مواجهه شما بعد از پیشنهاد بازی نقش در سریال چه بود؟
شوکه شده و ترسیده بودم. اتفاق بزرگی در حال افتادن بود. درک این که چه اتفاق بزرگ و شیرینی در حال افتادن است مشکل بود. همه را در پیش تولید می دیدم و با خودم فکر می کردم «یعنی الان همه می دانند من دارم بال درمی آورم؟»
با شخصیت «میثم» چگونه ارتباط برقرار کردید؟ کتاب «۲۰ زخم کاری» را هم مطالعه کردید؟ به نظرتان در سریال اقتباس خوبی انجام شده؟
رمان را نخواندم. حتی اوایل کامل فیلم نامه را نخوانده بودم. آقای مهدویان می خواستند مواجهه مان با دنیای قصه، کنترل شده تر باشد. در نتیجه اوایل فکر می کردم قسمت احساسی یک زوج نوجوان مهم ترین نقش «میثم» و «مائده» در این قصه است. باید سعی می کردم «میثم» خوبی برای «مائده» باشم. هرچه بیشتر پیش رفتیم فهمیدم «میثم» قبل از آن که عاشق «مائده» باشد، پسر «مالک» است.
بازی در مقابل کدام یک از بازیگرهای سریال سخت تر بود و چرا؟
آقای چنگیزیان، چون از ابتدای شروع فعالیت تئاترم اجراهای موفق و بازی های درخشان ایشان روی صحنه را دیده بودم. اجراهای درخشانی که بازی های تحسین برانگیزی از او را در خاطرم نگه داشت. از طرفی به عنوان «میثم» رابطه خوبی با شخصیت «ناصر» نداشتم و از طرف دیگر محو بازی بازیگرش می شدم و استرس می گرفتم.