علی رهبری به تازگی برای ضبط دو اثر خود «بلبلهای پارسی» و «غم نامه پارسی» به شهری کوچک در اوکراین رفته بود که به گفته این هنرمند این شهر که وسعتی به اندازه ورامین دارد، دارای ارکستری حرفهایتر از ارکستر سمفونیک تهران تنها با قدمتی ۲۱ ساله است.
علی رهبری ـ رهبر ارکستر بینالمللی و آهنگساز ـ در گفت وگو با ما درباره دلیل حضورش در شهر خملینسکی واقع در اوکراین برای ضبط بخش ارکستر غم نامه پارسی و بلبلهای پارسی، گفت: خملینسکی شهر بسیار کوچکی در کشور اوکراین است. دوست عزیزم پرویز یحیوی که رهبر جوانی است، مدتها این ارکستر را رهبری کرده است. ایشان چندین بار به من گفته بودند که نوازندگان ارکستر شهر خملینسکی علاقه دارند با هم همکاری داشته باشیم. در نهایت به علت اطمینانی که به ایشان داشتم به این شهر آمدم و به محض اینکه تمرینات را آغاز کردیم از سطح بالای ارکستر تعجب کردم.
او ادامه داد: «غم نامه پارسی» جزو آخرین آثار من است. این اثر بر پایه موسیقی ایرانی است؛ زیرا من از کودکی در فضای موسیقی ایرانی بزرگ شدهام و پیش از اینکه به عنوان رهبر ارکستر فعالیت کنم آهنگساز بودهام و رشته تحصیلی ام نیز آهنگسازی بوده است. در زمان قرنطینه بسیاری از کنسرتهایم لغو شد و زمان زیادی به دست آوردم که توانستم از آن برای آهنگسازی استفاده کنم. «غم نامه پارسی» حدود ۷۸ دقیقه و «بلبلهای پارسی» ۲۲ دقیقه است.
از او سوال کردیم که «بلبلهای پارسی» که برای برادران سعیدی نوشته شده است به چه صورت با صدای این دو خواننده که در ایران هستند میکس خواهد شد؟ پاسخ داد: بخش ارکستر را ضبط و ادیت کردیم و آن را برای خوانندگان در ایران خواهیم فرستاد. پس از آن به صورت آنلاین با آنها در تماس خواهم بود که آمادگی لازم را به دست آورند و پس از آن که برای ضبط به استودیو خواهند رفت، باز هم به صورت آنلاین روی کار نظارت خواهم داشت.
این هنرمند تصریح کرد: با وجود اینکه آهنگسازی من در حوزه موسیقی ایرانی است ولی قطعه «بلبلهای پارسی» به گونهای نوشته شده که نوازندگان ارکستر این شهر کوچک خیلی با عشق و علاقه ضبط اثر را به انجام رساندند و کار را دوست داشتند. برایم خیلی مهم بود که بدانم غیرایرانیها کار را به چه صورت خواهند دید؛ به خصوص اینکه این اثر روی شعر مشهور سعدی «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است» نوشته شده است. این شعر به گونهای است که گویا سعدی آن را برای یک قطعه موسیقی نوشته است و آن قدری برای موسیقی مناسب است که آهنگسازی برای اپراهای ایتالیایی راحت است.
«غم نامه پارسی آیا طولانی ترین اثر شماست؟» پاسخ مثبت داد و افزود: آخرین قطعه طولانی ام که قرار بود در زاگرب اجرا شود، «چنین گفت زرتشت» بود که ۶۰ دقیقه است و برای یک خواننده تنور؛ آقای فکری، یک کر و ارکستر بزرگ نوشته شده بود ولی اجرای آن به علت شیوع کرونا لغو شد و البته قرار است در ششم ژانویه آینده اجرا و ضبط شود. پیشتر هم دو قطعه داشتهام که هر کدام ۵۵ و ۵۶ دقیقه بودهاند. درست است که ساخت اثر «غم نامه پارسی» تنها دو ـ سه ماه زمان برد ولی مدت زمان طولانی اثر به دلیل زمان زیادی بود که در دوران قرنطینه داشتم و صبح تا شب آزاد بودم. گرچه که هیچگاه تا این حد زمان خالی نداشتهام. اکنون که کار ضبط شده نتیجه آن حتی برای خودم باورکردنی نیست.
از او پرسیدیم که چرا سوژه قطعه «غم نامه پارسی» است؟ رهبری گفت: نمایشنامهای در دنیا وجود دارد که ۲۵۰۰ سال پیش آیسخولوس؛ نمایشنامه نویس مشهور یونانی آن را نوشته است. این اثر جزو نخستین قطعات تئاتری بوده که آن زمان اجرا میکردند و داستان آن به حمله ناعاقلانه خشایار شاه به یونان مربوط است. آیسخولوس در این جنگ سرباز بوده و پس از جنگ که محل زندگی خود بازمیگردد این داستان را نوشته است. این اثر تا به امروز به زبانهای زیادی در دنیا ترجمه و روی تئاتر اجرا شده است ولی هیچگاه بر اساس آن یک قطعه موسیقی به صورت کامل نوشته نشده است. نام اصلی کتاب «پارسیان» است ولی برای ما «تراژدی پارسی» است که البته خود نمایشنامه نیز یک تراژدی (غم نامه) است. جالب است که ترجمه انگلیسی اثر نیز به ۱۵۰ سال پیش برمیگردد و شباهتهایی به آثار شکسپیر دارد. از آنجا که به مدت ۱۰ سال روی سونتهای شکسپیر ۱۵۴ ترانه نوشتهام، آشنایی زیادی با سبک شکسپیر دارم، به همین جهت برای نوشتن غم نامه پارسی بر اساس کتاب پارسیان یک ترجمه مدرن را انتخاب نکردم.
