در دو مقطع تورم بالایی به ورزش تحمیل شد که همین مساله مشکلات زیادی را برای فوتبال بهوجود آورد. قراردادهای عجیب در فوتبال بسته شد و البته این کار را به شکل بدی هم انجام دادند. خب این تعهدات نامناسب باید اجرایی میشد، اما فقط بدهی پرسپولیس را بیشتر کرد.
این روزها باشگاه پرسپولیس در گرداب بیپولی و بدهیهای کلان فرورفته و راهکاری برای برونرفت خود از این وضعیت ارائه نمیکند. با آمدن رای شکایت گابریل کالدرون دغدغههای مدیریت این باشگاه پیدا کردن منابع مالی تازه برای پرداخت این بدهی سنگین شده است. از طرفی باشگاه پرسپولیس با امید دریافت پاداش آسیایی پولهایی را قرض کرده اما همچنان از دریافت این پاداش بهخاطر تحریمهای سیاسی محروم است.
بررسی این وضعیت عجیب از دید یکی از مدیران سابق باشگاه پرسپولیس میتواند جالب باشد. به همین بهانه بهسراغ محمدحسن انصاریفرد رفتیم؛ مدیری که سه دوره مختلف هدایت باشگاه پرسپولیس را برعهده داشت وضعیت کنونی باشگاه سرخ پایتخت را چنین توصیف و تشریح کرده است.
حتما در جریان مسائل و مشکلات روز باشگاه پرسپولیس هستید.
خیلی پیگیری نمیکنم. میدانم با مسائل و مشکلاتی که ورزش ما دارد قطعا این باشگاه هم دچار مشکلات زیادی است. به همین خاطر پیگیری کردن این مشکلات قطعا موضوعی نیست که من را خوشحال کند. مثل خیلی از هواداران پرسپولیس من هم از وجود چنین مشکلاتی ناراحت هستم.
صندوق باشگاه کاملا خالی است و بدهیهای پرسپولیس هر روز زیادتر میشود و برخی از این بدهیها باید خیلی زود پرداخت شود.
قبل از اینکه مدیر انتخاب شود باید روی این مسائل مهم فکر کنند. باید شرایط لازم را برای عبور از این مشکلات فراهم کنند. وقتی این اتفاق نمیافتد و باشگاه را دراختیار یک مدیر جدید میگذارند باید ببینیم از آن مدیر با امکاناتی که دراختیارش است باید چه توقعی داشته باشیم. وقتی راهکار مناسب وجود نداشته باشد مدیر چه میتواند بکند.
یعنی باید برود و پول قرض کند و بدهی بر بدهیهای قبلی بیفزاید؟
وقتی ابزار لازم دراختیار مدیر نباشد و نتواند از همه امکاناتش برای تامین منابع مالی استفاده کند طبیعی است که برود و پول قرض کند. آیا راهحل بهتری به ذهن شما میرسد. مدیر برای تامین منابع مالی دستانش خالی است. نه حق پخشی وجود دارد نه میتواند کار اقتصادی در یک باشگاه دولتی انجام دهد و از طرفی هم اجازه ندارد از منابع دولتی بهره بگیرد. پس راهی برای قرض کردن برایش نمیماند.
چرا پرسپولیس همیشه بدهکار است؟
بخشی از دلایل را گفتم. اما این موضوع را هم نباید فراموش کنیم که در دو مقطع تورم بالایی به ورزش تحمیل شد که همین مساله مشکلات زیادی را برای فوتبال بهوجود آورد. قراردادهای عجیب در فوتبال بسته شد و البته این کار را به شکل بدی هم انجام دادند. خب این تعهدات نامناسب باید اجرایی میشد اما فقط بدهی پرسپولیس را بیشتر کرد. این مشکل فقط برای پرسپولیس نبود و استقلال هم دچارش شد.
سوال اینجاست چرا مدیران وقتی نمیخواهند با یک بازیکن یا مربی خارجی ادامه همکاری بدهند همان زمان قطع همکاری با آنها توافق و تسویهحساب نمیکنند تا کار به شکایت نکشد!
جواب این سوال کاملا مشخص است. مدیر به باشگاهی میآید که طرفداران زیادی دارد. برای همین تلاش میکند توجه هواداران تیم را به عملکرد خودش معطوف کند. میرود با بازیکن یا مربی خارجی قرارداد میبندد و اصلا به منابع مالی این کار فکر نمیکند. حالا تعهد به وجود آمده و موقع قطع همکاری میرسد. منابع مالی ندارد و بازیکن یا مربی را با یک توافق عادی راهی کشورش میکند. طرف هم وقتی میبیند به تعهدات عمل نشده شکایت میکند. مدیر هم میرود و یک بدهی سنگین برای مدیر بعدی برجای میگذارد.
