ظاهرا فرهاد مجیدی سیستم سه پنج دو را برای استقلال انتخاب کرده و با آن هم پیش خواهد رفت. سیستمی با سه دفاع خطی که بازی کردن با آن ملزوماتی دارد که به نظر استقلال مهمترین آن را در اختیار ندارد.
استقلال پس از باخت در دربی چهار برد و یک تساوی در لیگ به دست آورده با هفت گل زده و یک گل خورده که نشان از پیشرفت این تیم پس از آن باخت دارد. هم در دربی و هم در پنج بازی پس از آن در لیگ و یک بازی در جام حذفی، مجیدی سیستم سه-پنج-دو را با سه دفاع خطی به کار گرفته تا بدین ترتیب بخش زیادی از مشکلات خط دفاعیاش را که هم در بازیهای آسیایی و هم در باخت مقابل ذوبآهن در لیگ خود را نشان داده بود برطرف کند. بنابراین او از تغییر سیستم نتیجه گرفته و طبیعی است که با این سیستم هم ادامه دهد. از طرفی مجیدی نشان داده که جز در مواقع محرومیت و مصدومیت بازیکنانش زیاد تمایلی به تغییر ترکیب اصلی خود ندارد و این موضوع نیز برای استقلالی که در سالهای اخیر همچون رقیبش نتوانسته به یک ترکیب ثابت برسد یک مزیت محسوب میشود.
در سیستم ۲-۵-۳جدید که روز به روز هم استفاده از آن هم در فوتبال ایران و هم در فوتبال دنیا استفاده از آن رایجتر میشود، با اضافه شدن یک مدافع به دو مدافع سیستم رایج ۲-۴-۴ و به دنبال آن استفاده از دو مهاجم، یکی از هافبکهای میانی کم میشود. از طرفی اگرچه دو بازیکت کناری و لب خط اسمشان در بین پنج هافبک آورده میشود اما در واقع آنها بازیکن میانی نیستند و باید وظایفی فراتر از دو مدافع راست و چپ در سیستم ۲-۴-۴ بر دوششان گذاشت تا بتوان تعادل را در فاز دفاع و حمله ایجاد کرد.
در فوتبال ایران و تقریبا از سال ۷۰ که استقلال با پورحیدری و بونژاک دستیار مجارش سیستم سه پنج دو قدیمی برگرفته از سیستم آلمان را در فوتبال ایران پیاده کردند تا اوایل دهه هشتاد، سیستم بازی با دو مدافع یارگیر و یک مدافع پوششی و دو پیستون کناری سیستم غالب تیمهای باشگاهی و ملی ما شد و حتی تومسیلاو ایویچ هم با همه تلاشش نتوانست ذهنیت بازیکنان را برای بازی با سیستم چهار چهار دو عوض کند و بلافاصله پس از اخراجش انگار که بازیکنان نفسی به راحتی کشیده باشند، تیم ملی به همان سیستم مورد علاقه بازیکنان ایرانی برگشت و در جام جهانی با آن به میدان رفت.
حتی در سال ۸۰ بلاژویچ هم تیم ملی را با یک مدافع پوششی و دو مدافع یارگیر و دو پیستون کناری به مصاف حریفان فرستاد و در نهایت برانکو با تغییر سیستم به ۲-۴-۴ در تیم ملی ، کمکم باشگاهها را هم به سمت این سیستم متمایل کرد. اما قهرمانی استقلال در لیگ ۸۴-۸۵ هم با همان سیستم سه پنج دو بدست آمد و قلعهنویی هم علیرغم تلاش اولیهاش برای استقاده از این سیستم در تیم ملی در نهایت در بازیهای رسمی به دفاع خطی برگشت و آخرین بازمانده آن سیستم هم بلاخره تسلیم شد. هر چند در از آن سیستم غالب فوتبال ایران در دهه هفتاد به عنوان سه پنج دو یاد میشد اما در اصل آن سیستم با نوع بازی پیستونها بیشتر پنج-سه-دو بود.
