خشایار راد ،بازیگر پیش کسوت آثار کمدی، اواخر دهه ۷۰ به واسطه اولین همکاری با رضا عطاران در سریال «قطار ابدی» در تلویزیون دیده شد و پس از آن در دیگر ساختههای این کارگردان نیز ایفای نقش کرد.
این بازیگر علاوه بر رضا عطاران با سعید آقاخانی نیز چند تجربه همکاری داشته، اما حضور او در سریالهایی مانند «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «ترش و شیرین» بیشتر در ذهن مردم ماندگار شده است. به بهانه بازپخش سریال خاطرهانگیز «ترش و شیرین» که قرار بود از دیشب روی آنتن شبکه آیفیلم برود، با خشایار راد درباره این مجموعه گفتوگو کردهایم.
کار در تلویزیون را با آثار رضا عطاران شروع کردید که «ترش و شیرین» را هم ساخته. از آشنایی با رضا عطاران بگویید.
من از تئاتر با آقای عطاران آشنا شدم. در یکی از تئاترهایی که سال ۷۲ اجرا میشد، با یکدیگر همبازی بودیم. در جشنواره پنجم تئاتر، نمایشی را روی صحنه برده بودیم و من جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفته بودم. همکاری ما با سریال «قطار ابدی» شروع شد، آقای عطاران گفت زنگ بزنید به خشایار راد، کسی که در تئاتر مقام آورده بیاید و بعد از آن این همکاری در «کوچه اقاقیا»، «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «ترش و شیرین» ادامه پیدا کرد.
تجربه همکاری با آقای عطاران در سریالهای مختلف، چطور بوده است؟
کار با رضا عطاران بسیار خوب، آرام و عالی است. زمان انتخاب بازیگر میداند که افراد به درد کدام شخصیتها میخورند، درباره هنر افراد و بداههگویی آنها شناخت دارد، بازیگران هم دست شان باز است و دیالوگ را شستهرفته و شیرینتر تحویل مخاطب میدهند و قصه باورپذیرتر میشود. او دست بازیگر را باز میگذارد، نمیگوید عین دیالوگها را بگویید، به همین دلیل کار خوب از آب درمیآید.
خانم امیرجلالی هم در گفتوگویی به بداههگویی در «خانه به دوش» اشاره کرده بودند.
بله، به همان انتخاب برمیگردد که عرض کردم. رضا عطاران میگوید خانم امیرجلالی برای نقش همسر «آقا ماشاءا…» با بازی حمید لولایی خوب است، چون هر دو بداههگو هستند و میتوانند بده بستان داشته باشند.
خاطرهای از بازی در سریال «ترش و شیرین» در خاطرتان مانده است؟
یکی از دوستان تئاتری به من اصرار کرد اگر میشود نقشی به او بدهند. با آقای عطاران صحبت کردم، ایشان هم گفت برای یکی از سکانسهای مربوط به سلمانی یکی دو نفر را میخواهیم و پذیرفت. روز تصویربرداری برف میآمد و نمیشد دوربین را به محوطه باز بیاورند، گفتند سکانسهای داخلی را میگیریم ،وقتی برف سبکتر شد دوربین را بیرون میبریم و از دوست شما هم استفاده میکنیم. این کار تا غروب طول کشید و وقتی غروب برف کمتر شد، گفتم دوستم را صدا بزنید اما گفتند نیست! تعجب کردم، به او زنگ زدم و پرسیدم کجاست، گفت پدر من را درآوردی، یک روز جمعه را با خانواده داشتیم، از ۶ صبح ما را اسیر کردی و الان ۶ عصر است ،هنوز تصویربرداری نکردید، گفتم عزیز من فیلم و سریال همین است، پرتی کار جزئی از آن است! یک سری حرف هم نثار ما کرد و گفت: شما را به خیر ما را به سلامت!
