در دنیای پرسپولیسیها یک بازیکن خارجی جلوهای ویژه و کاملاً متفاوت با سایرین دارد و او کسی نیست به جز «بوژیدار رادوشویچ»؛ دروازهبانی که به ندرت از دروازه قرمزهای تهرانی دفاع میکند!
با این حال خصلتهایی در این مرد کروات وجود دارد که او را نه تنها از بارزترین خارجیها در تاریخ حیات باشگاه پرسپولیس کرده بلکه به یکی از خاصترین اعضای این تیم در چهار پنج سال اخیر صرفنظر از هر رنگ و ملیتی مبدل ساخته است. وقتی رادوشویچ در اوایل دوران زمامداری هموطن مشهور و محبوبش یعنی برانکو ایوانکوویچ به جمع قرمزها پیوست، مشخص بود که به رغم تواناییها و مهارتهای کافیاش او را برای سنگربانی فیکس نمیخواهند و فقط آوردهاند تا مرد روزهای مبادا باشد. «سوشا مکانی» بعد از نمایشهای بسیار متزلزلاش که مقام قهرمانی لیگ پانزدهم را یک تنه و با اشتباهات عظیماش از پرسپولیس گرفت، از این تیم جدا شد و علیرضا بیرانوند، سنگربان صید شده از نفت تهران که آشکارا بسیار برتر از مکانی بود، جایش را گرفت.
مشخص بود که از نظر ایوانکوویچ «علی بیرو» مرد ثابت آخرین سنگر سرخها خواهد بود و به بوژیدار فقط زمانی بازی خواهد رسید که بیرانوند مصدوم یا سه اخطاره و یا به هر دلیل دیگری غایب باشد. عوارض و مواردی که مبرهن و مشخص بود به خاطر توان جسمانی و مقاومت و هوشیاری علی بیرو در طول فصل چندان روی نخواهد داد.
سؤالهایی برخاسته از یک بیلان عالی
عدهای سالها به رادوشویچ ایراد گرفتهاند که چرا وی در زمان حکومت بیرانوند بر دروازه پرسپولیس و در یک سال و اندی اخیر که حامد لک جای علی بیرو را گرفته، هیچ تلاش عظیمی برای برهم زدن این معادله و فیکس شدن انجام نداده و خیلی راحت با این مسأله کنار آمده است. از نظر آنها این سنگربان کروات باید با تلاش مجدانه و با نشان دادن هر چه فزونتر تواناییاش مربیان پرسپولیس را متقاعد میکرد که در حد و اندازههای بازی در ترکیب ثابت سرخها هست. این فرضیه زمانی الزامیتر نشان میداد که در زمانهای استفاده ولو کم تعداد، مربیان تیم قرمزپوش پایتخت از رادوشویچ، او واقعاً میدرخشید و به ندرت گل میخورد و حتی در ۸۰ درصد موارد کلینشیت میکرد و بسیار نادر بود زمانها و مواردی که سرخها از او سود میجستند و تیم از زمین برنده خارج نمیشد.
تعداد این اتفاقات خوب و موارد توأم با پیروزیهای مکرر قرمزها در لیگهای هفدهم و هجدهم به حدی رسید که حتی عدهای میگفتند فرقی بین رادوشویچ و بیرانوند نیست و چون آمار توأم با پیروزی رادوشویچ بهتر از علی بیرو است، آیا بهتر نیست که او ثابت باشد و «بیرو» بیرون زمین بنشیند؟!
حرفهایی که خورده شد!
اما پیروان این فرضیه و موافقان با این پیشنهاد زمانی که بیرانوند مسافر اروپا و لژیونر لیگ بلژیک شد از مطرح کردن مجدد این پیشنهاد پرهیز کردند زیرا در نیمفصل دوم لیگ نوزدهم بعضی اشتباهات بزرگ و بد از رادوشویچ سر زد و وقتی حفاظت از دروازه قرمزها در پنج شش دیدار متوالی به او سپرده شد، بیش از پیش معلوم شد که جوهر وجودی وی چیست و به چه میزان میرسد و آیا او میتواند مرد اول واپسین سنگر سرخها باشد یا خیر.
با اشتباهات و لغزشهای آشکار بوژیدار در آن دیدارها، کسانی که پیشتر گفته بودند وی آن قدر خوب است که پرسپولیس به جای تلاش برای خریداری یک دروازهبان اول باید در تدارک جذب یک سنگربان دوم و فرد ذخیره برای بوژیدار باشد، حرفهایشان را فروخوردند و ایدههایشان را پس گرفتند و یکبار دیگر روی خرید یک دروازهبان فیکس تازه که اشتباهاتش بسیار کمتر از سنگربان کروات باشد، اجماع و اتفاق نظر صورت گرفت و از این طریق بود که حامد لک پرسپولیسی شد و رادوشویچ مانند زمان حضور بیرانوند به آسانی پذیرفت که نیمکتنشین وی باشد و لک چنان خوب کار کرد و کم گل خورد که به عنوان دروازهبان برتر لیگ بیستم انتخاب شد.
