احمد الستی مدرس سینما و دبیر علمی سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران بیان کرد که سینمای تجربی با اصول مدون شده توسط سینمای کلاسیک مبارزه کرد.
به نقل از ستاد خبری سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران، احمد الستی استاد سینما و دبیر علمی سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران شب گذشته دوشنبه ۲۵ مرداد در جلسه پژوهش برخط «تنوع فرم در سینمای تجربی» که در اینستاگرام معاونت فرهنگی و آموزش انجمن سینمای جوانان ایران برگزار شد، حضور پیدا کرد.
در ابتدای این نشست الستی درباره علت اختصاص محوریت سومین همایش به موضوع «فیلم تجربی» بیان کرد: در ایران در حوزه پژوهش و تولید ابتدا بر فیلم داستانی و بعد مستند و انیمیشن تمرکز شده است. بنابراین فیلم تجربی نیاز به تولید و پژوهش دارد. البته دو کتاب «سینما و امر تجربی» به همت مازیار اسلامی منتشر شده همچنین «سینمای تجربی در عصر دیجیتال» نیز نوشته مالکوم لوگریس با ترجمه علی عامری مهابادی و «هنر فیلم» اثر دیوید بوردول ترجمه فتاح محمدی است. بنابراین با مروری ساده متوجه میشویم که کتب و مقالات کمی در این باره نوشته شده و لازم است این کمبود برطرف شود.
وی افزود: تنوع فیلم تجربی بسیار بیشتر از ژانرهای سینمایی در فیلمهای داستانی است. همچنین این نوع فیلم از فیلمهای هنری نیز قابل بحثتر و گستردهتر است. در اینجا درباره انواع فیلمهای تجربی صحبت میکنیم. اولین نوع فیلم تجربی، فیلم «بدون دوربین» است. این نوع فیلمها فیلمبرداری به معنای سنتی آن ندارند. سابقه ساختشان به ۷۰ سال میرسد و مفهوم تصویر سینمایی را به شیوه حیرتانگیزی گسترش دادهاند. در سینمای تجربی باید تصویر سینمایی را بازتعریف کنیم و چه بسا این تعریف رادیکال و غیرمعمول باشد. تصویری که ریشه در خود سینما نداشته و در تجربههای دیگر باید آن را یافت. برای مثال اینکه چطور نقاشی در تاریخ سینما تصویر سینمایی تولید کرده است.
الستی تصریح کرد: یک فیلم کوتاه به نام «نور حشره» توسط فیلمساز آمریکایی استن برکج ساخته شده است و در زمره فیلمهای بدون دوربین قرار میگیرد. او روی نوار سلولیدی سفیدی بالهای حشراتی را میچسباند و فیلم را ظاهر میکند و آنچه روی پرده میبینیم حرکت سریع بالهای حشرات است. البته او بی نهایت تصاویر در دوران آنالوگ بدون دوربین خلق کرده، همچنین او و بسیاری از فیلمسازان تجربی روی طلق سفید با قلمهای ریز نقاشی کرده که فیلمهای جذابی را نتیجه داده است. همچنین نورمن مک لارن در کانادا و لن لای در انگلیس نیز تجربه فیلمسازی را گسترش دادهاند. سابقه بحث درباره تصویر تجربی بسیار بیشتر از طول زمان تولید آن هاست. ژان اپستاین فیلمساز فرانسوی میگفت سینما به محض افتادن در مسیر قصهگویی از بین رفته و به محض اینکه خواسته است بازیگر معرفی کند از آن سو استفاده شده و هر وقت هم خواسته است تصویر عینی ارائه کند نیز مورد سواستفاده قرار گرفته است.
