مونا فرجاد، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون اخیرا در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، نمایشهای کوتاهی را با عنوان «تک گوییهای زنانه» منتشر میکند. این اجراهای تئاتری کوتاه که به صورت مونولوگ، انتهای هر هفته منتشر میشوند، به ترتیب حروف الفبا و با هنرمندی فرجاد، به نوعی همراه با آموزش ادبیات عامیانه نیز همراه شده است.
این بازیگر درباره ایده اجرای این نمایشها در صفحه شخصیاش به ایسنا میگوید: «در آغاز شیوع کرونا تصورم این بود این ماجرا خیلی زودتر از اینها به پایان میرسد و زندگی به حالت عادی برمیگردد، ولی متاسفانه همچنان ادامه دارد و، چون شخصا به عنوان تماشاگر یا بازیگر جرات ندارم در سالنهای نمایش حضور داشته باشم و اگر هم قرار باشد واکسیناسیونی انجام شود، سالنهای تئاتر خیلی دیرتر از آنچه فکر میکنیم به رونق قبلی برمیگردد، تصمیم گرفتم برای رفع دلتنگی خودم برای تئاتر، این کار را انجام بدهم. فکر کردم همانطور که من دلتنگم، شاید بتوانم به رفع دلتنگی بسیاری از دوستانی که در صفحه مجازی با من همراه هستند، کمک کنم.»
در پاسخ به این سؤال که چرا از فضای اینستاگرام برای کار خود استفاده کرده است گفت: به نظر من اینستاگرام فضایی را ایجاد کرده تا هر نفر برای خود رسانهای داشته باشد و بر اساس آن نظرات، اعتقادات و حتی زندگی روزمره خود را به تصویر بکشد و به مردم نشان دهد. یکی از اهداف این تکگوییها یادآوری واژگان عامیانهای است که در قدیم مورد استفاده بوده و امروز کمی به دست فراموشی سپرده شده و، چون من ترجمه این واژگان را در پایان هر پست مینویسم، یک هدف آموزشی هم دارد. شاید مخاطب کمی باید جست و جو کند و پایین پست، معنای کلمات را بخواند تا کلماتی را که فراموش شده به یاد آورد.
دامون قنبرزاده (منتقد سینما) در اینستاگرام خود نوشت: «مونا فرجاد نشان داد میتوان در میان بیذوقیها و محدودیتها، آستین بالا زد و چیزی جذاب به وجود آورد. او با ایدهای بینظیر، چنان فضای اینستاگرام را به نفع خودش تغییر داد که حالا میتوان گفت به نوعی ستارهی فضای مجازی دوران کرونازده است. ایدهی محشر او که مونولوگخوانی براساس حروف الفباست، یک تئاتر تکنفرهی تأثیرگذار است که نهتنها جنبهی طنز و سرگرمی دارد، بلکه با چرخیدن در میان واژههای عامیانه، قدیمی و حتی فراموششدهی فارسی، نمونهای بینظیر از فرهنگ لغات برای مخاطب فراهم میکند که فوقالعاده لذتبخش و آموزنده است. هم فال، هم تماشا.
فرجاد کار پرچالشی را انتخاب کرده است. او باید کل مونولوگش را هر بار براساس یک حرف الفبای فارسی، کنار هم ردیف کند و این چینش جوری باید اتفاق بیفتد که هم از قانون بازی تخطی نکرده باشد و هم در عین حال با کنار هم چیده شدن این واژهها، معنا و در نهایت داستان درستی شکل بگیرد که برای بیننده قابل فهم باشد. او با چیرهدستی هر بار در قالب یک شخصیت فرو میرود و با دمدستیترین چیزها، فضای موردنظرش را برای رسیدن به هدف میسازد. مثلاً در یکی از این نمایشهای تکنفره، نقش مسئول خوابگاه دخترانه را ایفا میکند. او صحنهاش را با یک تابلوی قرآن، یک تلفن، لیوانی چای و البته پوششی از نوع چادر و مقنعه لبشتری میچیند و به این شکل، شخصیتپردازی درستی از یک مسئول عقدهای خوابگاه دخترانه به دست میدهد که پیداست خونش از دختران زیبایی که تا دیروقت بیرون خوابگاه دنبال تفریح هستند، حسابی به جوش میآید!
