عملکرد دو هفته اخیر امیر عابدزاده فوقالعاده بوده. پسر اسطوره فوتبال ایران امسال بعد از چندسال حضور در لیگ پرتغال به لیگ ۲ اسپانیا رفته. به سگوندا ویژن و جدال سختی را به همراه تیمش برای صعود به لالیگا در پیش گرفته.ژ همین چند هفته پیش بود که امیر خبر از حضورش در فوتبال اسپانیا داد و به باشگاه پونفرادینا رفت؛ تیم شاخص شهر پونفرادا و ایالت بیرزو. این باشگاه در ۷ ژوئن ۱۹۲۲ تأسیس شد و در این فصل صدمین سال فعالیت خود را جشن میگیرد. آنها امسال به شدت به دنبال صعود به لالیگا هستند و در این بین روی درخشش امیر عابدزاده حساب باز کردهاند.
از اتفاق عابدزاده در دو بازی اول فوقالعاده بوده و در هر دو بازی کلینشیت کرده. ابتدا مقابل آلکورکون و سپس این هفته مقابل ایبار که تا فصل پیش در لالیگا بازی میکرد. امیر در هر دو بازی آنقدر خوش درخشید که بهترین بازیکن زمین هم نام گرفت. جالب اینکه میانگین امتیازی او در سایت فوتموب باعث شده تا عابدزاده بهترین بازیکن لالیگای دو تا بدینجا باشد. این عملکرد درخشان که با نیمکتنشینی علیرضا بیرانوند در بواویشتا همراه شده٬ ممکن است به زودی باعث شود تا شماره یک تیم ملی به عابدازده برسد.
بازیهای خوب بچه عقاب در پرتغال و حالا اسپانیا نوید این را میدهد که امیر درست مثل پدرش احمدرضا، دروازهبان مطمئنی برای تیم ملی ایران در بازیهای پیش روی انتخابی جام جهانی باشد. هیچ بعید نیست که در بازی با سوریه که یازدهم شهریور ماه انجام میشود، شماره یک تیم ملی بر تن امیر عابدازده باشد و او را پشت سر کاپیتان تیم ملی در هنگام ورود ۱۱ نفر اصلی به ورزشگاه آزادی ببینیم.
همیشه یادم میآید در صحبتهایت میگفتی دوست داری به اسپانیا بروی و در این کشور بازی کنی. حتی از رئال مادرید به عنوان تیم مورد علاقهات نام میبردی. خیلیها که فوتبال را با وسواس و خیلی ریز دنبال میکنند، معتقدند سطح لیگ دو انگلیس و اسپانیا حتی از لیگ برتر برخی کشورها بالاتر است. میخواهم توضیح بدهی سطح لیگ پرتغال چطور بود و حالا اینجا شرایط چطور است؟
برای من این سؤال شما جالب است. گاهی اوقات آدم صحبتهای قبلیاش را فراموش میکند. مثلاً اینکه چه حرفهایی را زده و چه آرزوهایی در سر داشته. این هم به خاطر روزمرگی است و اینکه درگیر بازیها و مسابقات و تمرینات هستم. باز هم تکرار میکنم جالب است که میگویید همیشه از اسپانیا و بازی در این کشور حرف میزدم. تیم مورد علاقه بحثش جدا است اما همیشه از بچگی دوست داشتم در اسپانیا بازی کنم و خوشحالم این شانس را پیدا کردم. البته تصمیم قلبی گرفتم به کشوری بیایم که همیشه دوستش داشتم.
حالا در این مسیر یکسری پیشنهادهای دیگر هم به دستم رسید و شاید از هر کسی سؤال میکردم، میگفت آنجا برو و قرارداد ببند اما با قلبم تصمیم گرفتم و اسپانیا را انتخاب کردم. واقعاً از این بابت خوشحالم، چون وقتی تصمیمی قلبی میگیری، تازه متوجه میشوی که چه کار درستی انجام دادهای. خیلی زود وارد خانواده پونفرادینا شدم و همه مرا پذیرفتند. به من احترام گذاشتند و از همه نظر اینجا لذت میبرم. البته با چند مربی پرتغالی- اسپانیایی صحبت کردم و همه گفتند از نظر سطحی اینجا بهتر از لیگ پرتغال است. البته بحث سه تیم برتر پرتغال فرق دارد اما خودم هم فکر کردم که نیاز به تغییر است و باید جایی بروم که چیزهای بیشتری یاد بگیرم.