الستی درباره سایر انواع فیلمهای تجربی توضیح داد: فیلم انیمیشن تجربی نوع دیگری است که به فیلمهایی برگرفته از خیالات ما برمیگردد. فیلمساز و نقاش آلمانی اسکار فیشینگر فیلمهای زیادی با استفاده از دوربین ساخته است که تصویر آن خیال انگیز و برخواسته از ذهنیات هستند. او کاراکترهای انتزاعی را به حرکت درمیآورد. تصاویر را روی کاغذ کشیده و از آنها فیلمبرداری میکرد و الگوی تولید انیمیشن به وسیله دوربین را به خدمت میگرفت. دو فیلم «مطالعه سینمایی شماره ۶» و «مطالعه سینمایی شماره ۷» فیلمهای انیمیشن بسیار ذوق برانگیز تجربی هستند. او بدعتگذار نوعی از انیمیشن بود که شبیه کاراکترهای کارتونی نبودند.
تاریخ انیمیشن از تاریخ سینما سابقه بیشتری دارد. شاید حدود ۲۰ سال قبل از اختراع سینما انیمیشن داشتیم. وایکینگ اگلینک در شمال اروپا فیلم «سمفونی دیاگونال» و والتر روتمان فیلم «برلین: سمفونی یک شهر بزرگ» را در این گروه ساختوی ادامه داد: تاریخ انیمیشن از تاریخ سینما سابقه بیشتری دارد. شاید حدود ۲۰ سال قبل از اختراع سینما انیمیشن داشتیم. وایکینگ اگلینک در شمال اروپا فیلم «سمفونی دیاگونال» و والتر روتمان فیلم «برلین: سمفونی یک شهر بزرگ» را در این گروه ساخت. هانس ریشتر هم دیگر فیلمساز تجربی که پژوهشگران و علاقهمندان به حضور در سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه میتوانند بر اساس کارهای هریک از این فیلمسازان یا بر اساس هریک از فیلمها مقاله بنویسند و مطالب خیلی خوبی هم درباره هریک از آنها به زبان انگلیسی وجود دارد.
این مولف و مدرس سینما با اشاره به ویژگیهای فیلم انتزاعی تجربی عنوان کرد: نوع سوم فیلمهای تجربی، فیلم انتزاعی است. این نوع فیلمها بعد از سال ۱۹۲۰ تولید شدند و باید بگویم اساساً اصطلاح فیلم اکسپریمنتال دیرتر از عناوین انواع فیلمهای تجربی مطرح شد. فیلم «ریتموس ۲۱» هانس ریشتر نیز از این نوع فیلمهاست. او بعدتر فیلمهای «ریتموس ۲۳» و «ریتموس ۲۵» و… را میسازد که به سالهای تولیدشان نامگذاری شدهاند. فیلم «ریتموس ۲۱» او با انواع موییقی جاز، راک و اکسپریمنتال تاکنون همراه شده و امکانات تصویری متعددی به موزیسینها داده است.
الستی افزود: «فلکر فیلم» نوع دیگر فیلم تجربی است به معنای «سوسو زدن» که به شکل پدیدار شدن تصاویر روی پرده اشاره دارد و میتواند این تصاویر، سیاه و سفید یا رنگی باشد. این نوع فیلم از ۱۹۵۰ به بعد تجربه شده است. تونی کانرد روانشناس و فیلمساز آمریکایی نیز فیلمی ۳۰ دقیقهای از فریمهای سیاه و سفید میسازد که به طور متناوب پشت سر هم نمایش داده میشوند. او در ابتدای این فیلم میگوید که ممکن است تماشاگر حین تماشای فیلم دچار حمله قلبی یا عوارضی شود و باید مراقب تماشای کامل آن بود. «فلکر فیلم» اساساً تصویر ندارد البته انواعی از آنکه اخیراً ساخته شده، ممکن است دارای تصویر هم باشد.