به نظر شما چرا «ترش و شیرین» و اکثر سریالهای آقای عطاران چه در زمان پخش و چه بازپخش محبوب و پربیننده بود؟
اگر سرمایه یک پروژه کافی باشد، همه نفرات و مهرهها درست سر جای خودشان قرار بگیرند و کارگردانی سر کار باشد که کمدی و طنز را میشناسد، باعث موفقیت پروژه میشود و اگر چندین بار هم پخش شود، باز هم مخاطب می بیند و خوشش میآید. متاسفانه الان این اتفاق نمیافتد، مثلا اگر قرار است فیلم یا سریالی ساخته شود، در وهله اول سعی میکنند کار را اقتصادی جمع کنند که این اشتباه است. مثلا وقتی قرار است آقا یا خانم فلانی بیاید و دستمزدش فلان اندازه است، کسی را میآورند که از نظر جایگاه، دو پله پایینتر از آن شخص باشد، اینها به کیفیت و محبوبیت کار لطمه میزند.
گفتید آقای عطاران کمدی را میشناسد. منظورتان از این شناخت چیست؟
بله، خیلی افراد را داریم. شناخت کامل روی شخصیتها و کمدی یعنی با توجه به قصه و فیلم نامه تشخیص بدهد که فلان آقا یا خانم برای این نقش مناسب است. رضا عطاران، مهران مدیری، رامبد جوان، سعید آقاخانی و افراد زیادی هستند که کمدی را میشناسند، اما باید شرایط و عواملی که آنها میخواهند در اختیارشان باشد تا کاری را بسازند. آن زمان این امکانات موجود بوده که انجام شده و شاید به رئیس سازمان صداوسیما مربوط است، چون از آن زمان تا امروز چند بار تغییر کرده، همه اینها سلایق و علایق خودشان را در کار دخیل میکنند و این است که به کار صدمه میزند.
منظورتان از شرایط دلخواه، محدودیتها و ممیزی است یا تصمیمات خودخواسته ایشان هم باعث فاصله گرفتن از تلویزیون شده است؟
چند عامل باعث این اتفاق شده و مسئله ممیزی که گفتید یکی از عوامل آن است. مثلا اگر آقای فلانی وارد سینما شود و ببیند که آن جا از نظر مالی و امکانات تامین است، دوباره سخت به تلویزیون برمیگردد که کار کند. همه این عوامل دخیل است.
یعنی شرایط بهتری که در سینما وجود دارد هم تاثیرگذار است.
این یکی از دلایل است. به عنوان مثال میگویم، آقای عطاران n تومان میگیرد با ۸۰ یا ۱۰۰ نفر سروکله میزند و یک سریال میسازد، بعد میرود سینما چند برابر آن را میگیرد و خودش است و خودش. دیگر کارگردان و امکانات سواست و مسئولیتی هم گریبانگیرش نیست. اگر همان امکاناتی را که در سینما وجود دارد، در اختیار کارگردانهای کاربلد کمدی در تلویزیون بگذارند، خطوط قرمز و ممیزیها کمتر باشد، قول میدهم همه سریالهای تلویزیون پرمخاطبتر از قبل خواهد بود.
بعضی بازیگران مانند خانم زکریا معتقدند وقتی یک تیم موفق میشود، کارگردان بهتر است همکاری با همان تیم را ادامه بدهد. نظر شما چیست؟ اکنون که آقای عطاران قرار است سریال جدیدی بسازد، بهتر است از گروه قدیمی خود استفاده کند؟
این موضوع هم به همان شناخت آقای عطاران برمیگردد. شناخت ایشان از قصهای که قرار است بسازد خیلی مهم است. به صرف این که چون قبلا با او کار کردم، اگر به من نقشی ندهد بگویم اِل شد بِل شد نه، این طور نیست، اما مثل یک تیم فوتبال است، وقتی تیم در مسابقاتش موفق است، آدم احساس میکند اگر از همان نفرات که جنگنده هستند و حرف یکدیگر را میفهمند استفاده شود، طبیعتا بهتر است با همان گروه بسازد، اما این طور نیست که هیچ نقشی برای یک بازیگر نداری ولی الزاما باید از او استفاده کنی.