او ادامه داد: پایه موسیقی «غم نامه پارسی»، موسیقی ایرانی است که آن را به صورت پلی بک به اتمام میرسانیم؛ یعنی اکنون تمام بخش ارکستر را ضبط کردهایم. سولیستهای آن دو نفر در وین، یک نفر در آلمان و یک نفر در تهران هستند. برای بخش کر نیز قرار شده با آقای عمرانلو کار کنیم. درواقع هدفم این بود برای این پروژه تا آنجا که ممکن است از ایرانیها استفاده کنم و حدس میزنم افرادی که انتخاب شدهاند بتوانند کار قابل قبول و خوبی را عرضه کنند ولی اگر اینگونه نباشد همکاری نخواهیم داشت.
رهبری در توضیحات بیشتر درباره این اثر گفت: این قطعه برای گروه بزرگ کر نوشته شده که بخش خشایار شاه در صدای تنور با حضور آقای فکری انجام میشود. روح داریوش نیز در این کار ظاهر میشود که صدای باس باریتون آن را عملی میکند. بخش آتوسا دختر کوروش کبیر و همسر داریوش و مادر خشایار شاه را صدای سوپرانو توسط یک خواننده ایرانی آمریکایی اجرا میشود. یکی از خصوصیات این نمایشنامه این است که از ایرانیها به خوبی یاد میکند باوجود اینکه به یونان حمله کرده و لطمات زیادی را وارد ساختهاند. در پایان این اپرا وقتی که خشایار شاه بازمیگردد، یاران او به دورش عزاداری میکنند که شباهت زیادی به عزاداریهای امروزی ما دارد.
این هنرمند درباره اینکه چرا این دو قطعه را در ایران ضبط نکرده است؟ بیان کرد: قطعا امکان انجام این کار وجود داشت ولی افرادی در ایران هستند که نیاز دارند آثارشان ضبط و از آنها حمایت شود. به همین دلیل ترجیح دادم این کار را در تهران انجام ندهم؛ چون در نهایت برای ضبط قطعاتم در خارج از ایران از من حمایت میشود. طی سالهایی که فعالیت کردهام هیچگاه از طرف ایران از من حمایتی صورت نگرفته است.
او در قیاس ارکستر خملینسکی با ارکستر سمفونیک تهران توضیح داد: وقتی این کار به اتمام رسید، باوجود اینکه خوشی تمام وجودم را فرا گرفته بود ولی در دلم غم داشتم که چرا شهری که میتوان آن را با ورامین مقایسه کرد، ارکستر درجه یکی دارد که برنامههای منظم دارد با بودجهای به اندازه یک چهارم بودجهای که بنیاد رودکی صرف ارکستر سمفونیک تهران میکند. قدمت ارکستر آنها تنها ۲۱ سال است ولی ارکستر سمفونیک تهران که ۱۰۰ سال قدمت دارد هر چند سال یک بار یا تعطیل میشود یا برنامههای غیرمفیدی برای آن در نظر گرفته میشود. نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران واقعا سطح بالایی دارند و چیزی کم ندارند ولی درگیر بازی مسئولان شدهاند. ارکستر سمفونیک تهران در زمان حضورم در تهران نشان داد که میتواند برنامههای سنگین و با کیفیت داشته باشد. آن زمان در اعتراض به دستمزد نوازندگان استعفا دادم و گمان میکردم این امر تلنگری خواهد بود که وضع را بهبود ببخشند ولی این اتفاق رخ نداد و در سالهای گذشته وضعیت ارکستر فاجعه بار بوده است.
«چرا سطح این ارکستر کوچک را از ارکستر سمفونیک تهران بالاتر میدانید؟»
او اظهار کرد: در صد سال گذشته ارکستر سمفونیک تهران درباره انتخاب رهبر ارکستر خیلی جدی نبوده است. تجربه اکثر رهبرهای آن یا تنها در حد خود ارکستر سمفونیک تهران بوده یا رهبران افرادی بودهاند که پیشنهاد بهتری از ارکستر سمفونیک تهران نداشتهاند. در ایران هیچ گاه به دنبال رهبرهای خوب نرفتهاند. یک ارکستر درجه یک تمام وقت کار میکند ولی ارکستر سمفونیک تهران هنوز هم نیمه وقت است. از طرفی ارکستر ملی را هم تشکیل دادهاند که بیشتر نوازندگان آن با ارکستر سمفونیک تهران یکی است؛ تنها دستمزد و برنامه فعالیت آنها را تقسیم کردهاند. تنها چاره ارکستر سمفونیک تهران یک مدیر هنری حرفهای با اختیار تام است. همچنین این ارکستر به یک شورای نظارت نیاز دارد نه به شورای دخالت. اعضای شورای کنونی هیچکدام صلاحیت کافی ندارند. در هیچ جای دنیا شورایی خارج از ارکستر بر آن نظارت نمیکند.
علی رهبری فارغ التخصیل هنرستان عالی موسیقی ملی و اکادمی موسیقی و هنرهای زیبای شهر وین، رییس هنرستان عالی موسیقی ملی و کنسرواتوار تهران بعد از استاد دهلوی و پورتراب در سن ۲۵ سالگی به مدت ۳ سال بود.
او همچنین برنده مدال طلا برای ایران در مسابقات جهانی رهبری ارکستر در فرانسه، برنده مدال نقره برای ایران در مسابقات جهانی رهبری ارکستر در سویس است.