یک جورهایی دوست ندارم وقتی همه چیز برای من ساده میشود بگویم، به نقطه امن بروم، چون هر کاری کنم و هر اتفاقی بیفتد قرار است درازهبان اول باشم. حتی اگر هفتهای یکی دو بار تمرین نکنم. وقتی شرایط اینطور میشود، دوست داری جایی بروی که انگیزه داشته باشی و چالش جدیدی را تجربه کنی. ضمن اینکه نکتههای بسیاری هم میتوان یاد گرفت. این را واقعاً میگویم که در طول بازیهای پیش فصل و دو بازی نخست فصل، آنقدر نکته یاد گرفتهام که شاید باورتان نشود. مربی دروازهبانهای فوقالعادهای داریم که هر روز تمرین متفاوتی را برای ما در نظر میگیرد.
پونفرادینا یک دروازهبان خوب کلمبیایی به نام لوچو را از دپورتیوو لاکرونیا جذب کرده. یعنی یک رقیب جدی هم در تمرینات داری اما از همان ابتدا به ترکیب اصلی رسیدی. این پروسه برای تو چطور طی شد و ازچه زمانی فهمیدی که دروازهبان یک هستی؟
کلاً بازیکن حرفهای با یک سطح فکر بزرگ، هر جا هست باید برود، تلاش کند و به اهداف شخصی و تیمی که دارد برسد. در تیم ما دو دروازهبان دیگر هم هستند که همین فصل جذب شدهاند. یعنی همه از صفر شروع کردیم و مربی دروازهبانها هم یک رابطه خوبی بین ما برقرار کرده است. تا جایی که با یکدیگر صمیمی هستیم و این حس خوبی است که یکدل و بدون حاشیه جلو میرویم. هر کداممان بازی کنیم با تمام توان به زمین میرویم. من هم در دو بازی نخست تمام انرژیام را برای موفقیت گذاشتم و خدا را شکر دو بازی را هم بردیم. خیلی مهم است لیگ را خوب آغاز کنی که خوشبختانه این اتفاق برای پونفرادینا رخ داد.
دو بازی و دو کلینشیت به نام تو ثبت شده. جدول ردهبندی را که نگاه میکردم، فکر میکنم دو سه دروازهبان با تیم دیگر توانستهاند این شرایط را تجربه کنند و گلی نخورند. مقابل ایبار هم با ۹ سیو بهترین بازیکن زمین شدی. میخواهم بدانم در لیگ پرتغال، بیشتر تحت فشار قرار میگرفتی یا حالا که در اسپانیا بازی میکنی؟
خدا را شکر دو بازی و دو کلینشیت. مدیون خدا هستم که کمکم کرده. فکر میکنم همه تیم با جان و دل، هم حمله میکنند و هم دفاع و این خوشحالکننده است که خواستن را در تیم میبینم. هر بازی در هر لیگی فشارهای خودش را دارد، نسبت به تیمی که در آن بازی میکنی، تیم مقابل و یا لحظات متفاوتی که پشت سر میگذاری. در روزهای ابتدایی، هر بازیکنی که تیمش را تغییر میدهد، شاید یک مقایسهای انجام بدهد ولی من واقعاً از جایی که هستم لذت میبرم و هر روز درس میگیرم. بازی دوم ما مقابل ایبار بود.
تیمی که هفت فصل را در لالیگا سپری کرد و فصل پیش تنها با یک امتیاز اختلاف و حتی شاید تفاضل گل نسبت به الچه سقوط کرد. آلاوز هم تیم دیگری است که از لالیگا آمده. اینجا و در لیگ دو هم سطح بازیها در حد لالیگا است. چون تیمها اکثراً سابقه حضور در لالیگا را دارند و سطح مسابقات بسیار بالا است. مثلاً مقابل ایبار، مدافع حریف سمت من آمد و گفت تو در ماریتیمو هم همین کارها را با ما میکردی و اینجا هم آنها را تکرار میکنی و اجازه گلزنی نمیدهی.
