام بردارد. جوانان زیادی در این کشور پهناور هستند که میتوانند از این الگو برای موفقیت خود استفاده کنند.
امروز جای علی انصاریان و مهرداد میناوند خالی است. آنها هم توانستند در عرصههای مختلف هنری توانایی خاصی از خود نشان دهند؛ تلاشی که پیش از این از مرحوم عزیز اصلی، مرحوم محمدعلی فردین، مرحوم حبیبالله بلور، مرحوم محراب شاهرخی و امامعلی حبیبی دیدیم و این تلاشها هیچوقت قابلانکار نیست.