فیلم جدید «پدر» با بازی آنتونی هاپکینز و اولیویا کلمن در نشان دادن مراحل بیماری زوال عقل در سینما قدم بزرگی رو به جلوست.
به گزارش بانیفیلم به نقل از بیبیسی کالچر، هانا وودهد منتقد فیلم در باره جدیدترین فیلم آنتونی هاپکینز میگوید: “آلزایمر بیماری دردناک و بیرحمانهای است، فیلم «پدر» به جای اینکه این بیماری را فراتر از درک ما معرفی کند، تلاش دارد تا شناخت بهتری از کسانی داشته باشیم که با آلزایمر یا زوال عقل زندگی میکنند.”
زوال عقل یک بیماری فوق العاده دشوار است که در «پدر» به درستی به تصویر کشیده میشود. تجربه داشتن از این بیماری باورپذیری بهتری از آلزایمر به دست میدهد.
آنتونی هاپکینز در مورد تجربیات خانوادگیاش از بیماری آلزایمر میگوید: «خانواده من زمانی متوجه شدند که مادربزرگ من دچار بیماری زوال عقل شده که او مادرم را به سرقت هدایای کریسمس خود متهم کرد. لوستر، مادر مادربزرگم بود که مادربزرگم را «می» صدا میزد. او ادعا کرد مادر من – یعنی نوهاش – به خانه او نفوذ کرده و چندین کیف بزرگ پر از هدایای مخصوص خانواده را به سرقت برده است! نیازی به گفتن نیست که این ادعا درست نبود. مادربزرگ من بیشتر نگران سلامت مادرش شد. گرچه مادر مادر بزرگم زنی جنگطلب بود، اما با بیشتر شدن مراحل زوال عقلش، این اتهامات هم عجیبتر میشد.»
هاپکینز ادامه میدهد: «وقتی او درست دو سال قبل از مرگش برای مراقبت بیشتر به خانه سالمندان رفت، به همه ساکنان آنجا گفته بود دختر بزرگش – یعنی مادربزرگ من که هر چند هفته یک بار به خانه او میرفته – تمام پولش را دزدیده و به استرالیا فرار کرده است ، به همین دلیل او مجبور شده در خانه سالمندان زندگی کند!»
فیلم «پدر» که اقتباسی از یک تئاتر نوشته زلر به همین نام است تمرکز خود را بر شخصیت آنتونی (با بازی آنتونی هاپکینز) قرار میدهد، که با علائم زوال عقل دست و پنجه نرم میکند. رابطه پرتنش او با دخترش آن (با بازی اولیویا کلمن) شدت میگیرد. دختر آنتونی که همراه با پدرش در آپارتمانی در غرب لندن زندگی میکند، در تلاش است تا نیازهای پدر را مهیا کند. در نقطه مقابل او آنتونی قرار دارد که مهندسی باتجربه و بازنشسته است. او عاشق گوش دادن به اپرای آریا و رقصیدن است همانطور که در روزهای شکوه زندگیاش انجام میداد؛ آنتونی فکر میکند دخترش بیش از اندازه نگران اوست و تمام تلاش خود را میکند تا جلوی دخالتهای دخترش را بگیرد.
از همان ابتدای فیلم مشخص است که آنتونی شاید آسانترین انسانی نباشد که بتواند با بیماری آلزایمر کنار بیاید، اما در طول داستان، بیننده میتواند به نوع جهانبینی پر سر و صدا آنتونی پی ببرد،؛ اینکه او چگونه در نتیجه این بیماری به طور فزایندهای رفتارش مبدل به عصبانیت، بینظمی و ترس میشود به صورتی که او دیگر حتی قادر به تفکیک واقعیت از خاطراتش نیست…