فرجاد نهتنها نگاه طنازانهای دارد، بلکه در عین حال تلاش میکند تلنگری به موضوعات اجتماعی نیز بزند و در خلال حرفهایش از دغدغهها و معضلات بگوید. به این میگویند استفادهی درست از فضای مجازی، آنهم در دوران خانهنشینی! فضایی که خیلیها فکر میکنند دیگر خراب شده است و چیزی برای یادگیری و استفادهی درست ندارد. فرجاد نشان میدهد با ایدهای خوب و پرورش درست آن با چاشنی تیزهوشی، میتوان فضای سالمی برای یادگیری و تفریح خلق کرد. در حالی که اغلب ستارههای سینمای ما معمولاً از روزمرگیهای بیحاصلشان فیلم میگیرند و همهچیز، هم برای خودشان و هم برای مخاطبهایشان به بطالت میگذرد، مونا فرجاد با خوشذوقی، کمی فکر و ایده، در این دوران کرونایی، حتی بدون حضور در سریالهای اینترنتی و فیلمهای سینما، در جای درستی نشسته است؛ در جای هنرمندی واقعی و با رسالت.»
هنگامه حیدری نیز در این باره نوشت: «فرهنگ عوام یا همان فولکلور، را نخستین بار آمبرواز مورتن به کار گرفت و سرآغاز بحثهای درازدامنی در محدودهی فرهنگ عوام شد که تمامی فرهنگ عوام از ادبیات، اجتماع، اقتصاد، تربیت و سلوک آنها را دربرمی گرفت و تنها راه انتقال آن سینه به سینه و شفاهی بود. در این میان ادبیات عامه از دیگر مظاهر فرهنگ عوام توفیق ماندگاری بیشتری یافت. تعزیه، لالایی، داستانهای اساطیری و قهرمانی که اساس کار فردوسی کبیر بود و نیز داستانهای عوامانه رایج که دستمایهی مولانا برای سرودن مثنوی شد، همه و همه از مظاهر ادب عامه هستند چه در حوزه نظم چه در حوزه نثر. این بحث شیرین و دراز دامن از حوصلهی این مجال خارج است. غرض از نوشتن این متن کوتاه دو نکته است؛ نخست آن که یادی و یادکردی داشته باشیم از دو تن از فحول عرصهی ادبیات عامه در حوزه ادبیات رسمی و ادبیات غیررسمی و رسانهای، اولی زنده نام دکتر محمدجعفر محجوب و دیگری زنده نام مرتضی احمدی که همتی مردانه در پژوهش، حفظ و نگاهداشت این میراث گرانبها داشتند.
دوم آنکه، اخیرن، مونا فرجاد نازنین فرزند جلیل فرجاد پس از نوروز ۱۴۰۰ و در ایام درگیری قرنطینههای کرونایی اقدام به نشر مونولوگهایی کرده که در نوع خود کم نظیر است. تک گوییهای هنرمندانه که براساس حروف الفبا و واژگان فراموش شدهی ادبیات عامه نوشته و اجرا میشود و به طرز عجیب و دلنشینی خاطرات نه چندان دور این سرزمین را در دل هایمان زنده میکند. بوی کهنگی و تازگی توامان دارد و هماهنگی چهره، بدن و کلام زیبایی در خور ستایشی ایجاد کرده است. پیشنهادم این است این مونولوگهای هفتگی را ببینید و لذت ببرید و دمی خود را کنار حوضهای کاشی با ماهیهای قرمز و زمانی که تهران، طهران بود حس کنید.»