مسعود اطیابی، کارگردان فیلم «دینامیت» که این روزها در اکران سینماها خوب میفروشد، با اشاره به اینکه بازهم در ژانر کمدی فیلم خواهد ساخت، تاکید کرد مسئولیت او، خنداندن مردم است.
فیلم سینمایی «دینامیت» با کارگردانی مسعود اطیابی، این روزها روی پرده سینماها در حال اکران است؛ فیلمی که در ابتدا با ممیزیهای زیادی روبهرو شد، ولی در نهایت همزمان با آغاز پیک پنجم کرونا، به اکران درآمد و با فروش شش میلیارد تومانی خود در کمتر از یک ماه، توانست اقتصاد گیشه سینماها را دوباره رونق ببخشد.
به همین دلیل به گفتو گو با مسعود اطیابی، کارگردان فیلم «دینامیت» نشستیم که در ادامه میخوانید.
چرا تازگیها همه کارهایتان به لحاظ ساختار و حال و هوای داستان، مشابه یکدیگر شدهاند؟
اینکه «تگزاس۱ و ۲» مشابه هم بود که منطقی است، اما «دینامیت»شباهت خاصی به «تگزاس» ندارد.
طبیعتا فیلم از لحاظ داستانی نمیتواند شباهت داشته باشد، چون آن وقت اثر تازهای نیست، اما میان دیالوگها و میزانسنها تشابه وجود دارد.
البته «دینامیت» قبل از «تگزاس» ساخته شده بود و چون مشمول ممیزیهای زیادی بود، زمان زیادی طول کشید تا مجوز بگیرد. اگر این شباهت در ساختار وجود دارد که طبیعی است چون کارگردان تغییر نکرده و نمیتوان هم توقع داشت که مانند کارگردان دیگری، فیلم تولید کنم. سبک فیلمسازی من اینگونه است؛ سعی میکنم به سادگی با مخاطب ارتباط برقرار کنم. خودم را از مردم میدانم و ساختار کارهایم نیز به نحوی است که به دل مردم بنشیند.
فیلمسازی یک صنعت است. هر صنعتی، هوشمندی خودش را میخواهد. در سینما، هوشمندی این است که بازیگرانی را انتخاب کنیم تا فیلم برای مخاطبان جذابیت پیدا کند
اگر مخاطب دنبال این باشد که بخواهد در کارنامه من تنوع آثار ببیند، کاملا اشتباه کرده است. چون من نوع ساخت اثر را تغییر نمیدهم و اگر مخاطب دنبال تفاوت در شیوه ساخت است، باید آثار کارگردانان متفاوت را دنبال کند.
بعنی قرار است همیشه فیلم عامهپسند بسازید؟
نه، نمیتوانیم این را بگوییم. هنر چیست؟ هنر چیزی است که در دل آحادجامعه بنشیند. نه اینکه کارگردان فکر کند فیلم هنری ساخته و تعدادی منتقد با رویکرد مالی به دفاع از اثر بپردازند. هنر در این است که شما بتوانید با مخاطب خود ارتباط برقرار و او را ترغیب کنید که یک نفر دیگر را به دیدن فیلم دعوت کند. من فکر میکنم علیرغم اینکه در این اکران، تبلیغات کمی داریم، «دینامیت» دقیقا همین خصلت را دارد.
تمایل مخاطب را نمیتوان از هنر جدا کرد، چون اگر ساختار اثر و روایت داستان، هنری نباشد، بههیچوجه در دل مخاطب نمینشیند. زمانی که مخاطب برای فکر کردن، گریه کردن یا خندیدن به تماشای یک فیلم مینشیند، یعنی اثر، جنبه هنری داشته است. بهخصوص مردمی که حالا سختگیرتر شدهاند.
البته در حال حاضر مردم چون بیشتر نیاز به خندیدن دارند، آسانگیرتر شدهاند وآسانتر هم میخندند.
نه اتفاقا، مردم سختگیرتر شدهاند. مردم ما از لحاظ اقتصادی دچار مشکل هستند به همین دلیل امکان ندارد پول را برای فیلمی خرج کنند که ارزش ندارد. یکی از جملات کلیشهای رسانههای ما همین است که این فیلمها سطح سلیقه مردم را پایین آورده. چه زمانی چنین اتفاقی رخ داده است؟ این بد سلیقگی شماست که دائم این جملات کلیشهای را تکرار میکنید.
با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی، مردم سختتر از گدشته میخندند. به همین دلیل، امکان ندارد پولشان را برای فیلمی کمدی خرج کنند که ارزش نداشته باشد. بخشی از وظیفه سینما این است که شادابی را به مردم تزریق کند
در حال حاضر نقدهای ما هم کلیشهای شده است. نقدهایی که یکسری جملات را آماده کردهاند و برای هر فیلمی استفاده میکنند. فقط نام فیلم را تغییر میدهند و اینکار ابتذال در نقد نویسی است.آیا نقد این است که شما به مردم حمله کنید که چرا این فیلم را انتخاب میکنید؟ اتفاقا مردم به شدت سختگیر شدند و دیگر مانند گذشته هرچیزی را نمیخرند، هرچیزی را نمیپوشند و هرچیزی را نمیبینند.
