برای سومین بار متوالی، فرهاد مجیدی کارش را به عنوان سرمربی استقلال با «برد» شروع کرد. این پیروزی برای او و تیمش اهمیت فزایندهای داشت. چراکه آنها توانستند به نوعی از جواد نکونام انتقام بگیرند و پس از دو شکست متوالی روبهروی فولاد، نکو و شاگردانش را از پیش رو بردارند. البته که مجیدی هنوز زمان زیادی برای تزریق ایدههایش به تیم نداشته اما به نظر میرسد برای رقم زدن یک آینده درخشان روی نیمکت استقلال، او با هفت ماموریت بسیار مهم و تعیینکننده روبهرو خواهد بود.
ماموریت اول؛ ترکیبات را بساز
استقلال از شروع لیگ برتر بیستم، به نوعی درگیر سردرگمی و آشفتگی در ترکیب اصلیاش شده است. محمود فکری بارها ترکیب اولیه تیم را عوض کرده و این موضوع در مجموع نتیجه دلچسبی برای استقلال به همراه نیاورده است. یکی از مهمترین قدمهای فرهاد در استقلال، باید شناختن یک ترکیب اصلی باشد. البته که در یک لیگ فشرده و فرسایشی، این تغییرات کمی اجتنابناپذیر به نظر میرسند اما بسیار مهم است که آبیها، ترکیب اولیهشان را شناسایی کنند و سپس تنها به سراغ تغییرات جزیی بروند. اولین ترکیب فرهاد در این فصل، بخشی از ایدههای او در استقلال را عیان میکند. در تیم او رشید مظاهری گلر اصلی و بدون جانشین تیم خواهد. احمد موسوی در سمت راست خط دفاعی به میدان میرود و وریا کمی جلوتر از او بازی میکند. فرهاد در میانه میدان از نفراتی مثل ریگی و رضاوند استفاده میکند و همانند فصل گذشته، شیخ دیاباته و مهدی قایدی را به عنوان زوج خط حمله در نظر گرفته است. در تیم او احتمالا ارسلان مطهری به عنوان مهره نیمکتنشین و یک ذخیره طلایی توپ خواهد زد.
فرهاد در سومین تجربه سرمربیگری استقلال، نباید بیش از حد برای کنار کشیدن و استعفا دادن عجله به خرج بدهد. بدون تردید اگر او همین تجربه را هم از مقاطع قبلی آموخته باشد، مربی بسیار مفیدتری برای تیم خواهد شد
ماموریت دوم؛ اتحاد تیمی
از شروع لیگ بیستم تا امروز، بسیاری از بازیکنان ساز خودشان را در استقلال کوک کردهاند. یک نفر علیه کادر فنی مصاحبه میکند، یک نفر وسط بازی قهر میکند و میرود و یک نفر دیگر هم هرچه دوست دارد علیه بعضی همتیمیها به زبان میآورد. مجیدی برای موفقیت در استقلال، باید یک تیم متحد برای این باشگاه بسازد. تیمی که در آن تک تک نفرات تنها برای یک هدف مشخص مبارزه میکنند و چه روی نیمکت و چه در ترکیب اصلی، هیچ هدفی جز رسیدن به قهرمانی لیگ ندارند.
ماموریت سوم؛ خودت را نباز
کار مهم دیگری که فرهاد مجیدی باید انجام بدهد، کنترل رفتارش در جریان شکستهای استقلال است. طبیعی به نظر میرسد که این تیم هم مثل هر تیم دیگری شکست بخورد اما مجیدی نباید پس از باختها، همان راهی را برود که خودش و محمود فکری، قبلا طی کردهاند. اعتراض بیش از حد به داورها یا واکنش افراطی به حریف برای زیر سوال بردن نتیجه، هرگز نمیتواند چیزی به اعتبار مربیان باشگاه اضافه کند. پذیرفتن شکستها و تلاش برای ساختن آینده، میتواند تیم فرهاد را در مسیر درستی قرار بدهد.
ماموریت چهارم؛ اتاق فکر را فراموش کن
توجیه هر ناکامی با «دستهای پشت پرده» کاری نیست که مربیان مدرن دنیای فوتبال انجام بدهند. این درست همان اتفاقی بود که محمود فکری را در استقلال به دردسر انداخت. چراکه او به جای نگاه کردن به جلو، همواره به پشت سرش نگاه میکرد و نگران «اتاق فکر» بود. فرهاد باید چنین موضوعی را به فراموشی بسپارد. دیگر وقت بهانههای همیشگی سپری شده و رفتار فرهاد حالا بیشتر از همیشه زیر ذرهبین قرار خواهد گرفت. او برای موفقیت در باشگاه، باید ذهنیت نفرات تیمش را تغییر بدهد و شرایط متفاوتی در باشگاه به وجود بیاورد.
ماموریت پنجم؛ تنش را دور بریز
یکی از دلایل مهمی که پروژه فصل گذشته فرهاد مجیدی در استقلال به بنبست رسید، تنش شکل گرفته بین او و مدیران باشگاه بود. شاید اگر او کمی طمانینه بیشتری به خرج میداد و با آرامش بیشتری برخورد میکرد، اوضاع در فینال جام حذفی برای فرهاد و تیمش طور دیگری رقم میخورد. فرهاد در سومین تجربه سرمربیگری استقلال، نباید بیش از حد برای کنار کشیدن و استعفا دادن عجله به خرج بدهد. بدون تردید اگر او همین تجربه را هم از مقاطع قبلی آموخته باشد، مربی بسیار مفیدتری برای تیم خواهد شد.
ماموریت ششم؛ بر مدار منطق
فصل گذشته فرهاد پس از انتخاب شدن به عنوان سرمربی استقلال، وعدههای بسیار بزرگی به هواداران تیم داد که عمل کردن به بخشی از آنها عملا امکانپذیر به نظر نمیرسید. مجیدی این بار باید بیشتر مراقب وعدههایی که به آبیها میدهد باشد و توقع را بیجهت از خودش بالا نبرد. به هر حال او تا امروز سه بار سرمربی استقلال بوده اما هرگز این تیم را از ابتدای یک فصل تحویل نگرفته است.
ماموریت هفتم؛ استراتژی نقل و انتقالاتی
اینکه در فصل نقل و انتقالات چه اتفاقی برای تیم رخ میدهد، مستقیما باید با نظر فرهاد در ارتباط باشد. او از همین حالا باید یک استراتژی روشن برای تیمش در نظر بگیرد تا از یک سو استقلال را بیش از حد شلوغ نکند و از سوی دیگر بتواند ابزار بهتری برای رسیدن به موفقیت در اختیار داشته باشد.