سریال «شوق پرواز» درباره زندگی شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی، سال ۸۸ به کارگردانی زندهیاد یدا… صمدی ساخته شد و این مجموعه که یکی از آخرین ساختههای مرحوم صمدی بود، به اثری ماندگار و خاطرهانگیز در کارنامه او تبدیل شد.
این سریال سال ۹۱ در برنامه «سین مثل سریال»، با رای مخاطبان به عنوان بهترین سریال دفاع مقدس در دهه ۸۰ انتخاب شد. به بهانه بازپخش این سریال از شبکه آیفیلم، با عبدالرضا اکبری بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون که یکی از بازیگران این مجموعه بود، گفتوگو کردهایم.
در سریال «شوق پرواز» ایفاگر نقش دایی شهید بابایی و پدر همسر این شهید بودید. برای نزدیک شدن به این نقش که مابهازای واقعی دارد، چه کردید؟
این نقش جزو کاراکترهای اصلی نبود، آقای صمدی از من خواستند که در کارشان حضور داشته باشم و فرصت این را پیدا نکردم که متن را بخوانم. فقط میدانستم نقش دایی عباس بابایی است، یک فرد فرهنگی و منضبط که کارش را خیلی دوست دارد، مدیر یک دبیرستان است و در پرورش «عباس» در مقطع خاصی نقش تعیینکنندهای داشته. من این خصوصیات را از همسر آقای بابایی شنیده بودم.
به نظرتان سریال چه ویژگیهایی داشت که باعث شد مورد استقبال قرار بگیرد؟
قصه «شوق پرواز» قصه شخصی بود که دورهای از عمرش را صرف شغل خلبانی میکند و شهادت دراماتیک و تاثرانگیزی دارد. این شخصیت جزو کسانی بود که نقش تعیینکنندهای در زمان جنگ داشت. آقای فرهاد توحیدی زندگی نامه ایشان را بسیار خوب نوشته بودند و کار اجرای خوبی هم داشت. آقای صمدی با دلش روی این مجموعه کار کرد و به قول معروف کاری «دلی» بود.
فکر میکنید حضور ستارهای مانند آقای شهاب حسینی، چقدر در موفقیت سریال تاثیرگذار بود؟
همه بازیگران خوب بودند، شاید بیانصافی شود که بخواهیم یک نفر را از دیگری جدا کنیم. همه بازیگران و عوامل در کنار یکدیگر تیمی را تشکیل میدهند که قصهای را بیان کنند. فکر میکنم همه گروه در این کار نقش زیادی داشتند.
به تازگی سریال «صبح آخرین روز» درباره شهید شهریاری ساخته شد که برخلاف «شوق پرواز» چندان دیده نشد. نظر شما چیست؟
وقتی همه عوامل قوی باشند و درکنار یکدیگر قرار بگیرند، کار محکم از آب درمیآید. در پشت صحنه «شوق پرواز» برای ساخت سریال، مشاوره خوبی انجام میشد، فیلم برداری آقای حسن پویا فوقالعاده بود. همه دوستان بسیار خوب کار کردند و به نظرم مدیریت کار، مدیریت حرفهای و صمیمانهای بود.
همکاری با زندهیاد یدا… صمدی برای شما چطور تجربهای بود؟
بسیار عالی بود. ایشان برای من خاطرههای بسیار خوبی به جا گذاشتند. ما پشت صحنه ارتباط خیلی خوب و نزدیکی داشتیم، در کارهای دیگری قرار بود با ایشان همکاری کنیم که نشد، اما در این سریال بازیگر را بسیار خوب توجیه و راهنمایی میکردند و نقش را برای او تشریح میکردند. بسیار آرامش داشتند، اهل هیاهو و جاروجنجال نبودند و تمرکز ایشان بیشتر بر اهدافشان بود.
چرا نسبت به گذشته در تلویزیون کمکار شدهاید؟
یکی از علتهایش این است که فیلم نامههای خوب نداریم. فیلم نامهها بسیار تکراری و شبیه به یکدیگر شدهاند. بعضا فیلم نامههایی را میخوانم که مثلا ۴ بار آن نقش را در کارهای دیگر هم بازی کردم و آن میل و کشش لازم را به کار ندارم.انگیزهای لازم است که بازیگر کاری را قبول کند، وقتی نباشد،نمیتواند بپذیرد. یکی دیگر از علتهایش این است که دربسیاری از کارها که بازی میکنم درگیر گرفتاری های مالی میشوم،نمیدانم این مشکل را کجا و چه کسی باید حل کند،این یکی از چیزهایی است که من را آزار میدهد.نه تنها من،بلکه اکثر دوستان از این مشکل رنج میبرند.مدام پرداخت عقب میافتد و ازآن جا به بعد فکر و ذهنمان به جای این که روی کار و نقش متمرکز باشد،درگیر مسائل مالی میشود و مدام باید دنبال این ماجرا بدویم! این خیلی رنجآور است.اگر نقش و کاری را دوست داشته باشم، قطعا خودم هم دو برابر انرژی میگذارم و از تمام داشتههایم استفاده میکنم.
هم اکنون نقش خاصی هست که دوست داشته باشید بازی کنید؟
نه، الان دیگر چنین فرصتی وجود ندارد که من انتخاب کنم، چندان منطقی هم نیست که آدم از آرزوهایش بگوید، منتظر کار خوب هستیم. در بسیاری از آثار نقشهای منفی بیشتر پرداخت میشود، خیلی خوب نوشته میشود و به همین دلیل تمایل آدم به نقشهای منفی و خاکستری بیشتر است. نقشهای مثبت خیلی شبیه به یکدیگر، یکدست و یکنواخت شدهاند، هیچ اوج و فرودی ندارند و اکثرا تکراری هستند. به همین دلیل، گاهی احساس میکنم بازی کردن نقش منفی خیلی بهتر است.
اما کمتر در کارنامهتان نقش منفی داشتهاید.
بله، ولی در سریال «پرواز در حباب»، «روزهای اعتراض» و «اغما» نقش منفی بازی کردم. البته در تئاتر خیلی بیشتر امکان بازی در نقشهای منفی و خاکستری وجود دارد، در سینما بیشتر بر حسب صورت و چهره، افراد را انتخاب میکنند. وقتی بازیگر در یکی از نقشهای این چنینی جا میافتد دیگر همه میخواهند مدام همان نقش را بازی کنی.
«باغ گیلاس»، «پهلوانان نمیمیرند» و «تولدی دیگر» از آثار خاطرهانگیز شما هستند که مردم دوست دارند، خود شما کدام نقش و کدام سریال را بیشتر دوست دارید؟
همه کارهایی که مردم پسندیدند، مسلما کارهایی بوده که بیشتر زحمت کشیده شده، بیشتر وقت گذاشتیم، بیشتر با نقش ارتباط برقرار کردیم، کار خوب بوده، کارگردان تلاش خودش را کرده و همه اینها بسیار مهم است برای این که کاری در دوره خودش موثر واقع شود. هرکدام از کارهای پربینندهام مانند آثاری که نام بردید، سریالهایی هستند که خود من هم دوست داشتم.
۲۳۲۳