شاید تماشای فیلمهای سینماگر شاخص روس، آندری تارکوفسکی از حوصله تماشاگران امروزی سینما بیرون باشد؛ نماهای طولانی و مفهومی که مخاطب امروزی و سادهپسند، نخواهد توانست درک صحیح و درستی از مفاهیم نهفته این آثار داشته باشد.
در میان فیلمهای سینماگران معناگرا، از اینگمار برگمن تا سینماگران بلوک شرق، هیچکدام پختگی و معنویت آثار آندری تارکوفسکی را در طرح مضامین فلسفی ندارند.
رابطه عمیق این فیلمساز با فلسفه و شعر، نوعی بلوغ و تکامل به فیلمهای این کارگردان ناراضی از سیستم بسته و کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی داده که تعبیرهای گوناگونی از مفهوم و معنای زندگی در برابر مخاطب قرار میدهد…
دیروز سالروز تولد تارکوفسکی بود. فیلمسازی که اگر میماند ۸۸ ساله میشد!
سایت filmlinc با انتشار عکسهایی از تارکوفسکی، دیدگاه این فیلمساز بزرگ در باره شعر را چنین نقل کرده:
«وقتی از شعر صحبت میکنم به عنوان یک ژانر به آن فکر نمیکنم. شعر یک آگاهی از جهان است، روشی خاص برای ارتباط برقرار کردن با واقعیت. بنابر این، شعر در واقع به فلسفهای تبدیل میشود برای راهنمایی یک مرد در طول زندگیاش.»
آندری تارکوفسکی بزرگ متولد این روز در سال ۱۹۳۲ است. او در سال ۱۹۸۶ در ۵۴ سالگی در غربت و دور از وطنش، چشم از جهان فرو بست.
تارکوفسکی در مجموع هفت فیلم سینمایی و یک مستند ساخت؛ پنج فیلم اول را در شوروی ساخت و دو فیلم آخرش را در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری کرد…
کودکی ایوان (۱۹۶۲)
آندری روبلف (۱۹۶۶)
سولاریس (۱۹۷۲)
آینه (۱۹۷۵)
استاکر (۱۹۷۹)
نوستالژیا (۱۹۸۳)
ایثار (۱۹۸۶)