آرمان رمضانی؛ این اسم تا چند ماه پیش یا حتی چند هفته پیش با کلی طعنه و کنایه یا حتی شوخیهای تند مورد اشاره قرار میگرفت. خرید ناگهانی پرسپولیس از سایپا، توقعات را برآورده نکرده بود. روزبهروز بر حجم فشارها علیه او افزوده میشد و بهتدریج کار به جایی رسید که هر کجای دنیا هر بازیکنی نمایش خوبی نداشت، او را با آرمان رمضانی مقایسه میکردند.
فشارها بیشتر و بیشتر شد تا اینکه او به نیمکت چسبید و بعد هم در لیست مازاد پرسپولیس قرار گرفت. بهنظر میرسید سوءتفاهم تمام شده و آرمان برمیگردد به یک تیم متوسط مثل همان سایپا یا پیکان. با این همه اما فرهاد مجیدی که ابتدای فصل هم رمضانی را در لیست خریدش گنجانده بود و بهخاطر جدایی از استقلال موفق به جذب او نشد، در پنجره بین دو نیمفصل دست بهکار شد و این بازیکن را آبیپوش کرد.
رمضانی حضورش در استقلال را با فرصتسوزی مقابل الشرطه آغاز کرد تا انتقادها از فرهاد مجیدی بهخاطر خرید این بازیکن بالا بگیرد. بعدها حتی برایش حاشیه ساختند که تصاویرش با پیراهن استقلال را از اینستاگرام پاک کرده و سایر مسایل. خود آرمان اما توضیح داد اصلا پستی روی صفحه شخصیاش نگذاشته بود که قرار بر حذف آن باشد. او در این فضای نامهربانانه که در مورد تیمهای بزرگ اجتنابناپذیر هم هست، به تلاش و کوشش ادامه داد تا حالا که آن روی دیگر سکه را نشانمان داده است.
رمضانی در بازی با صنعت نفت آبادان ضمن تعقیب هوشمندانه توپ، با یک ضربه دقیق اولین گلش را برای استقلال بهثمر رساند؛ گلی سهامتیازی در دقیقه پایانی که مجیدی را از خود بیخود کرد. در طول تعطیلات اخیر لیگ برتر هم آرمان یک گل به پیکان زد و حالا نوبت سوپرگل گرهگشای او برابر پدیده مشهد رسیده است؛ یک شوت مهلک پای چپ به سهکنج دروازه که همه را سورپرایز کرد. شادی آرمان اما معتدلتر از نوبت قبل بود؛ طوریکه انگار تازه گرم شده و هنوز کارهای بیشتری برای انجام دادن دارد.
حالا نگاهها به آرمان رمضانی عوض شده و او بهخاطر سختکوشیاش در عبور از آن برزخ، مورد ستایش قرار گرفته است؛ نوش جانش. حقیقت آن است که هیچچیز مثل عملکرد آدمها نمیتواند از آنها دفاع کند. اگر بد باشی، برای تطهیرت از هیچکس کاری برنمیآید، اگر هم خوب باشی، همه دنیا نمیتوانند از ارزش کارت کم کنند. دیروز عملکرد رمضانی شمشیر برانی بر سر این مهاجم آرام بود و حالا عملکرد آرمان، مثل سپری در مقابل هجمهها عمل میکند. حقیقت زندگی، چیزی جز این نیست.