پس از استعفای اخیر جعفر سمیعی از سمت مدیرعاملی پرسپولیس و آن هم در شرایطی که او در کارش چندان ناموفق هم نبود، وزارت ورزش و هیأت مدیره سرخها توافق کردند که تا زمان انتصاب یک مدیرعامل جدید مجید صدری که چندی پیش به عنوان رئیس هیأت مدیره به این باشگاه ورود کرد، وظایف سرپرستی و به واقع مدیرعاملی را هم برعهده گیرد.
موکول شدن زمان معرفی اعضای جدید هیأت مدیره و بخصوص مدیرعامل تازه پرسپولیس به بعد از بازی حساس ۲۴ مهرماه این تیم پرطرفدار تهرانی با الهلال عربستان در لیگ فوتبال قهرمانان آسیا اگرچه اقدامی مفید و کاری در راستای پرهیز از تنشهای جدید احتمالی در جمع سرخها است اما این سؤال بنیادین همچنان خودنمایی میکند که ملاکهای انتخاب سران این باشگاه (و همچنین استقلال) چیست و گزینشکنندگان چه شروط و خصلتهایی را در دستور کار قرار میدهند و چه چیزهایی از نظر آنها برای برگرداندن امور این دو باشگاه پرطرفدار و پرحاشیه الزامی است.
پس از استعفای اخیر جعفر سمیعی از سمت مدیرعاملی پرسپولیس و آن هم در شرایطی که او در کارش چندان ناموفق هم نبود، وزارت ورزش و هیأت مدیره سرخها توافق کردند که تا زمان انتصاب یک مدیرعامل جدید مجید صدری که چندی پیش به عنوان رئیس هیأت مدیره به این باشگاه ورود کرد، وظایف سرپرستی و به واقع مدیرعاملی را هم برعهده گیرد.
در ۶۰ روزی که از این انتصاب موقتی میگذرد، قرمزها از شرایط مالی موجود بارها ابراز نارضایتی کرده و حتی چند بار جلسات تمرینی خود را تا مرز تعطیل شدن به پیش برده و حتی یک روز آن را واقعاً تعطیل کردهاند و فقط به سبب حسننیت و علاقه فراوانشان به پرسپولیس و اهمیت دیدار با الهلال و مسابقه احتمالی با برنده بازی النصر عربستان – الوحده امارات (که سه روز بعد از بازی نخست برگزار میشود) از تعطیل کردنهای طولانیتر کارشان صرفنظر کرده و همچنان به کار و تمرین و تدارک ادامه دادهاند.
این در حالی است که مجید صدری بعد از روزها و هفتهها وعده دادن درخصوص پرداخت قسمتی از حقالزحمه فصل جدید قرمزها سرانجام دو هفته پیش بخشی از این مبلغ را به حساب آنها ریخت و تازه روز گذشته بود که بعد از چندین بار اعتراض و غر زدن اعضای کادر فنی و بازیکنان که رسانه ای هم شد موفق به تسویه حساب مطالبات فصل قبل شد که اگر اطلاعیه قرمزها را در این باب باور داشته باشیم، به حدود ۴۰ درصد از کل مبلغ فصل میرسد ولی اگر کمتر از این باشد و به هیچ شکل با چنین درصدی نزدیکی هم نداشته باشد، جای تعجبی نخواهد داشت و بیشتر هم به واقعیت نزدیک نشان خواهد داد.
بهرهگیری از مزایای شهرت
نحوه کار صدری و روش ورود او به جمع سرخها در حالی که هیچ پیشینه مشخصی در فوتبال و کلاً در کارهای میدانی و تشکیلاتی ورزش ما ندارد، قرمزها و بسیاری از اهالی ورزش را به مطرح کردن این سؤال واداشته که چرا یک بار دیگر عنان کار در یکی از دو باشگاه پرطرفدار کشورمان به افرادی سپرده شده که سبقه مشخص و روشنی در ورزش ندارند و به چه دلیل از افراد آشناتر به نفس و جوهره واقعی ورزش ما در این زمینهها و پستها استفاده نمیشود.
