اتفاقات اعجابآوری که درباره جمعیت در کشور رخ داده، واقعا قابل قبول نیست که ببینیم و حرف نزنیم. اکنون میزان باروری کلی در کشور ما حدود ۱.۶ شده است. یعنی حتما جمعیت افولی است. رشد جمعیت شش دهم است و به زودی به صفر میرسد.
یکی از عوامل موثر در پیشرفت کشورهای در حال توسعه، نرخ رشد جمعیت است. این مهم، با ایجاد بستر رشد توسعه و تضمین کننده پیشرفت در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی نظامی است، لذا پایش روند نرخ رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه ضروری است.
جمعیت یک متغیر وضعیتی و حتی فراتر از آن یک متغیر طبیعی است، یعنی متغیر اصلی و تنها متغیری است که ریشه همه تغییرات است و لذا، کار سیاستگذار و نهادهای مسئول آن است که اقدامات لازم را جهت ازدواج به موقع افراد فراهم کنند تا رشد این متغیر، روند طبیعی خود را طی کند.
تجربه و علم حکم میکند که اقتصاد را باید با جمعیت هماهنگ کرد و این با تلاش، مدیریت سنجیده و کارآمد و سیاستهای مناسب اقتصادی، محقق میگردد.
مشکل معیشت و گرایش به تکفرزندی
موضوع «اقتصاد» حرف اول را در کاهش موالید میزند، ترس از فرزندآوری به معنی تامین معیشت، امکانات و اقلام مورد نیاز تربیتی و فرهنگی فرزند است که باعث شده تا خانوادهها عمدتا به سمت تک فرزندی و حتی بی فرزندی پیش بروند. به طوری که ترس نهفتهای در والدین جوان به وجود آمده که به دنبال مشکلات اقتصادی و تامین سرانههای فرزند به ویژه مواردی که در جوامع شهری مورد نیاز است به سمت کاهش موالید بروند.
دولت و قانونگذار هم هیچ تسهیلاتی که کمک کننده و ثمر بخش باشد، به جز کارهای فرهنگی، تبلیغاتی که عملا دردی از مشکلات اقتصادی دوا نمیکند، انجام نداده است. چرا که افراد باید دارای مشوقها و پشتوانههایی باشند که به آنها اطمینان بدهد فرزندشان در یک محیط ایدهآل و سالم رشد میکند.
عدم وجود مشوقهای ترغیبکننده
در کشور ما مشوقهایی که در نظر میگیرند مناسب نیست. وام ازدواج و کارهای مشابه نشان میدهد در عمل این مشوقها به نتیجه مطلوب نرسیده است، عمده کشورهای اروپایی توسعه یافته به سمت مشوقهای مادامالعمر رفتهاند که عملا بازارهای کاذب خرید و فروش وام را هم ایجاد نمیکند.
برای مثال در بلژیک به تعداد هر فرزندبخشی از مالیات فرد بخشوده میشود و تا چهار فرزند کل مالیات فرد توسط دولت پرداخت میشود. این موارد مشوق خوبی هم در بخش خصوصی و هم دولتی است. یعنی اگر بتوانیم در بحث مشوقها به جای وام که پرداخت پول موقتی است و حتی خرید و فروش میشود، به سمت مشوقهای دائمی مثل پرداخت مالیات، بیمه، کمک هزینه اولاد و… برویم، موثرتر است. این درحالیست که در کشور ما حق اولادی که روی فیشهای حقوقی قرار دارد بیشتر شبیه شوخی است و اینقدر پایین است که نه تنها مشوق نیست بلکه شبیه توهین است.
نقش فرهنگ در کاهش تمایل به ازدواج و فرزندآوری
زیرساختهای رشد جمعیت مولد به عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مثل مسکن و شغل و درآمد بستگی دارد که رسیدگی به آن کار دولت است. همه ما در این کشور زندگی میکنیم. جوان تا زمانی که امنیت خاطر نداشته باشد که فردا تامین خواهد بود، حتی اگر به او وام هم بدهیم تمایلی به ازدواج و فرزندآوری نخواهد داشت. اگر شغلی مطمئن داشته باشد که حداقل درآمد را برای یک زندگی خانوادگی برایش فراهم کند برای ازدواج اقدام میکند.
در ایران در سال ۸۰ به نرخ جایگزینی جمعیت رسیدیم اگر آن زمان به فکر رشد جمعیت و بحثهای فرهنگی آن میافتادیم اکنون دچار مشکل بسته شدن پنجره جمعیتی نمیشدیم. البته حق همه مردم است که رفاه داشته باشند، اما شاید با کار فرهنگی میتوانستیم کاری کنیم که توقعات از زندگی کمتر میشد و فرزندآوری بیشتر. به هر حال حاکمیت باید شرایط لازم برای تامین شغل و مسکن مناسب برای سه فرزند را در اختیار مردم قرار دهد.
