همانطور که از هفتهها قبل نیز قابل پیشبینی بود، مصطفی آجرلو، مدیرعامل سابق باشگاه تراکتور تبریز که سالها قبل مدیریت تیمهای استیل آذین و پاس تهران را به عهده داشت، به عنوان مدیرعامل جدید استقلال برگزیده شد.
بعد از مطرح شدن نام آجرلو به عنوان مدیرعامل، گفته شد که او به دلیل رسیدن به دوران بازنشستگی قادر به مدیریت در باشگاه استقلال نیست اما وزارت ورزش در نهایت او را به عنوان مدیرعامل برگزید.
مجتبی عبداللهی، مهدی افضلی، پرویز مظلومی و محمد مومنی نیز دیگر اعضای هیأت مدیره باشگاه استقلال را تشکیل میدهند تا استقلال به جز مظلومی که در تیم مدیریتی قبل حضور داشت، ترکیب مدیریتی جدیدی را تجربه کند.
با ورود آجرلو به دایره مدیریتی باشگاه استقلال، این پرسش کلیدی به وجود آمده که آیا این باشگاه که در ۸ سال گذشته پی در پی در فتح لیگ برتر با مشکل مواجه بوده، با مدیریت آجرلو میتواند ناکامیها را پس زده و دوباره بر بام فوتبال ایران بایستد؟
آجرلو به واسطه اینکه یک بار در زمان مدیریت تیم پاس به قهرمانی لیگ برتر دست یافت، این انتظار را تقویت میکند که در زمان مدیریتش بر این باشگاه مردمی، به این سمت و سو حرکت کند و طلسم قهرمان نشدن را بشکند اما در عین حال که این انتظارات فضای ذهنیمان را در برگرفته، به این نکته نیز متوجهایم که سردار دوران ناکامی هم در مدیریت خود بر تیمهای باشگاهی داشته است.
زمان مدیریت او بود که تیم فوتبال استیل آذین با هزینههای سرسامآور به لیگ یک سقوط و در نهایت منحل شد. مدیریت آجرلو در باشگاه تراکتور نیز منتج به قهرمانی نشد و او توانست جایگاهی را با این باشگاه تصاحب کند که پیش از او نیز مدیران تراکتور توفیق دستیابی به آن را داشتند. در واقع ورود آجرلو به دایره مدیریت باشگاه استقلال تلفیقی از بیم و امید را ایجاد کرده و اکنون به درستی نمیتوان گمان برد که مرد اول مدیریت باشگاه استقلال به واسطه آنکه سالها است باشگاهی تحت مدیریتش به قهرمانی نرسیده، آیا قادر است خاطرات قهرمانی سالهای دور با پاس را که حاصل دوران آغازین لیگ برتر است، این بار با استقلال تکرار کند یا خیر؟!
این جا جای دیگری است آقا مصطفی!
تکیه بر قهرمانی سالهای قبل پاس به همراه تیم مدیریتی آجرلو که آن زمان یک رسانه قوی را نیز پشت خود داشت، دلیلی بر تکرار آن موفقیت در مختصات باشگاه استقلال نیست. باشگاه استقلال در همه زمینههای نرمافزاری و سختافزاری تفاوتهای بسیاری با پاسی دارد که در آن دوران با مدیریت آجرلو و کمی قبلتر سردار ملاحی طی طریق میکرد. پاس در تمام طول دوران حیاتش هیچگاه طعم تلخ بیپولی و حتی مشکلات سختافزاری نظیرآنچه در همه این سالها در باشگاه استقلال دیدیم را تجربه نکرد.
سازماندهی پاس در همه ردهها به حدی عالی بود که این باشگاه در سطوح پایه نیز دست بالایی در قیاس با تیمهای مدعی دوران خود داشت و بسیاری از استعدادهای فوتبال ترجیح میدادند در این باشگاه به فعالیت خود ادامه دهند. پاس به واقع از همه زوایا یک باشگاه حرفهای بود و انحلال آن به دلایلی که سردارآجرلو اطلاعات دقیقی از آن دارد، هرگز به سود فوتبال ایران بخصوص فوتبال پایتخت و جوانهایش نبود.