حالا در سیستم جدید سه پنج دو، دو بازیکن کناری باید حداقل همپای مدافعان کناری سیستم چهار چهار دو طول زمین را طی کند. اما به واسطه کم شدن یک بازیکن میانی، آنها باید جور بازیسازی را هم بکشند و فضاهای خالی در کنارهها را خوب ببینند و از آن طرف هم خوب توپ بگیرند تا حریف را مجبور به عرض گرفتن در زمین کرد و اجازه نداد در وسط زمین برتری عددی ایجاد کند. به عبارتی دو بازیکن کناری که نامشان در بین بازیکنان میانی آورده میشود باید علاوه بر اینکه وظایف مدافعان کناری سیستم ۲-۴-۴ را انجام دهند با آزادی عملی که به آنها داده میشود باید بتوانند در فاز هجومی نقش وینگر را هم بر عهده بگیرند و با اطمینان از پر شدن فضای پشت سرشان توسط مدافعان میانی، مشارکت جدی در فاز حمله داشته باشند.
استقلال از ترکیب سه هافبک میانی ریگی، رضاوند و مهدیپور استفاده میکند که در موقع دفاع مهدیپور و ریگی در عرض هم جلوی دفاع بازی میکنند و در فاز هجومی معمولا مهدی پور و رضاوند در عرض هم. اما بار اصلی بازیسازی و گرفتن توپ های پشت محوطه جریمه حریف بیشتر بر عهده رضاوند است. مشکل استقلال همین است که بازیسازی که بتواند کنارهها را خوب ببیند و به موقع هم بتواند پشت مهاجمان خود را رسانده و از کنارهها توپ بگیرد و به موقع هم بازی را بچرخاند ندارد. آرش رضاوند به عنوان هافبک راس مثلث میانی استقلال اصلا آن حضور به موقع در یک سوم دفاعی حریف که لازمه چنین پستی است را ندارد. هر چند مهدیپور نشان داده بهتر میتواند تعادلی در وظایف دفاعی و هجومی خود برقرار کند و جالب اینکه توانسته بخشی از وظایف رضاوند را هم بهتر از او انجام دهد اما او نیز هم به دلیل پست بازی و هم به دلیل ویژگیهای فنی نمیتواند پلیمیکر مورد نیاز استقلال باشد.
از طرفی موسوی همچنان همانند یک مدافع کناری عمل میکند اگرچه دیروز تقریبا یک پاس گل داد . نادری نیز نقش فعالتری در حملات استقلال دارد. با این حال علیرغم اینکه در سیستم ۲-۵-۳ استفاده از کنارهها به چرخاندن بازی به کانالهای میانی ارجحیت دارد، اما سبک بازی استقلال زیاد مبتنی بر استفاده از کانالهای کناری نیست.
در این سیستم حضور یک پلیمیکر کلاسیک در ترکیب بیشتر از سیستمهای دیگر احساس میشود که استقلال فاقد چنین بازیکنی است. شاید با بازگشت فرشید اسماعیلی به ترکیب اصلی این مشکل بازیسازی استقلال تا حدودی حل شود اما نوسانهای این بازیکن نیز چه بسا نتواند خیال فرهاد مجیدی را برای داشتن یک پلیمیکر مورد نیاز برای سیستم سه پنج دوی مورد علاقهاش راحت کند.
به داریوش شجاعیان هم با این همه مصدومیت اعتمادی نیست. مجیدی سعی کرده با قرار ندادن دو مهاجمش در یک خط و استفاده از قائدی عقب تر از مطهری، بخشی از کمبود خلاقیت در پشت محوطه جریمه حریفان را جبران کند اما قائدی نیز وقتی در کنارهها صاحب توپ شود خطرناکتر ظاهر میشود و بنابراین متمایل کردن او به وسط شاید از کارایی او بکاهد.
شاید اگر ضعف مدافعان میانی استقلال در بازیهای آسیایی و بازی با ذوبآهن عیان نمیشد و آنها تبحر بیشتری در پوشش دادن فضاهای خالی نشان میدادند، مجیدی نیز که نشان داده بیشتر ترجیهش بازیگردانی و موقعیتسازی از میانه میدان است تا از کنارهها، به سمت این سیستم سه دفاع نمیرفت. با توجه به اینکه او با بازیکنان فعلی خود نتوانسته بازیسازی را به نحو ایدهآل از میانه زمین انجام دهد، شاید ترجیهش به این باشد که چنانچه داشتههایش کفاف دهد، به بازیکنان میانیاش اضافه کند اما به نظر او با نتایجی که گرفته بهترین سیستم را برای تیمش انتخاب کرده است.
با این حال میتوان حدس زد که اولویت های او برای یارگیری فصل بعد چه خواهد بود و احتمالا در رأس لیست فرهاد یک هافبک که توانایی بیشتری نسبت به بازیکنان فعلیاش در بازیسازی دارد قرار داشته باشد.