مدتی پیش گفته شد که صدری از شهرت نسبی که بابت انتصابش در پرسپولیس بهدست آورده، به عنوان وسیلهای مناسب برای جمعآوری آرا در برخی انتخابات غیرورزشی و امثال آن بهره گرفته است، ولی چه این موضوع را بپذیریم یا خیر و چه نتایج انتخاباتی از این دست را مبنا قرار بدهیم یا ندهیم، این موضوع و سؤال به قوت خود باقی است که آیا واقعاً ضرورت دارد این همه افراد ناآشنا با کارهای تخصصی عرصه ورزش را به دل جامعه ورزش بفرستیم و پستهای خطیر و مهم مانند مدیریت در سرخابیها را به آنان بسپریم تا در پی هر ناکامی تازهای از سوی آنها مجبور به تغییر و انتصاب مجدد باشیم.
دیگران چاهها را پر میکنند
البته چنین افرادی از انتصابهای فوق ضرری نمیکنند و به لطف شناخته شدن در جامعه و افتادن نامشان بر سر زبانها به پستهای اصلیتر و اهداف جدیتر خود که معمولاً احراز سمتهای سیاسی است، نایل میشوند، اما در این میان دو باشگاه بزرگ پایتخت و ماهیت فوتبال و کل ورزش لطمه میبینند، زیرا مدیران پرشماری میآیند و میروند بدون اینکه خروجی مثبتی داشته باشند و دو باشگاه مذکور و جامعه فوتبال از وجود آنها بهرهای برده باشند.
این مدیران به سبب فعالیتهای اقتصادی و بخصوص پرداخت حقوق نفرات تیم کلی بدهکاری هم به جای میگذارند اما باکی ندارند زیرا میدانند حداکثر ظرف پنج شش ماه از باشگاه مربوطه میروند و جانشین آنها و بهواقع وزارت ورزش است که حسابهای مالی پرایراد باقیمانده را جمع و جور کرده و چاههای ایجاد شده را پر کنند اما وقت زیادی که از این طریق بیثمر به هدر میرود و اطمینانی که از ورزشکاران و از مردم بابت این انتصابها و رفت و آمدهای کماثر سلب میشود، خسران بزرگی است که به آسانی نمیتوان آن را جبران کرد.
انواع التهابها و کمبودها
یک سوی دیگر قضیه تأخیری است که دائماً در خصوصیسازی دو باشگاه بزرگ و منجمله پرسپولیس صورت میگیرد و بهتبع آن بر میزان درآمدسازی آنان چیزی اضافه نمیشود، ولی از آنجا که دو باشگاه بزرگ مذکور به این ایراد عادت کرده و به زندگی در کنار آن خو گرفتهاند، نمیتوان نقص اصلی را متوجه مدیران منتصب و افراد منصوبکننده آنان ندانست. این مدیران برخلاف آنچه در بدو انتصابشان گفته شده، مهارتی در درآمدزایی نداشتهاند و بهتبع آن پولی ولو کم نیز محصول حضورشان در این باشگاهها نبوده و چون تخصصهای ورزشی هم نداشتهاند، چیزی از این بابت و راهبردهای درست و مدیریتهای مؤثر فوتبالی را هم به باشگاه محل استقرارشان اضافه نکردهاند. آنها مدتی در بالاترین هرم سرخابیها ماندهاند و همانطور که پیشتر آمد، سودهای لازم را که عمدهترین آن کسب شهرت برای فعالیتهای اجتماعی مهم در آینده نزدیک است، برگرفته و سپس از باشگاه رفتهاند. طی این مدت، باشگاه با انواع التهابها و کمبودهای مالی که محصول هزینههای نجومی به قصد رسیدن به توفیقهای بیشتر و فقدان زمینه و امکان برای تأمین و بازپرداخت این مخارج است، سر کرده و رنج برده و خروجی نهایی و اصلی کار، فقط انباشته شدن هرچه بیشتر دیون دو باشگاه بوده است. باشگاههایی که حسابرسی صحیح و دقیق روی آمار مالیشان صورت پذیرد و اعداد حاصله بدون پردهپوشی اعلام شود، شاید میزان بدهکاریشان به این و آن و زمین و زمان از ۲۰۰ و حتی ۳۰۰ میلیارد تومان هم فراتر برود و با گذشت زمان نیز بیش از آنکه از این حجم هولناک کاسته شود، به سبب عدم دلسوزی مدیران منتصب فاقد اهلیت در ورزش دائماً بر آن افزوده میشود. اکثر مدیران ادوار اخیر پرسپولیس نفراتی از همین دست بودهاند. کسانی که به باشگاه کمک ماندگاری نکرده و فقط بر جایگاه اجتماعی خود افزوده و در نهایت سر از جاهای غیرورزشی مهمتری درآورده و به پشتسرشان نگاه هم نکردهاند.