روزی که اعضای سابق هیأتمدیره باشگاه استقلال حکم به برکناری ناصر فریادشیران که ریاست آکادمی باشگاه را بر عهده داشت دادند، احمد مددی ابتدا سعی در مقابله با این تصمیم داشت و میکوشید رفیقش را در این سمت حفظ کند، اما در نهایت با دخالت مسعود سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان سابق، فریادشیران از سمتش برکنار شد. اصرار مدیرعامل استقلال به تداوم حضور فریادشیران در آن برهه شکاف عمیقی میان تصمیمگیران باشگاه استقلال به وجود آورد و این ماجرا با وجود برکناری فریادشیران از ریاست آکادمی، اما در نهایت موجب کنارهگیری اعضای هیأتمدیره از سمت خود در باشگاه استقلال شد.
چنانچه رضایت عمومی نسبت به عملکرد اعضای سابق هیأتمدیره در فضای رسانهای و میان هواداران این باشگاه حاکم بود، مددی نیز که هیچ محبوبیتی میان استقلالیها ندارد، ناچار به کنارهگیری از سمت خود میشد و حرف اعضای هیأتمدیره به کرسی مینشست، اما اعضای سابق هیأتمدیره باشگاه استقلال نیز مقبولیتی میان هواداران این باشگاه نداشتند که دفاعی تمامقد از مخالفت آنها با انتصاب بحثبرانگیز مدیرعامل شود و نتیجه آن شد که احمد مددی دوباره بر مسند کار باقی ماند و اعضای هیأتمدیره جدید انتخاب شدند تا بهنوعی دوباره قدرت در دست مدیرعامل باشگاه استقلال باشد.
این فعلوانفعال سبب شد دست مددی برای بازگرداندن فردی که هیچ سابقهای در باشگاه استقلال نداشت باز شود و اینبار فریادشیران در قامت معاون اجرایی به باشگاه استقلال بازگردد. در واقع فریادشیران نسبت به آن پستی که پیشتر در باشگاه استقلال تجربه کرد (مدیرآکادمی) ارتقا یافت و تبدیل به مرد اول باشگاه استقلال بعد از مدیرعامل شد!
اما گماردن این فرد در پست مدیریت آکادمی باشگاه استقلال نیز با وجود گزینههای فراوان استقلالی نیز بسیار تعجببرانگیز بود و همواره این پرسش وجود داشت که چرا این شخص بدون هیچ سابقهای در باشگاه استقلال محق به اداره آکادمی باشگاه استقلال یا معاونتهاست اما افراد بسیاری که سرد و گرم این باشگاه را چشیدهاند و با زوایای آشکار و نهان این باشگاه آشنایی دارند نمیتوانند در این سمت فعالیت کنند؟!
در واقع مددی بدعتگذاری نامتعارف و نامیمونی در باشگاه استقلال انجام داد و در حالی که مدیرعاملهای سابق همواره از چهرههای استقلالی برای اداره آکادمی بهره میگرفتند اما او راه دیگری را پیش گرفت و علایق شخصی خود به این فرد را بر انتصابهای استقلالی ارجح دانست و حتی بعد از برکناری این شخص از آکادمی، او را با پستی بالاتر به باشگاه استقلال بازگرداند تا به همه بفهماند هرگز اهمیتی برای انتقادها قائل نیست.
مدیرعامل باشگاه استقلال پیش از بازی با الهلال عربستان و در حالی که روزهای پایانی دوران کاریاش در این باشگاه را سپری میکند اقدام به انتخاب مهدی پاشازاده بهعنوان معاون ورزشی باشگاه استقلال کرد تا شاید سرپوش بگذارد بر بیتوجهی بیکرانش به چهرههای استقلالی. این انتصاب اما در شرایطی که آینده او کاملاً گنگ و نامعلوم است و هیچ بعید نیست که بهزودی از سمتش کنار گذاشته شود، بیشتر به یک نمایش رسانهای-تبلیغاتی میماند تا علاقهای حقیقی به چهرههای نامی این باشگاه و مهمتر داشتن برنامهای بلندمدت.
انتخاب پاشازاده از سوی مددی آنجا بیشتر نمایشیتر جلوه میکند که طبق چارت اداری اکنون فریادشیران باید زیر نظر مهدی پاشازاده که معاونت ورزشی را بر عهده دارد فعالیت کند در حالی که اگر مدیرعامل استقلال بهواقع اعتقاد داشت که افراد استقلالی باید در این باشگاه پست بگیرند باید پیش از آنکه فریادشیران را از آکادمی به معاونت ارتقا میداد به یاد مهدی پاشازاده و امثالهم میافتاد و روی مدار منطق گام برمیداشت، نه در روزهایی که زمزمه جداییاش بیش از هر زمان دیگری به گوش میرسد.
مددی با انتخاب پاشازاده شاید بهدنبال سرپوشگذاری روی تمام بیتوجهیهایش به انتقادهاست اما او باید پیش از انتخاب فردی همچون فریادشیران به این باور میرسید که رفیق گرمابه و گلستانش نباید پستی در باشگاه استقلال میگرفت و او باید ضوابط و عرف را در باشگاه استقلال بر روابطش ارجحیت میداد و خیلی قبلتر از اینها به یاد چهرههایی مانند پاشازاده میافتاد و از ظرفیت استقلالیها بهره میگرفت. در واقع برای بازی با نامهای بزرگ باشگاه استقلال قدری دیر شده و شاید بهتر بود در این برهه مهدی پاشازاده نیز دست همکاری با مددی نمیفشرد چون رفتار مددی در طول دوران مدیریتش بر باشگاه استقلال این واقعیت تلخ را به اثبات رساند که برای او فردی همچون فریادشیران بدون یک روز سابقه حضور در باشگاه استقلال از هر چهره استقلالی مهمتر است!