مسأله امروز استقلال کریخوانیهای وزیر ارتباطات نیست که اسماعیل خلیلزاده خود را مکلف به پاسخگویی سریع آن میداند. شاید این واکنش از نگاه هواداری جذاب باشد اما به واقع مدیران استقلال باید رسیدگی به موارد کلانتر را در دستور کار قرار دهند و در رابطه با زیرساختها نیز این اندازه حساس باشند.
دیروز در خبرها خواندیم که تمرین ظهرگاهی استقلال در کمپ تیمهای ملی برگزار شد. آیا با خواندن این خبر نکته مهمی به ذهنتان خطور نمیکند؟ استقلال-کمپ تیمهای ملی؟! محل تمرین استقلال به راستی کجا است؟ آیا استقلال باید در نقطهای تمرین کند که هیچ تعلق خاطری به آن ندارد؟ ماجرا چیست؟ چرا استقلال به کرات محل تمرینش را تغییر میدهد؟ آیا مدیران باشگاه استقلال به این سؤال فکر کردهاند یا اساساً این پرسش کمترین اهمیت را برای سران باشگاه استقلال دارد؟
در ظاهر همه چیز خوب بود و استقلال تمرین دیگری را برگزار کرد تا آرام آرام آماده حضور در اولین بازی نیمفصل دوم مقابل مس رفسنجان شود اما در بطن این ماجرا ایرادی بزرگ نهفته است که بارها به آن اشاره شده است.
پیشتر نیز بارها نوشتیم که استقلال باید زمین تمرین مشخصی داشته باشد و در نقطهای به آمادهسازی خود بپردازد که به آن تعلق دارد. از ابتدای فصل بیستم تاکنون اما پیوسته محل تمرین آبیها متغیر بوده است. از مجموعه ورزشی انقلاب گرفته که به قول برخی بازیکنان در زمین آن شیشه و سنگ بود تا زمین تمرین شرکت نفت در محله تهرانسر که به تازگی این زمین نیز زیر کشت رفته و بلااستفاده شده است.
استقلال در فصل بیستم در نقاط دیگری هم تمرین کرده است. زمین شماره ۴ و ۲ آزادی و اخیراً ورزشگاه راهآهن در محله اکباتان. در این میان بارها نیز رخ داد که به دلیل بارش باران تمرین به برخی سالنهای تهران منتقل شد. در ظاهر شاید برای مدیران باشگاه استقلال این جابهجاییهای فصلی مسألهای نباشد اما آنها که به جزئیات توجه ویژهای دارند بر این باورند که این خانه به دوشی محل اشکال است و باید فکری اساسی برای آن داشت.
ماجرا زمانی وخیمتر جلوه میکند که استقلال طبق اسنادی که وزارت ورزش منتشر کرد دارای دو ورزشگاه اختصاصی است. یکی در غرب تهران به نام کمپ ناصر حجازی و دیگری در جنوب تهران که ورزشگاه امام رضا (ع) نامگذاری شده است. این دو ورزشگاه به باشگاه استقلال تعلق دارد اما عملاً هیچ تمرینی در این دو ورزشگاه انجام نمیشود و سالها است بلااستفاده مانده است.
در مقابل رقیب سنتی و بسیاری از باشگاههای لیگ برتری همواره در ورزشگاههای اختصاصی خود تمرین میکنند و اجازه نمیدهند ذهن بازیکنان و مربیانشان درگیر زمین تمرین باشد.
در استقلال اما هرازگاهی که سر صحبت بازیکنان و مربیان باز میشود اشاراتی به این قبیل مشکلات میشود. اخیراً صمد مرفاوی بدون ملاحظهکاری نسبت به آنچه امکانات یک باشگاه خوانده میشود گله کرد. مرفاوی که در این باشگاه استخوان خرد کرده اشاره داشت به فقدان زمین تمرین مناسب در باشگاه استقلال که از سالهای دور تاکنون در این باشگاه به یادگار مانده است. این حجم بیسروسامانی نتیجه چیست؟ آیا جز بیتوجهی مدیران باشگاه استقلال که غالباً در فضای مجازی غوطهورند و به سرگرمیهای نقل و انتقالاتی میپردازند، عامل دیگری پیش رویمان قرار میگیرد؟
آیا بخشی از ناکامیهای سالهای اخیر از همین مسأله نشات نمیگیرد؟ اسفبار است که هواداران باشگاه استقلال حس مطالبهگری آنچنانی درباره این موضوع مهم ندارند و آنقدر درگیر مسائل یومیه این باشگاه هستند که از یاد میبرند در کنار دیگر درخواستهای خود این موضوع را هم به طور جدی پیگیری کنند تا شاید فشارهای آنها سبب شود مدیرانی که هیچ راهبردی برای اداره این باشگاه بزرگ ندارند، به فکر چاره باشند و لااقل ورزشگاههایی که در اختیار این باشگاه قرار گرفته را آماده تمرین کنند.
استقلال به واقع با این نقص به ظاهر ابتدایی سیمای یک باشگاه حرفهای و مقتدر را در خود ندارد و سادهانگارانه است که تصور کنیم استقلال یک باشگاه حرفهای است که تمام اصول حرفهایگری در آن رعایت میشود.