درست جدا شدن یک بازیکن از تیمش هم مثل هر کار دیگری یک هنر است؛ مثل درست وارد شدن به تیم و درست رفتار کردن داخل تیم.
درست جدا شدن یک بازیکن از تیمش هم مثل هر کار دیگری یک هنر است؛ مثل درست وارد شدن به تیم و درست رفتار کردن داخل تیم. بعضیها این کار را بلد هستند و تصویری قابل دفاع از خودشان به جا میگذارند، اما برخی دیگر به کلی فاقد این مهارت هستند و التهاب میآفرینند. در تازهترین نمونه از این دست، نوع جدا شدن احمد نوراللهی از پرسپولیس حساسیت درست کرد و درحالیکه خیلی از هواداران این تیم پذیرفته بودند شماره ۸ حق دارد در پی پول هنگفت راهی امارات شود، تلاش او برای مقصر جلوه دادن باشگاه، همهچیز را به هم ریخت. به این بهانه مروری داریم بر برخی از بدترین جملات، هنگام خداحافظی بازیکنان.
علی کریمی؛ قصه یک ریال
اینجا منظور، علی کریمی اصلی و پرسپولیسی است. البته در تعصب و علاقهمندی او به سرخپوشان جای هیچ تردیدی نیست، اما کریمی سال۸۱ بعد از جدایی از پرسپولیس و پیوستن به الاهلی امارات در اظهارنظری عجیب گفت: «خوشحالم که یک ریال از ترانسفر من گیر امیر عابدینی نیامد.» کریمی این جمله را در همان مصاحبهای به زبان آورد که بیشتر با عبارت «خدا دایی را بغل کرده» شناخته میشود.
جادوگر آن روزها با مدیرعامل وقت پرسپولیس مشکل داشت و از سوی دیگر در مورد سرنوشت درآمد حاصل از انتقال مهدی مهدویکیا به آلمان هم شبهات جدی بهوجود آمده بود. با این حال آن جمله علی کریمی جالب نبود. او بعدها در لیگ هشتم با شرایط آسان و به قول خودش بهعنوان ارزانترین بازیکن لیگ برتر به پرسپولیس برگشت تا به نوعی تعصبش را به این تیم نشان داده باشد.
فرهاد مجیدی؛ بهخاطر دخترم
شماره ۷ آبیها بین ۲ نیمفصل لیگ یازدهم به شکلی عجیب استقلال را ترک کرد و به الغرافه قطر پیوست. این انتقال بسیار بحثبرانگیز بود و باعث شد یکی از پرامیدترین استقلالهای تاریخ برای کسب عنوان قهرمانی در لیگ برتر، در این امر ناکام بماند. آن زمان بعد از جدایی مجیدی از قول او نقل شد که بهخاطر حضور کنار دخترش ناچار شده از استقلال برود، اما خیلی زود منتقدان پرسیدند چطور خانواده مجیدی در امارات سکونت دارد، اما او به تیمی قطری پیوسته است؟ فرهاد بعدها به کلی منکر این داستان شد و گفت هرگز بهانه حضور کنار خانواده را نیاورده، اما واقعیت آن است که سکوت طولانی او در روزهای پخش این شایعه به منزله تأیید آن از سوی مجیدی قلمداد شد.
شجاع خلیلزاده؛ تقصیر رسولپناه بود
یکی از بدترین واکنشهای ممکن به جدایی از باشگاه محبوب را شجاع خلیلزاده داشت. مدافع پیشین پرسپولیس که همه جا ژست تعصب به این تیم را میگرفت و میگفت فقط زمانی میرود که او را بیرون کنند، نهایتا برابر دستمزد پیشنهادی از سوی قطریها تسلیم شد و به الریان پیوست. او برای اینکه پیش هواداران خراب نشود و حرفهای قبلیاش زیر سؤال نرود، ناشیانه همهچیز را گردن مهدی رسولپناه، مدیرعامل وقت پرسپولیس انداخت. جالب است که با وجود همه انتقادها از رسولپناه، اغلب هواداران در این مورد خاص، او را تبرئه میکنند و عقیده دارند خود شجاع مقصر بود. خلیلزاده بهخاطر عدمرعایت صداقت در نوع جدایی، همچنان از سوی هواداران مورد انتقاد قرار میگیرد.
علی علیپور؛ داستان ویزا
علی علیپور داستانی شبیه شجاع خلیلزاده داشت. او هم درحالیکه ظاهرا تصمیمش را برای جدایی از پرسپولیس گرفته بود، کلی معطل کرد و نمایش مذاکره راه انداخت. بعد هم با مقصر جلوه دادن مدیران وقت باشگاه، راهی ماریتیمو در لیگ پرتغال شد. داستان علیپور جایی لو رفت که در اوج تلاش او برای نشان دادن تمایلش به حضور در پرسپولیس، مدیران ماریتیمو از توافق و تلاش قبلی بهمنظور اخذ ویزای پرتغال برای این بازیکن خبر دادند. این یعنی درست همان زمان که علیپور نشان میداد دوست دارد در پرسپولیس بماند، مراحل اداری اخذ ویزای او در جریان بود!
احمد نوراللهی؛ واقعا چرا؟
آخرین نفر از این دست هم احمد نوراللهی بود. واقعا کمتر کسی با نفس جدایی او مشکل داشت. خیلیها بر این باور بودند که احمد دین خودش را به تیم ادا کرده و الان وقت پول در آوردن است. بنابراین شماره ۸ خیلی راحت میتوانست مثل محمدحسین کنعانیزادگان یک پست ساده اینستاگرامی بگذارد و بگوید خداحافظ! نوراللهی اما مکتب «شجاعیسم» را انتخاب کرد و مدعی شد باشگاه سعی دارد او را رودرروی هواداران قرار بدهد. انتخاب این استراتژی اشتباه، کلی از ارزش این بازیکن کاست.