میزبانی ایران در بازیهای انتخابی جامجهانی قطعی شد، اما این احتمال وجود دارد که تیم ملی مجبور شود بازی با سوریه را بدون لژیونرها و سرمربی برگزار کند
دیروز شهابالدین عزیزی خادم در برنامه گفتوگوی خبری ساعت۱۴ شبکه یک با خوشحالی خبر داد که ایران توانسته میزبانی مسابقات انتخابی جامجهانی۲۰۲۲ را بگیرد. پیش از این گفته میشد ممکن است بازیهای گروه ایران در قطر برگزار شود. به این ترتیب پس از نزدیک به ۲سال تیم ملی میتواند در ورزشگاه آزادی در یک دیدار رسمی میزبانی کند. آخرین میزبانی ایران، مقابل تیم ملی کامبوج در مرحله اول انتخابی جامجهانی بود.
در آن بازی که ۱۸مهرماه ۲سال پیش برگزار شد، برای نخستین بار چند هزار تماشاگر زن روی سکوهای استادیوم آزادی نشسته بودند. از آن پس، به دلایل متعدد ازجمله سقوط هواپیمای اوکراینی و شیوع کرونا، نه تیم ملی و نه هیچیک از تیمهای باشگاهی فوتبال ایران نتوانستند میزبان یک بازی بینالمللی باشند. چرا خبر میزبانی دوباره فوتبال ایران نمیتواند خبر خوبی باشد؟ ایران بهدلیل تلفات بالای کرونایی و کشتههای روزانه بالای ۶۰۰نفر، در منطقه قرمز بیماری جهانگیر کووید-۱۹ قرار دارد.
این ۲ بدی دارد؛ یکی اینکه ما فعلا از امتیاز تماشاگر در این مسابقات نمیتوانیم بهره ببریم؛ چون اگر فیفا هم مجوز بدهد، نهادهای مربوطه در کشورمان اجازه حضور تماشاگران در ورزشگاهها را نمیدهند و حتی پاساژها و سینماها را هم در تعطیلی نگه داشتهاند. دوم؛ اتحادیه باشگاههای اروپا به باشگاهها اجازه داده تا با سفر بازیکنان ملیپوش غیراروپایی خود به کشورهای منطقه قرمز کرونایی مخالفت کنند و چه کشوری هماکنون قرمزتر از ایران؟ به همین دلیل درصورت قطعی شدن میزبانی ایران که بنا به اعلام رئیس فدراسیون انگار قطعی است، شاید برخی از لژیونرها نتوانند از اروپا به تهران بیایند و تیم ملی را همراهی کنند.
تکلیف لژیونرها چه میشود؟
هماکنون بازیکنانی مثل بیرانوند، امیر عابدزاده، پیام نیازمند، کاوه رضایی، علی قلیزاده، جهانبخش، مهدی طارمی، کریم انصاریفرد، احسان حاجصفی، سعید عزتاللهی، صیادمنش و صادق محرمی در لیگهای زیرمجموعه اتحادیه اروپا بازی میکنند و سامان قدوس در انگلیس و سردار آزمون و میلاد محمدی در روسیه حضور دارند. بهنظر نمیرسد ۲لژیونر ایران در روسیه مشکلی برای سفر به تهران داشته باشند اما ممکن است قصه در مورد بقیه فرق کند.
تماس خبرنگار همشهری با صیادمنش، بیرانوند و عابدزاده نشان میدهد آنها تا این لحظه مشکلی با سفر به تهران ندارند و باشگاههایشان مخالفتی با حضورشان در تیم ملی نداشتهاند اما وضعیت سایر لژیونرها مشخص نیست. درصورت مخالفت سایر باشگاههای اروپایی، اسکوچیچ برای رویارویی با حریفان ابتدایی گروه، باید از خیر برخی لژیونرهای اروپاییاش بگذرد و با بازیکنان داخلی تیم را ببندد.
داستان قرنطینه
این تنها مختص به تیم ملی ما نیست. بهطور مثال دیروز خبر رسید که باشگاه لیورپول هم با رفتن محمد صلاح به مقصد تیم ملی برای فیفادیهای ۱۱ و ۱۴شهریور مخالفت کرده است. صلاح قرار بود با مصر مقابل تیمهای آنگولا و گابن بازی کند. مصر میزبان آنگولا و مهمان گابن خواهد بود اما از آنجایی که گابن برخلاف مصر در لیست قرمز بریتانیا قرار نگرفته صلاح برای یک بازی صلاح نیست که انگلیس را ترک کند. او در بازگشت طبق قوانین باید ۲ هفته در قرنطینه بماند و این چیزی نیست که باشگاه لیورپول و خیلی از باشگاههای اروپایی دیگر به آن تن بدهند.
ایران ۸روز دیگر با سوریه بازی دارد. ما برخلاف انگلیسیها از این مسائل دستوپاگیر قرنطینه را نداریم وگرنه بازیکنان باید سه چهار روز قبل به ایران میآمدند و بین ۱۰ تا ۱۴روز قرنطینه میشدند. بازهم باید تأکید داشت که این مسئله فقط مخصوص ایران نیست؛ گفته میشود آرژانتین و برزیل و بقیه کشورهای بزرگ فوتبالی هم به همین مصیبت دچار شدهاند و بازیکنانی مثل مسی، نیمار، آلیسون، کاسمیرو و… حق حضور در اردوهای تیم ملی کشورشان را در فیفادی پیشرو ندارند و سوپرکلاسیکو بین برزیل و آرژانتین بدون این ستارهها برگزار میشود.