این مدرس سینما اظهار کرد: سینمای گسترش یافته نیز نوع دیگر فیلم تجربی است که چند کتاب با همین نام نیز درباره این شاخه موجود است. سینمای گسترش یافته به نوعی از فیلم تجربی گفته میشود که بسیار زودتر از ویدئوآرتها ساخته شده است و تماشاگر را با پرده سینما به نوعی محاصره میکند. فیلمسازان این نوع معتقدند فیلم باید با تماشاگرانش رابطهای دوطرفه برقرار کند. بنابراین حین اکران فیلم تماشاگر صرفاً روی صندلی نمینشیند بلکه محل نمایش این نوع فیلمها عمدتاً در سولههایی بود که امکان حرکت تماشاگر، ایستادن و راه رفتنش را برای درگیری بیشتر با فیلم فراهم میکرد. در حالیکه اصول کمپوزوسیون سینمای کلاسیک به این نحو طراحی شده است که تماشاگر به یک نقطه مرکزی توجه کند، سینمای گسترش یافته از او میخواهد به اطراف نگاه کند و با فضا و دیگران مراوده داشته باشد. این سینما با همه اصول مدون شده توسط سینمای کلاسیک مبارزه کرد. سینمای تجربی و هالیوود همیشه با یکدیگر مشکل داشتهاند. اهالی فیلم تجربی به توانمندیهای عجیب سینما اعتقاد داشته و برای مخاطب ارزش هویت مستقل قائل هستند اما هالیوود سینمایی قصهگو و انتظار تماشاگر بودن از مخاطب داشته است.
وی با اشاره به فیلم زیرزمینی به عنوان نوع دیگر فیلم تجربی گفت: این فرم از سینمای تجربی در آمریکا ایجاد شد و لذت بردن را از مفهوم تماشای فیلم گرفت. مثال میزنم. زمان در سینما قابل انعطاف است و قابلیت هر نوع تغییری دارد اما فیلمهای زیرزمینی به جای تایید توانایی زمان در سینما به جانش افتادند. برای مثال فیلم «امپایر» ساخته اندی وارهول در ۹ ساعت به فیلمبرداری از یک ساختمان در شهر نیویورک اختصاص دارد. زمان این فیلم از ابتدای شب تا ابتدای صبح ادامه دارد و در ساعت سوم آن تنها چند چراغ در یکی از طبقات ساختمان روشن و خاموش میشود و دیگر هیچ حادثهای در فیلم ندارد. این فیلم زمان را به امری غیرقابل تحمل تبدیل میکند.
الستی درباره دیگر انواع فیلمهای تجربی توضیح داد: مستندهای تجربی و فیلمهای تجربی به واسطه صدایشان نوع دیگری از این آثار هستند. نورمن مک لارن علاوه بر فیلمهای تجربی اش بدون دوربین و با دوربین با صدای تجربی هم تجربههای شگفت انگیزی دارد. دو فیلم «لوپ» و «دات» را از جمله فیلمهای تجربی صدا توصیه میکنم علاقه مندان ببینند. همچنین میتوان با استفاده از «روایت» هم فیلم تجربی ساخت و نمونه آن فیلمهای مایا درن است. با گرامر و زبان سینما نظیر فیلمهای ژان لوک گدار هم میتوان فیلم تجربی را تجربه کرد. او سینمای مدرن را با «از نفس افتاده» زودتر تجربه کرده بود اما بعدها به اصطلاح به جان سینمای کلاسیک افتاد. اکنون سینمای پست مدرن به دوران محافظه کاری و کلاسیک برگشته است.
وی افزود: با حرکت دوربین هم میتوان فیلم تجربی ساخت. برای مثال آبل گانس در فیلم «ناپلئون» برای نمایش آشفتگی مجلس فرانسه دوربین را به پاندولی در سقف آویزان کرد و تجربهای سینمایی را رقم زد. بنابراین با همه عناصر سینما میتوان فیلم تجربی ساخت و من توصیه میکنم شرکت کنندگان همایش سوم درباره یکی از فیلمها یا فیلمسازان تجربی مقاله بنویسند.
الستی در ادامه به سوالات حاضران در این نشست برخط پژوهشی پاسخ داد.
سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری سعید پوراسماعیلی و دبیری علمی احمد الستی ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۰ در بخشهای مقالات پژوهشی، جستارهای آزاد و ترجمه با محوریت سینمای تجربی برگزار میشود.