نبود امید به آینده و امنیت شغلی
مسائل فرهنگی دیگری هم داریم که با تهاجم فرهنگی و به صورت نرم بخشی از جوانان را به این سمت کشانده اند که دیگر به دنبال ازدواج نیستند یا ازدواج به شکلی دیگر را میخواهند با این وجود بخش بزرگی از جامعه هنوز هم به ازدواج و هم به فرزندآوری تمایل دارند اگر این کار را کمتر انجام میدهند به علت اقتضائات و ملاحظات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است.
جوانان امروز اگر امید به آینده داشته باشند و بدانند که در آینده میتوانند شغل پایدار داشته باشند، حتما ازدواج میکنند و فرزندآوری خواهند داشت. بسیاری از دانشجویان اکنون به این فکر میکنند که تحصیلات خود را در مراحل عالی تمام کنند. شغل مناسبی به دست آورند. امکانات زندگی مناسبی فراهم کنند و بعد ازدواج کنند به همین علت فرزندآوری در تحصیلکردهها به مراتب کمتر از افراد کم سواد است.
یک زن که تحصیلات عالی دارد از یک طرف فرصت ازدواج باب طبعش را از دست میدهد بعد هم در سنی ازدواج میکند که امکان بیش از دو فرزند به دنیا آوردن را ندارد. مثل در ۳۲ سالگی میخواهد ازدواج کند.
اصلاح قوانین برای حمایت از فرزندآوری
یک زن که تحصیلات عالی دارد از یک طرف فرصت ازدواج باب طبعش را از دست میدهد بعد هم در سنی ازدواج میکند که امکان بیش از دو فرزند به دنیا آوردن را ندارد. مثل در ۳۲ سالگی میخواهد ازدواج کند.
همچنین در حال حاضر بین تحصیل و اشتغال بانوان و فرزندآوری آنان تناقض به وجود آمده است. بسیاری از خانمها علاقه دارند هم درس بخوانند و هم اشتغال داشته باشند. یکی از وظایف حاکمیت که قطعا وظیفه وزارت بهداشت نیست و مجلس و قوه قضاییه میتوانند کمک کنند این است که بین تحصیل، اشتغال و فرزندآوری بانوان تناقض نباشد. این امر قانون میخواهد که طول دوره تحصیل و فعالیت شغلی را به نحوی هماهنگ کنیم که زنان در سن باروری مناسب بتوانند فرزند به دنیا بیاورند.
با شرایط کنونی و طول دوره تحصیل و وضعیت اشتغال چه در بخش دولتی و چه خصوصی؛ زنان، زمان طلایی فرزندآوری را از دست میدهند و اگر حاکمیت این هماهنگی را فراهم نکند بخش مهمی از خانوادهها فرصت فرزندآوری را از دست میدهند.
تجرد قطعی و تبعات جمعیتی
عوامل مختلفی دست به دست یکدیگر دادهاند تا این شرایط به وجود آید؛ تغییرات سبک زندگی، شرایط نامساعد اقتصادی، عدم وجود سازوکارهای حمایتی، مغفول گذاشتن قوانین تشویقی ازدواج و سنگاندازیهایی در زمینه تسهیل ازدواج موجب شدهاند تا روند افزایش سن ازدواج در یک دهه گذشته با سرعت بیشتری به رشد خود ادامه دهد؛ همین امر نیز موجب افزایش نرخ تجرد قطعی در ایران شده و تبعات جمعیتی نامطلوبی را به کشور تحمیل میکنند.
کارشناسان حوزه جمعیت بر این باور هستند که در صورت ادامه این روند در کشور، طی چند دهه آینده، ایران با بحران جدی جمعیت و سالمندی رو به رو خواهد شد؛ آنان راه چاره را در توجه بیشتر مسئولان به سیاستهای کلی جمعیت و در نظر گرفتن سازوکارهای حمایتی و تشویقی در جهت تسهیل امر ازدواج جوانان میدانند؛ این امر نیز جز با تصویب قوانین منطبق با سیاستهای کلی که بتواند مفاد آن را اجرایی سازد میسر نیست؛ قوانینی که بتواند تأکیدات سیاستهای کلی جمعیت را، همچون افزایش نرخ باروری تا بالای سطح جانشینی و رفع موانع ازدواج، به عرصه عمل درآورد؛ در این زمینه، بهرهگیری از تجربه دیگر کشورهای جهان در حوزه افزایش مطلوب جمعیت، بیشک در برون رفت از این وضعیت راهگشا است.