کرونا در کادرفنی
موضوع زمانی جالبتر میشود که بدانید هنوز لژیونرها نیامدهاند، کرونا به تیم ملی حمله کرده است. دیروز خبر رسید که اسکوچیچ و وحید هاشمیان با وجود واکسینه شدن به کرونا مبتلا شدهاند و اردوی تیم ملی قرار است زیرنظر کریم باقری و دستیاران خارجی مربی کروات استارت بخورد. خبری که ابتدا ظهر دیروز روی خروجی خبرگزاری مهر قرار گرفت اما احتمالا بهخاطر برخی مصلحتاندیشیها حذف شد. در این حالت احتمالا ایران بدون برخی بازیکنان شاغل در اروپا و بدون سرمربی و کمکمربی باید به مصاف حریفان برود که خوشحالی کسب میزبانی را از بین میبرد.
تکلیف چیست؟
این اخبار ۲ اتفاق را پیشروی تیم ملی قرار خواهد داد که مجبور به انتخاب یکی از آنها خواهیم شد؛ مسئله اول شبیه به بمبی است که در ترکیب تیم ملی ایران منفجر میشود و میتواند با غیبت حداقل ۱۱لژیونر برنامهریزی کادر فنی را به هم بریزد و مسئله دوم نیز باعث تغییر شرایط میزبانی خواهد شد، چراکه منع سفر این بازیکنان به کشورهای حاضر در لیست قرمز است و اگر تیم ملی فوتبال ایران در کشوری سفید دیدار کند، لژیونرهای اروپایی نیز مشکلی برای همراهی تیم ملی نخواهند داشت. البته مسئله دوم میتواند ضربه بدی به فوتبال ایران بزند و کل میزبانی را از ایران بگیرد.
در انتظار تماشاگر
جدا از داستان کرونا و آمدن لژیونرها، حضور تماشاگران در بازی اول منتفی است اما عزیزی خادم آنرا کامل رد نکرد و گفت: «درباره حضور تماشاگران، بازی اول را بعید میدانم، اما بعد از آن باید به دوحه سفر کنیم و بازی سوم در امارات و بازی چهارم مقابل کرهجنوبی است و احتمالا بتوانیم کسانی که واکسن زدهاند را با کارت ویژه اجازه ورود بدهیم.»
تشکر عجیب از صداوسیما
عزیزی خادم در بخش دیگری از صحبتهایش در تلویزیون از صداوسیما هم تشکر کرد که خیلی موضوع عجیبی بود. چرا رئیس فدراسیون فوتبال که چندین سال است حق این رشته ورزشی در دستان صداوسیما گروگان گرفته شده و حق پخش پرداخت نمیشود، باید از این نهاد تشکر کند؟ چرا عزیزی خادم از این فرصت در برنامه زنده استفاده نکرد تا حق پخش را به رخ نهاد میزبان خود بکشد؟ اصلا یکی از دلایل مهمی که میزبانی به تیم ملی و باشگاههای ایرانی نمیرسید، جدا از کرونا این بود که صداوسیمای ایران در نهادهای فوتبالی کلی بدهی بالا آورده بود و کنفدراسیون فوتبال آسیا از دست آنها شاکی بود که چرا بدهی مربوط به حق پخش مسابقات را نمیدهند یا بدون اجازه و کپیرایت از تصاویر مربوط به مسابقات استفاده میکنند.
رئیس فدراسیون گفته: «از سازمان صداوسیما که همکاری بسیار خوبی در این زمینه با ما داشت تشکر میکنم. ستاد ویژهای برای آمادهسازی جامجهانی تشکیل دادهایم که به نمایندگی از سازمان صداوسیما هم؛ آقای فروغی در این ستاد حضور دارند. امیدواریم افراد دیگری از دولت نیز به ستاد اضافه شوند. فوتبال جلوه اتحاد ملی ماست. یار دوازدهم تأکید رئیس سازمان صداوسیما بود و قرار شد سازمان و رسانهها برنامهریزی مبسوطی داشته باشند. از رسانههایی که تیم ملی را مورد تکریم قرار میدهند باید تشکر کنم. همه باید وظایفمان را برای خشنودی مردم پیش ببریم.»
با وجود خوشبینی رئیس فدراسیون فوتبال ایران، برخی شواهد نشان میدهد که تجربه میزبانی پس از ۲سال ممکن است به چالشی جدی برای فوتبال ایران تبدیل شود. بعید بهنظر میرسد فدراسیون سوریه به میزبانی ایران – با هر کیفیتی – اعتراض کند، اما وقتی حرف از میزبانی از کرهجنوبی باشد، داستان متفاوت خواهد بود. استانداردهای کرهجنوبی با استانداردهای سوریه و ایران تفاوت زیادی دارد. این نگرانی زمانی جدیتر خواهد بود که به یاد بیاوریم فدراسیون فوتبال ایران در دوره همهگیری کووید-۱۹ هیچ مسابقه بینالمللی را میزبانی نکرده است و احتمالا تا اندازه زیادی با شیوه رعایت پروتکلها، بیرون و داخل ورزشگاه ناآشناست.