شکی نیست اگر سازماندهی آن پاس رویایی در استقلال وجود داشت، این باشگاه موفقیتهای پرتکرارتری را رقم میزد اما فقدان زیرساختهای یک باشگاه حرفهای و تصمیمگیریهای آنی و بعضاً سیاسی و ورود مدیران ناکارآمد، باشگاه استقلال را به نقطهای رسانده که امروز علاوه برتجربه سالها ناکامی در لیگ برتر، انبوهی از بدهیهای داخلی و خارجی را پشت سر خود میبیند و روشن نیست که سردار آجرلو که عادت به مدیریت در باشگاههایی داشته که لااقل سازماندهی مناسبی داشتهاند یا از نظر مالی در تمول باشند، چگونه میتواند از پس این حجم از مشکلات برآید.
با ما حرف بزن سردار!
سردارمصطفی آجرلو در پیامی که بعد از جلوس روی صندلی مدیریت باشگاه استقلال منتشر کرد از برنامههایش به درستی رونمایی نکرد. پیام او نیز پیامی کلی با جملاتی پرطمطراق بود که نمونهاش را پیشتر از زبان بسیاری از مدیران باشگاه استقلال شنیدهایم.
دعوت به اتحاد و همدلی، حمایت از کادرفنی، اشاره به مشکلات مدیران پیشین و جملاتی از این دست گرچه زیباییهای ژورنالیستی خاص خود را دارد و فعالیت تیم رسانهای همواره حی و حاضر کنار او را به رخ میکشد اما هرگز بیانگر برنامه دقیق و مدونی از سوی مدیرعامل جدید باشگاه استقلال نبود و انتظار میرفت که سردار در همین بدو ورود به دایره مدیریت باشگاه استقلال با جملاتی قابل فهم به شنونده (هواداران استقلال) اعلام کند که چه برنامه قابل اجرایی در سر دارد که باشگاه استقلال را به مانند پاس سالها قبل به یک باشگاه نمونه درهمه سطوح بدل سازد؟!
در بیان آجرلو هیچگاه به این مهم اشاره نشد که اگر در دوران جدید مدیران ورزش عزمی برای ایجاد تحول در باشگاه استقلال وجود دارد، چگونه و با چه راهحلهایی است؟
آیا قرار است اسپانسرهایی قویتراز های وب استقلال را زیر چتر حمایت خود بگیرند تا اثرات مالی آن بر ساختار استقلال نمایان شود؟ آیا قرار است سردار آجرلو ازارتباطات خود بهره گرفته و شرایط خاص و ویژهای را برای استقلال ایجاد کند تا دستکم در دوران مدیریتش استقلال نیز به مانند باشگاه پاس صاحب ورزشگاهی اختصاصی شود؟ یا اینکه قرار است ورزشگاههایی که در اختیار این باشگاه قرار دارد، ترمیم شده و برای استفاده به کار گرفته شوند؟
استقلال مدیری را میطلبد که از ایدهپرداز به عملگرایی محض تغییر وضعیت دهد. مصاحبههای شعارگونه بدون کمترین عزم در ایجاد تحولات ساختاری در سالهای اخیر به ابزاری دمدستی برای مدیران و معاونان باشگاه استقلال بدل شد تا عمر خود را در این باشگاه افزایش دهند و بیآنکه کاری ماندگار در این باشگاه خلق کنند، از دایره مدیریت نیز خارج شوند. حقیقت این است که دیگر نه هواداران باشگاه استقلال و نه کارشناسان نزدیک به این حوزه حوصله شعارهای پی در پی را ندارند و به دنبال مدیری میگردند که به ریشه مشکلات رسوخ کرده و آنها را یکی بعد از دیگری بخشکاند و از استقلال درختی پرشاخ و برگ و تنومند پدید آورد.
در لابهلای بیانیه سردار جملهای به چشممان میخورد که امیدوارمان میکند. آنجا که او میگوید: «معتقدم استقلال باید در چهار حوزه ورزشی، اقتصادی، عمرانی و فرهنگی ارتقا یابد – که مفصل درباره ایدههای تحول در این سه حوزه سخن خواهم گفت.»
آری، این تازه شروع ماجرای آقا مصطفی است…