نمای آغازین، لطفالله (سرکارگر بابازی علی باقری) را سوار بر گاری خود نشان میدهد که چند قالب یخ را حمل میکند که یک نماد در فیلم است. مخاطبان جدی سینما شاید هنگام دیدن تصاویر سیاه و سفید حرکت گاری، سینمای «بلا تار» (فیلمسازی مجارستانی) را در ذهن خود متصور شوند.کارگردان فیلم درباره چرایی ورود دشت خاموش به سینمای مدرن و نئورئال توضیح داد: من سینما را با دیدن فیلمهای نئورئالیستی یا رئالیستی شروع کردم، مطمئن نیستم، آیا فیلمهای سهراب شهید ثالث مثل طبیعت بیجان در این دستهبندی قرار میگیرد یا خیر. همچنین فیلمهای آقای کیارستمی که در واقع فیلمهای ناتورالیستی هستند، بارها دیدهام. چرایی این موضوع از دیدن ین فیلمها نشات گرفته است
وی درباره دلایل توجه به یک کاراکتر خاکستری گفت: زندگی آدمهای حاشیهای برای من مهمتر از زندگی قهرمانهاست. من به دنبال به تصویر کشیدن چنین آدمهایی هستم.این کارگردان درباره سینمای مستقل و تاثیر آن بر پیکره فیلمسازی توضیح داد: درباره این موضوع در سراسر جهان بسیار سخن میگویند اما سادهترین تعریفی که از آن میتوان ارائه داد، دست در جیب خود کردن و ساخت فیلم است. در چنین حالتی، سفارشپذیری کمتر خواهد شد و ارگانها در امور دخالت کمتری میکنند. بنیاد سینمایی فارابی یا سازمان هنری رسانهای اوج که نقش حمایتی دارند و از موضوعات مد نظر خود حمایت میکنند. چنین عملکردی این در تمام دنیا رواج دارد. آنچه که مشخص است، موضوع مورد پسند یک ارگان مورد حمایت قرار میگیرد اما سینمای مستقل عاری از این موارد است چون با بودجه عوامل ساخته میشود.
بهرامی افزود: من معتقدم مردم دوباره با سینما آشتی میکنند و به سالنهای سینما بازخواهند گشت. اگرچه گرونا و مسائل مالی مثل قیمت بلیت تاثیرپذار هستند اما بازهم شاهد حضور مردم در سینماها خواهیم بود. وقتی فیلم خوب برای نمایش داشته باشیم، ارتباطات دوباره شکل میگیرد