بازگشت مهربانانه پس از قهر
البته رادوشویچ در طول زمان برپایی این لیگ با اتفاقات نامساعدی هم مواجه شد و کم لطفی سران پرسپولیس به وی کم نبود. تأخیر و به واقع قصور بزرگ مدیران پرسپولیس در زمینه پرداخت مطالبات مالی رادوشویچ آنقدر تکرار و به قدری مستمر و طولانی شد که بوژیدار حداقل دو سه بار قهر کرد و به وطنش رفت و بحث شکایت او به فیفا پیش آمد و وی را فقط زمانی به تیم برگرداندند و بخشی از قروضاش را پرداختند که حساسیتهای فراوان چند هفته پایانی لیگ بیستم بر دل مربیان و مدیران قرمزپوش غالب شد، آنها میترسیدند در رقابت قدم به قدم پرسپولیس با سپاهان اگر لک مصدوم و محروم شود، با توجه به فاصله فراوان کیفی سنگربان سوم قرمزها با لک چه کسی میخواست از دروازه قرمزها به شایستگی دفاع کند و آیا کوچکترین لغزشی در این زمینه هم برای از دست رفتن قهرمانی قرمزها کفایت نمیکرد.
بوژیدار هم که نگران همین مسأله بود و در دلش فقط کامیابی سرخها را میخواست، به تهران بازگشت و همراه با قرمزها تمرین و تلاش کرد و با اینکه نیازی برای استفاده از او پیش نیامد و پرسپولیس با تکیه بر همت لک قهرمانیاش را تجدید کرد اما اتفاق مذکور فرصت مناسب را برای اینکه مدیران باشگاه رادوشویچ را تقریباً راضی و متقاعد به ادامه حضور در جمع قرمزها کنند، پدید آورد و آنها هم از این موقعیت به خوبی سود جستند.
او فقط پول «یامفت» میگیرد؟!
«بوژیدار» حالا همچنان سنگربان سرخها است اما قرار است فصل جدید را هم بهعنوان دروازهبان دوم سرخها شروع کند و نیمکتنشین لک باشد و فقط زمانی به میدان برود که بلایی بر سر لک بیاید که معمولاً نمیآید! با این حال رادوشویچ همچنان دوستداشتنی و شاید هم مقبولتراز همیشه است زیرا با فدا کردن مجدد خود و قبول فیکس نبودن، منافع تیم را یکبار دیگر بالاتر از سود شخصی خود انگاشته است. عدهای مثل معمول میگویند بوژیدار باز پول «یامفت» میگیرد و حقوق کلانش در ازای نیمکتنشینی دائمیاش دلیل اصلی استمرار حضور او در تهران است اما خود این سنگربان پرتلاش هم پیشتر با صداقت گفته بود که دریافتیاش در پرسپولیس و در فوتبال ایران بسیار بیشتر از زمانی است که در لیگ اسلواکی بازی میکرد و از قضا آنجا دروازهبان فیکس بود.
چه خوب که او هست
اگر قرار باشد، کسی شاکر و بابت استمرار حضور رادوشویچ در پرسپولیس خوشحال باشد، هواداران تیماند که یکبار دیگر فردی را با لباس سرخها میبینند که از متعصبترین مردان پرسپولیس هم پرسپولیسیتر است. او حتی روی نیمکت و بهعنوان یکی از بازیکنان جانشین هم آرام و قرار ندارد و تا مسألهای پیش میآید و بین سرخها و نفرات تیم رقیب درگیری روی میدهد و یا مشکلاتی برای قرمزها در ارتباط با نحوه کار داوران به وقوع میپیوندد، از اولین کسانی است که معترض میشود و حتی جلوتر و سریعتر از مردان درون زمین به لب خط میرود و به شدت اعتراض میکند.
در زمانهای گلزنی و پیروزی پرسپولیس هم یکی از اولین کسانی که به هوا میپرد و فریاد میزند و شادی میکند و از نیمکت بلند میشود و به سمت زمین میدود تا زننده گل را در آغوش بکشد، رادوشویچ است. او متعصبترین مرد سرخ در زمانهای است که پرسپولیس هواداران پرو پا قرص کم ندارد اما همه معترفاند هیچیک از آنها به اندازه رادوشویچ پرشور، سرشار از تعصب و البته دوستداشتنی نیست و چه خوب که او را در لیگ بیستویکم نیز مشغول ارائه خصوصیات فوق خواهیم دید.