خب توافق آن زمان رقمش کمتر است. چرا رقم کمتر را نمیدهند تا بعدا مجبور به پرداخت رقم سنگین شکایت نباشند؟
اگر در ابتدای کار بودجه فصل را مشخص کنند و براساس همان بودجه کار را پیش ببرند دیگر با چنین مشکلاتی مواجه نمیشوند. اما نهتنها این کار را نمیکنند بلکه در ایجاد تعهدات هم کارهایی میکنند که کسی از آنها اطلاع ندارد. الان مشکل این است که نمیدانیم در پسپرده ایجاد تعهدات چه موضوعاتی وجود دارد. هیچکس نمیداند در عقد قراردادها چه مواردی وجود دارد. نمیدانیم مدیران براساس چه امکانات و ابزار و مجوزهایی ایجاد تعهد کردهاند و نوع قرارداد بستنها به چه شکل است.
هواداران پرسپولیس میگویند وزارت ورزش مدیرانی را برای تیمشان انتخاب میکند که توانایی مدیریت یک باشگاه فوتبال را ندارند.
گاهی مشخص است که مدیران بالادستی براساس وضع موجود مثلا برای کمکردن صدای اعتراضات هواداران یک تیم یا براساس روابط خاص و حتی گاهی سیاسی دست به چنین انتخابهایی میزنند. طرف را میآورند و البته رسما گرفتارش میکنند. وقتی یک باشگاه فوتبال دولتی است چنین مسائلی هم برایش بهوجود میآید.
بهنظر شما انتخاب یک مدیر جوان مثل سمیعی برای پرسپولیس انتخاب درستی بود؟
سمیعی مدیر خوبی است اما جایگاه تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال خاص است. اینجا شاید جای یک مدیر حراستی نباشد. شاید کارآیی مدیریت سمیعی در جاهای دیگر بهتر باشد اما او را انتخاب و بهنظرم فدا کردند.
انتخاب یک مدیر جوان میتواند راه را برای حضور افراد جوان دیگر فراهم کند؟
بهنظرم جوانی یک مدیر برای انتخابش بهانه است. اینکه یک جوان را بیاوری و شرایط را برای تجربهاندوزیاش فراهم نکنید فقط مدیریت او را فدا کردهاید. مگر در تیمهای مطرح دنیا آدمهای جوان را بدون هیچ مقدمه بهعنوان مدیر انتخاب میکنند؟ همهجای دنیا مدیر جوان را درکنار مدیریت باتجربه قرار میدهند تا انتقال تجربیات به بهترین شکل صورت بگیرد. اینجا مدیریت جوان را میآورند و هیچ امکاناتی دراختیارش قرار نمیدهند و میخواهند به بهترین شکل و کاملا پخته عمل کند. مگر میشود؟! بهنظرم سمیعی را خیلی مفت فدا کردند. حالا وقتی تشکیلات جدید روی کار بیاید سیستم مدیریتی را تغییر میدهد. اینجا سمیعی میماند با کلی مشکلات که به او نسبت میدهند. خیلی راحت میگویند او بدهی بالا آورده و هیچکس نمیگوید او وارث بدهیهای گذشته بوده است.
تا کی پرسپولیس و استقلال باید اینقدر بین سیستمها، تفکرات و سیاستهای مختلف دستبهدست شوند؟
باید باور کنیم ریشه کارهایمان در ورزش با اشکالهای زیادی روبهرو است. همیشه گفتهام این دو باشگاه از خیلی جنبهها مهم هستند. هر رئیسی که میآید به یک جنبه ارزشی این باشگاهها توجه میکند. یکی به بحث قهرمانی فکر میکند، یکی بهدنبال مسائل فرهنگی است و دیگری به مسائل اقتصادیاش بیشتر توجه میکند درحالی که باید به همه این جنبهها توجه کرد. شما ببینید الان انتخابات ریاستجمهوری در پیش است. کدام کاندیدا درمورد ورزش به شکل ریشهای صحبت کرده است؟! چون اطلاعات ندارند درست هم درموردش فکر نمیکنند. در همهجای دنیا قهرمان ملی همسطح رئیسجمهور و حتی شاید جایگاهی بالاتر از او داشته باشد. ورزش نقش بسیار مهمی در بحثهای مختلف دارد اما روسای ما به شکل سطحی به آن نگاه میکنند و حاصلش هم میشود انتخابهایی که کارشان با اشکالهای زیادی روبهرو است.
در مورد عملکرد وزارت ورزش چه نظری دارید؟
بهترین نظر را درمورد عملکرد وزارت ورزش قطعا مردم میدهند. مردم بهخوبی عملکردها را میبینند و دنبال میکنند. آنها میفهمند که آیا وزارت ورزش عملکرد اصولی در بخش ورزش و جوانان داشته است یا نه. انتخابهای آنها را میبینند و میفهمند انتخابهای درستی بوده یا بحثهای سیاسی و حتی ارتباطات دوستانه در این انتخابها نقش داشته است. مردم میفهمند که بودجههای صرفشده مناسب و تاثیرگذار بوده یا نه. بهنظرم قضاوت درمورد عملکرد این وزارت را باید بهعهده مردم بگذاریم. آنها بهتر میتوانند در این مورد نظر بدهند.