۶ صنف سینمایی در بیانیه ای مشترک به وضعیت ممیزی در نمایش خانگی اعتراض کردند.
انجمن صنفی کارگردانان سینما (کانون کارگردانان)، انجمن تهیهکننده- کارگردانان سینما، انجمن کارفرمایی تهیهکنندگان (اکت)، انجمن صنفی فیلمنامهنویسان سینما، انجمن صنفی طراحان فیلم سینمای ایران و انجمن صنفی صدابرداران و صداگذاران سینما در بیانیه مشترکی به ممیزیهای اعمالشده در فضای هنری اعتراض کردند.
متن این بیانیه مشترک را در زیر میخوانیم:
«در روزگاری که شیوع ویروس کرونا تمام مراکز هنری و تفریحی، بهخصوص سالنهای سینما، تئاتر و موسیقی را به تعطیلی کشانده است، جامعه سینمایی ایران به تنها راه ارتباطش با مخاطب، از طریق شبکههایی در فضای مجازی پناه برده و دل خوش کرده است. ولی متاسفانه ظاهرا این تنها مفر و مجال فعالیت هم، بر گروهی که به بیماری مزمن تنگنظری و ممیزیها سلیقهای مبتلا هستند و عمدتا در سازمان صدا وسیما به فعالیت خود ادامه داده و میدهند، خوش نیامده و در پی آن هستند تا با تفکرات و سلایق فرسوده و مدیریتهای شکستخوردهشان، خانواده سینمای ایران را که اکنون نیز در لبه پرتگاهی نگرانکننده ایستاده است، بهسوی سقوطی مهلک برانند.
چنین مدیریتی که در این سالها، به طرزِ عبرتناپذیری به مدد حمایتهای همه جانبه، با تمام توانش از یکسو در فراری دادن مخاطبانش بهسوی شبکههای فرصتشناس خارجی تلاش کرده و از سویی دیگر به کاهش انگیزه در اصحاب هنر و فرهنگ برای کار خلاقانه کوشیده است، چگونه میخواهد تمام محصولات هنری و فرهنگی کشور را-آنهم با سرمایه بخش خصوصی- به مسیری هدایت کند که خود نیز میداند به بنبستی فرارناپذیر خواهد رسید؟
سرمایهگذاران بخش خصوصی در عرصه نوپای نمایش خانگی و پلتفرمها، نیک میدانند که هرگز با الگوها و ممیزیهای ناکارا، کهنه و تکراری رسانهای شکستخورده مانند صداوسیما، نمیتوان فضای اختیاری مخاطب را برای تماشای اثری مدیریت کرد و در نتیجه به کنارهگیری تدریجی از این عرصه روی خواهند آورد؛ که البته این همان نتیجه مطلوب رسانه انحصارطلب مذکور خواهد بود که برایش اصلا مهم نیست میان مخاطبان جوان کنونی و آتی کشور، با جریان تولید آثار وطنی، گسستی عمیقتر از آنچه ایجاد کرده است، پدید آید.
سال گذشته در پی تلاش صداوسیما برای تسخیر اختیارات، امتیازات و در نتیجه درآمدهای جریان نمایش خانگی، که قاعدتا نگرانی از افزایش ممیزیها را دامن زد، ۲۸ صنف سینمایی در حرکتی همدلانه و هماهنگ، اعتراض منطقی و منصفانه خود را در این زمینه اعلام و ثبت کردند که خوشبختانه به گوش مدیران فرهنگی رسید اما به نظر میرسد مدیریت شکست خوردهای که بدان اشاره شد، چنان از استقبال گسترده مخاطبان در ایران و خارج از تولیدات نمایش خانگی کینه به دل دارد و برایش اهمیتی ندارد که این جریان تولیدی در ایجاد اشتغال برای هزاران عضو بیکار و کمکار خانواده سینما گامهای مثبتی برداشته است که همچنان با روش حذف و تخریب رقیب میدانداری و زیادهخواهی میکند.
محدود کردن حلقه فعالان هنری به «خودی» و «غیرخودی» از یکطرف و اعمال نظرهای سلیقهای و تکراری توسط نهادهای غیرپاسخگو به بهانه صیانت از اخلاق جامعه از طرف دیگر و اتخاذ روشهای بروکراتیک در طراحی و صدور انواع مجوزها -آنهم توسط اشخاص و شوراهایی که نزد اصحاب هنر صلاحیت فرهنگی کافی برای ممیزی ندارند- قطعا میتواند امنیت فکری، تولیدی و مالی سرمایهگذاران، تولیدکنندگان محتوا و عوامل هنری و تولیدی آثار را به خطری جدی بیندازد.
سینمای ایران که بخشی از هویت و فرهنگ فاخر امروز ایران است و سالها زیر تیغ سانسورهای سلیقهایی کمر خم کرده است، نمیخواهد و نمیتواند یک دوره فرسایشی دیگر، متحمل زیانهای روحی و مالی ممیزیهای بیمنطق و بیحدومرز صداوسیما و تکرار تجربههای شکستخورده چنین سازمانی شود و این یک هشداری است که سزاست مسئولان آتی کشور در دولت و سازمان مذکور بدان بیاعتنایی نکنند.
ما صنوف مولف سینمایی، معتقدیم که هر نهاد نظارتی اگر قواعد شفاف، مکتوب و اعلام شدهای نداشته باشد و صرفا بر اساس نسبت سازندگان اثر با خود یا فرمولهای نخنما و بیگانه با واقعیتهای جاری در جامعه تیغ ممیزی به دست گیرد، فقط میتواند تولیدکنندگان آثار را دچار سردرگمی و انفعال کند؛ انفعالی که در پی آن صدها انگیزه و اراده برای تولید و هزاران فرصت برای فعالیت هنرمندان آسیب خواهد دید.
دخالت روزافزون نهادهای نظارتی رسمی یا خودخوانده، در فضای فعالیتهای دیداری-شنیداری، جز آنکه این عرصه را در خطر تهاجمی خشن قرار دهد و این خشونت را علنی کند، حاصل دیگری برای هیچ مدیریتی نخواهد داشت.
در انتها از مدیران فرهنگی بالادستی در حاکمیت توقع داریم تا با نگاهی مشفقانه، واقعبینانه و آیندهنگرانه به فضای کارِ هزاران نفر از اهالی فرهنگ و هنر که با روح و جان و مالشان در حال مقاومت و فعالیت هستند، توجهی جدی کرده و این حیطه را از فرماندهیهای پادگانی و انسدادی نجات دهند.
شبکه نمایش خانگی اگر با آزادی و فراغ فکر بیشتری تولید کند، بیتردید موجبات رضایت مخاطبان ایرانیِ گریزان از تولیدات صداوسیما را ایجاد خواهد کرد و طبیعی است که هر مدیریت فرهنگی ارزش رضایتمندی جامعه را در محاسبات خود از قلم نیاندازد.»