البته یکی از دلایل استقبال از «دینامیت»، بهرهگیری از بازیگران چهره است. استفاده از این ویژگی، چه اندازه در فروش فیلم تاثیر داشته است؟
بازیگر، عنصر اولیه و خود فیلم، عنصر ثانویه جذب مخاطب است. ما فیلمهای زیادی داشتهایم که بازیگران خوبی در آن حاضر بودند اما یک فروش خوب ابتدایی داشتند و در ادامه، مخاطب آن فیلم را نپسندیده است. لازمه یک فیلم خوب، بازیگرانی است که برای مخاطب جذابیت داشته باشند، اما این موضوع باعث نمیشود که الزاما فیلم، خوب بفروشد.
مشکل اصلی تلویزیون این است که به فیلمسازان آزادی نمیدهند و اعتماد نمیکنند. تلویزیون چون به صورت متمرکز اداره میشود، تنوع ندارد
موضوع اصلی این است که کارگردان باید بازیگرانش را درست انتخاب کند؛ فیلمسازی یک صنعت است. صنعت، هوشمندی میخواهد. هوشمندی این است که بازیگر درست انتخاب شود. اینگونه نیست که من فیلمی بسازم و بگویم با هر بازیگری که بسازم، قطعا فیلم میفروشد. سازنده به فروش اولیه فیلمش نیاز دارد و این بازیگر است که فروش را رقم میزند. بازیگر خوب لازمه کار است اما تضمین کننده نیست.
ترجیح شما این است که فیلمی بسازید که در صنعت سینما تاثیرگذار باشد و رقم خوبی را بفروشد یا اینکه روی مردم تاثیرگذار باشد؟
این دو مورد اگر باهم باشند خوب است و من همیشه سعی میکنم به این دو نگاه کنم. بخشی از وظیفه سینما این است که شادابی را به مردم تزریق کند.
البته قرار نیست این اتفاق به هر قیمتی رخ دهد.
در آثار من هیچ گاه چیزی زیرپا گذاشته نشده و با رعایت تمام اصول اخلاقی و اجتماعی، این نشاط به جامعه تزریق شده است.
در فیلمهای شما، موسیقی متن و آنچه خواننده میخواند، همیشه متفاوت با کارهای دیگران است. در این باره توضیح دهید.
خواننده کار امیر توسلی است که سر«تگزاس ۱» بسیار چالش داشتیم تا این سبک اجرا شود. چون من میگفتم هم آهنگ میخواهم هم مقداری کلام دری وری که متفاوت باشد. تنوع و خلاقیتی که ایشان به کارها اضافه میکرد، به فیلم شادابی میداد.
تصمیم دارید تا چه زمانی فیلم در ژانر کمدی بسازید؟
تا زمانی که مردم به خنده نیاز داشته باشند، در همین ژانر فعالیت خواهم کرد. هر فیلمسازی یک وطیفه را برعهده گرفته است و من هم مسئولیت خنده بینندهها را برعهده دارم.
ممکن است برای شاد کردن مرد، برای تلویزیون هم سریال کمدی شبیه فیلمهایتان بسازید یا از نظر مالی و درآمد، این کار به صرفه نیست؟
بحث درآمد نیست و ما مشکلی با این موضوع نداریم. من خیلی هم خوشحال میشوم این کار را انجام دهم. ولی از یاد نبرید، تلویزیون محدودیتهای خودش را دارد و متاسفانه هیچ رقابتی در آن نیست. اگر مدیران شبکهها میتوانستند مستقل کار کنند، قطعا تجربه ساخت آثار بینظیری را داشتیم.
تا زمانی که مردم به خنده نیاز داشته باشند، در همین ژانر فعالیت خواهم کرد. هر فیلمسازی یک وطیفه را برعهده گرفته است و من هم مسئولیت خنداندن تماشاگرها را برعهده دارم
اگر تلویزیون، همین شیوه مدیریت را ادامه دهد و همچنان بر پایه تفکرات گذشته کار بسازد، نمیتواند رقیب دیگر پلتفرمها شود.
با این که از کار با سیما، تجربه خوبی ندارم، اما هیچگاه با تلویزیون مشکل مالی نداشتیم. مشکل اصلیشان این است که به فیلمساز آزادی نمیدهند و اعتماد نمیکنند. تلویزیون تنوع ندارد، چون به صورت متمرکز اداره میشود. اگر تلویزیون بخواهد، ما بازهم برایش کار میسازیم اما باید شرایط و قواعدش مطابق سلیقه مردم شود.
یعنی با وجود ممیزی نمیتوان سریالی کمدی ساخت که مخاطب را بخنداند؟
اتفاقا من طرفدار ممیزی هستم. ممیزی حق مردم است و نمیتوان هرچیزی را ساخت و از تلویزیون پخش کرد. اما من، خودم کارشناس ممیزی هستم و میتوانم آن را مدیریت کنم. فکر میکنید چرا حالا تلویزیون نمیتواند مخاطب را بخنداند؟ چون میخواهد با چیزهای پیش پا افتاده این کار را انجام دهد. مردم هم به این سادگیها نمیخندند. تلویزیون باید به روز باشد و مقابل دشمن قرار بگیرد.