مریم کاویانی رمضان سال ۸۴ با سریال خاطرهانگیز «او یک فرشته بود» ساخته علیرضا افخمی وارد تلویزیون شد و با این سریال به شهرت رسید.
او پس از این مجموعه با سریالهای «زیرزمین» و «پنجمین خورشید» که آثار موفقی نیز بودند، همکاری با افخمی را تجربه کرد و «شکرانه»، «فاصلهها» و «دارا و ندار» از دیگر آثار کارنامه این بازیگر هستند. کاویانی آخرین بار با مجموعه «بوی باران» در تلویزیون دیده شد و پس از آن از بازیگری فاصله گرفت. این بازیگر به عنوان تازهترین فعالیت خود در این عرصه، در سریال «راز ناتمام» ساخته امین امانی بازی کرده و اکنون بازپخش سریال «روزگار قریب» را روی آنتن دارد. به همین بهانه گفتوگویی با او داشتهایم که در ادامه میخوانید.
در سریال «روزگار قریب» نقش یک پرستار را برعهده داشتید، با توجه به این که پیش از ورود به دنیای بازیگری پرستار بودید ، آیا این تجربه واقعی، به ایفای نقشتان کمک کرد؟
بله، میتوانست در باره یک چیزهایی به من کمک کند و در این که بدانم بعضی فیگورها و پوزیشنهای نقش باید چطور باشد، بیتاثیر نبود، اما من زمانی که پرستار بودم، پرستار مهربانی بودم و در سریال این طور نبود.
پس کارتان نسبت به بازی در نقشهای دیگر راحتتر بود؟
بله راحتتر و ملموستر بود و در کنار آقای عیاری، شرایط بسیار خاصتر هم میشود.
همکاری با آقای عیاری در این سریال چطور بود؟
عالی بود. ایشان واقعا کارگردان صاحب سبکی هستند و کار با ایشان بسیار راحت بود، چون روش ایشان این طور است که همه شرایط صحنه و دوربین در خدمت بازیگر است، بازیگر احساس رهایی میکند و انگار دارد زندگی میکند.سخت، اما بسیار خوب و لذتبخش است.
منظور از این سختی چیست؟
آقای عیاری روحیاتی دارند که بسیار با آرامش و صبر، اثرشان را میسازند، فیلم نامه ندارند و باید در همان صحنه با تمرکز کار کنی. از این نظر سخت است، وگرنه واقعا کار با ایشان تجربهای بسیار عالی است.
به نظرتان چرا این مجموعه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت؟
دلیلش قصه واقعی است که روایت میشود، سبک کار آقای عیاری، نام ایشان، شخصیت دکتر قریب، این که همه چیز به شکل مستند ساخته شده و این قدر زنده است، پلانها زیباست، بازی بازیگران باورپذیر است، در واقع بازی نیست و زندگی است. همه اینها باعث شده «روزگار قریب» خاص و بسیار دوستداشتنی شود.
چرا مدتی بود در عرصه بازیگری فعالیتی نداشتید؟
مدت زیادی نبود که کار نکردم، کلا دو سال و نیم بود. هم مسئله کرونا وجود داشت، هم این که شرایط زندگیام به سمتی رفته بود که نمیتوانستم نقشی را قبول کنم، اما از فروردینماه دوباره برگشتم، در سریال «آسانسور» بازی کردم و دو قرارداد سریال دارم که تا وقتی جلوی دوربین نروم نمیتوانم در باره شان صحبت کنم.
بعضی بازیگران نگران میشوند که نکند با کار نکردن یا کمکاری فراموش شوند، شما هم چنین نگرانیهایی داشتید؟
نگران بودم، ولی شرایط من این طور بود و چارهای نداشتم، اما حالا که تمام شده، برگشتم و خدا را شکر پیشنهاد کار هم دارم.
در طول مدتی که کار نمیکردید سریالهای تلویزیون را دنبال میکردید، به نظرتان چرا امروزه در مقایسه با گذشته کمتر سریالهای محبوب و پرمخاطب ساخته میشود؟
خیلی نه، کم وبیش دنبال میکردم. هرچه امکانات بیشتر و شرایط مهیاتر باشد، اثر بهتری هم خلق خواهد شد. مشکلاتی که در این مدت وجود داشته مانند مشکلات بودجه و مسئله کرونا، البته کرونا بهانه است چون یک سال و نیم است که آمده، اما به هرحال نوع قصه و مسیری که در این ایام رفتیم، شاید به سمتی بوده که متاسفانه افتی ایجاد کرده، اما امیدوارم دوباره به همان روزها برگردیم، با همان قصهها و بازیگران قبلی. نمیدانم دلیلش چه چیزی میتواند باشد، اما انگار مردم بازیگران قدیمی را نسبت به چهرههای جدیدی که دارند میآیند و البته هنرمند هستند و زحمت میکشند، بیشتر دوست دارند. شاید چون قصه خوب نیست یا شاید هم کلا حال مردم خوب نباشد.
در این سالها معمولا نقشهای مثبت و مهربان را بازی کردید، دوست داشتید نقش منفی را هم تجربه کنید؟
بله به شدت دلم میخواهد بازی کنم. من در این سالها تجربه بازی در کارهای کمدی را هم داشتم که خیلی شیرین است و خیلی دوست دارم دوباره این کار را انجام دهم. خیلی دلم میخواهد که نقش منفی را هم تجربه کنم. اصلا فکر میکنم همه بازیگران دوست دارند تجربه نقشهای متفاوت را داشته باشند و امیدوارم زمانی این فرصت برایم پیش بیاید.
یعنی پیشنهادهای نقش منفی کمتر بوده است.
اجازه بدهید سریال «راز ناتمام» پخش شود، آن جا نقشم کمی متفاوتتر است.
«او یک فرشته بود»، «پنجمین خورشید» و «فاصلهها» از آثار خاطرهانگیز کارنامه شما هستند، خودتان کدام سریال را بیشتر دوست دارید؟
همه این کارها برایم ارزش دارند و دوستشان دارم، ولی به دلیل این که با سریال «او یک فرشته بود» به مردم معرفی شدم و در واقع پیوند قلبی من با هنر از آن جا آغاز شد، برایم ارزشمندتر است.
با توجه به این که خودتان پرستار بودید، حتما این روزها سختی کار پرستاران و کادر درمان را به خوبی درک میکنید.
بله، فکر میکنم باید دست تکتک پرستاران را بوسید و واقعا باید از آنها قدردانی کرد. با آن پوشش سخت و سنگین و شرایط سخت نفس کشیدن زیر ماسک، خیلی زحمت میکشند.
شما در دوران کارتان هرگز مشابه این شرایط را تجربه نکرده بودید.
بله، آن زمان شرایط اصلا این طور نبود، با این حال من چون در بخش شیمیدرمانی کار میکردم، گاهی مجبور بودم داروها را با گان و ماسک مخصوص به بیماران تزریق کنم، ولی فقط همان لحظه بود، وقتی از آن محیط دور میشدم ماسک را برمیداشتم و نفس میکشیدم، این خیلی فرق میکرد.
پیش آمده که دوست داشته باشید دوباره حرفه پرستاری را ادامه دهید؟
بله، من همیشه دلتنگ بودم. زمانی که بر اثر کرونا در بیمارستان بستری بودم، واقعا خیلی دلم میخواست که دوباره بلند شوم و این تجربه شیرینِ معنوی را که واقعا معنوی و کار بزرگی است ، دوباره داشته باشم.