به او گفتم چطور؟ گفت من یکی دو فصل قبل را در ویتوریا گیمارش و لیگ پرتغال بازی میکردم و تو را در بازیها میدیدم. گیمارش بعد از پورتو، بنفیکا، اسپورتینگ و شاید براگا، پنجمین تیم قدرتمند پرتغال محسوب میشود. از او پرسیدم اینجا چطور است؟ که او در جواب گفت مسابقات سطح بالایی دارد. من هم واقعاً از اینکه در اسپانیا بازی میکنم خوشحالم و البته دنبال مقایسه هم نیستم که بگویم آنجا چه بوده و اینجا چه هست. آدم وقتی تصمیمی را با قلبش میگیرد و تلاشش را میکند و توکلش به خدا است، حتماً پاداشش را هم میگیرد.
در مورد باشگاه پونفرادینا و شهری که در آن حضور داری هم صحبت میکنی؟
شهری که در آن حضور دارم، در شمال اسپانیا قرار دارد. شهر زیاد بزرگ نیست اما تنها تیمش همین پونفرادینا است. خیلی جالب است، وقتی به کافه یا رستوران میروم، حداقل دو سه نفر پیراهن این تیم را پوشیدهاند. حتی در روزهایی که بازی هم نداریم، همه در شهر تمرکزشان روی تیم است و همیشه به ما بازیکنان لطف دارند. آنها حتی در بازی اول مرا سورپرایز کردند و با خود پرچم ایران را به ورزشگاه آوردند.
این واقعاً حس خوبی به من داد تا دروازه تیمم را بسته نگه دارم. آن شب بازی ما ساعت ۱۰ شروع شد و تا از رختکن خارج شویم، ساعت حدود یک نیمه شب شد. با این حال کلی از هواداران پشت در ایستاده بودند تا بازیکنان بیایند و از آنها امضا بگیرند و عکس یادگاری بیندازند. تیم ما تیمی مردمی است و حدود هشت هزار نفر طرفدار ثابت دارد که هر سال بلیتهای کل فصل را میخرند و به باشگاه پول میدهند. ورزشگاه هم مثل ورزشگاههای انگلیس است که مردم نزدیک هستند و این حس خوبی به ما بازیکنان میدهد.
پونفرادینا در سال ۱۹۲۲ تأسیس شده و در آستانه ۱۰۰ سالگی قرار دارد. آیا برای شما هدفگذاری شده که به لالیگا برسید یا فقط در لیگ بمانید؟
۱۰۰ سالگی باشگاه است و این انگیزه جدیدی در باشگاه به وجود آورده. روزی هم که من میخواستم قراردادم را امضا کنم، همه در این مورد صحبت میکردند. حالا هم کلی انرژی مثبت در باشگاه وجود دارد. ورزشگاه نیز در حال ترمیم است تا به شکل بهتری مورد استفاده قرار بگیرد. کلاً دارند به باشگاه میرسند و این فاز جدیدی برای پونفرادینا است. دو بازی نخست را با پیروزی پشت سر گذاشتهایم و هدفگذاری ما هفته به هفته انجام میشود. باید هر هفته بازیها را با موفقیت سپری کنیم تا آخر فصل روی کاعذ ببینیم کجا هستیم و آیا میتوانیم به رویاهایی که در سر داشتیم برسیم یا نه؟
هدف خودت در این فصل چیست؟
من هم دوست داشتم به اسپانیا بیایم و بازی در این کشور را تجربه کنم. بخصوص اینکه قدم به قدم پیش بروم و از تیمی شروع کنم که بتوانم در ترکیب قرار بگیرم و به تکامل برسم. پنج سال در پرتغال بودم و آرامآرام از یک باشگاه کوچک استارت زدم و پیشرفت کردم. دوست دارم اتفاقاتی که در پرتغال رقم زدم را در اسپانیا هم تکرار کنم. پله پله پیشرفت کنم و بتوانم نماینده موفقی برای فوتبال ایران باشم.