رابطه فرهاد مجیدی با فراز کمالوند به نیم فصل دوم لیگ نوزدهم برمیگردد، نقطهای که مشخص شد سرمربی استقلال از طریق آپل واچ خود با این مربی در تماس است. در آن ایام مجیدی همواره به طور پنهانی از مشاورههای فنی کمالوند بهره میجست تا شاید گره از کار استقلال باز کند.
حتی گفته شد فراز در آن دوران به حدی به افکار مجیدی تسلط داشته که ارنج دربی را هم چیدمان کرده است. این قرابت اما در نهایت به همکاری در لیگ بیستم کشیده شد و رابطه علنی مجیدی و کمالوند چشم خیلیها را به سمت و سوی خود کشاند.
فراز که در برنامههای تلویزیونی حاضر میشد و بیمحابا از علایقش به پرسپولیس پرده برمیداشت حالا در استقلال دست راست مجیدی بود و این شاید در قدمهای اول خبر خوبی برای هوادارانی نبود که هرگز دوست نداشتند شخصی کاملاً پرسپولیسی در کنار مجیدی باشد. فرهاد که اعتقادی راسخ به فراز داشت اما پیه تمام انتقادات را به تنش مالید و تمام قد پشت دوستش ایستاد. او میدانست که اگر با همکاری فراز موفق به کسب نتایج خوب شود، آرام آرام ماجرای پرسپولیسی بودن کمالوند از ذهنها دور خواهد شد و چه بسا فضا به سمتی برود که فراز در استقلال حامی هم پیدا کند. اوضاع درست همانطور که مجیدی تخمین زده بود پیش رفت.
ترکیب او و فراز در استقلال تا حد زیادی جواب داد و استقلال به سمت اصلاحات فنی و ارائه فوتبالی جذابتر پیش رفت، ضمن اینکه توأمان نتایج مطلوب نیز کارساز شد و استقلال توانست از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا عبور کند. با این حال پیش از حضور استقلال در لیگ قهرمانان آسیا بود که زمزمه جدایی کمالوند از مجیدی به گوش میرسید. این خبر را حامیان رسانهای مجیدی نوعی حاشیهسازی و سد سازی در مسیر رشد معبودشان مجیدی میدانستند و حتی جبههگیریهای نامناسبی علیه راویان خبر جدایی کمالوند داشتند تا اینکه پیشبینیها در نهایت درست از آب درآمد و کمالوند در اقدامی ضربتی به محض بازگشت از عربستان خواستار جدایی از استقلال شد.
اقدامی که حتی در مخیله سرمربی استقلال هم نمیگنجید و او هرگز تصور نمیکرد که فراز اینگونه جدا شود. شاید فرهاد تصور میکرد بعد از روزهای سختی که بابت ماندن پای کمالوند سپری کرده، این مربی هم پای او بنشیند و به پیشنهادهای خود نه بگوید و لااقل تا آخر فصل بیستم او را همراهی کند _که انتظار نابجایی هم نبود_ اما فراز بی درنگ مسیر جدایی از استقلال را در پیش گرفت بی آنکه حتی توضیح روشنی درباره علت جدایی بدموقعش از فرهاد مجیدی به استقلالیها بدهد. فراز تنها با به کار بردن این جمله که با هماهنگی مجیدی از استقلال جدا شده و دوستی او با فرهاد همچنان به قوت خود باقی است از کادر فنی استقلال کنار رفت اما این توضیحات هرگز نمیتوانست پرده از مکنونات ذهنی او بردارد.
به راستی چرا فراز که با استقلال به توفیق نسبی دست یافته بود، از استقلال جدا شد و سکان هدایت تیمی را برعهده گرفت که احتمال سقوطش کم نیست؟ آیا رفتارهای مجیدی در این ایام موجب جدایی او شده یا پیشنهاد مالی خوب باشگاه سایپا او را به آن سمت برده است؟ فراز که میدانست حتی بر سر پذیرشش در اردوگاه آبی اما و اگرهای بسیاری وجود دارد درست در بزنگاهی که میرفت بعد از صعود آسیایی در دل هواداران این باشگاه بیشتر جا شود، این تصمیم شگفتانگیز را اتخاذ کرد تا احتمالات متعددی پیرامون این جدایی مطرح شود و حتی برخی دلیل این جدایی را متوجه سیاستهای مجیدی بدانند. اینها اما همگی احتمالات است و گذر زمان شاید تا حدی پرده از این راز بردارد. فراز به شکلی از استقلال جدا شده که بعید است مجیدی تا روزی که روی نیمکت استقلال مینشیند دیگر جرأت اسم بردن نام او را داشته باشد.
فرهاد در این دوران باید به این سؤال مهم هم پاسخ دهد که آیا میتواند درغیاب کمالوند همان مربی کم اشتباه روزها و هفتههای اخیر باشد یا خیر؟! در واقع مجیدی هم دراین ایام طعنههای ناشی از جدایی شخصی را خواهد شنید که او بیش از هر کس دیگری پشتش ایستاد و هم باید درغیاب او تواناییهای فنیاش را به همگان به اثبات برساند تا نگویند تمام آنچه در استقلال رقم خورد کار دست فراز کمالوند بوده است.
اینکه مجیدی همان مربی دلخواه هواداران باشگاه استقلال که حتی میتواند گلیمش را درغیاب کمالوند از آب بیرون بکشد، سؤالی است که با طی شدن زمان پاسخش داده خواهد شد. یا مجیدی در گرداب این ماجرا غرق میشود و بعد از جدایی فراز محکوم به ناتوانی فنی میشود و یا اینکه به همین مسیری که آغازش کرده ادامه میدهد و به همگان ثابت میکند که فراز برایش تنها یک مشاور بود، نه سیاستگذار و تعیین کننده خط مشیهای فنی او.