سازنده مستند «سینمای کاغذی» که روایتی است از زندگی کامبیز درمبخش میگوید، علاوه بر پیگیری برای پخش عمومی این فیلم، شاید از میان انبوه راشهایی که از آن مستند باقی مانده، اثری دیگر را با نگاهی متفاوت به کاریکاتوریست برجستهای که دیگر در این دنیا نیست بسازد.
«سینمای کاغذی» مستند پرترهای از جواد آتشباری است که سال ۱۳۹۰ کلید خورد و کارگردانش در دومین اثر مستند خود (پس از ساخت فیلمی درباره علی دهباشی) روایتی از زندگی کامبیز درمبخش – کاریکاتوریست و گرافیست مطرح ایران – را به تصویر کشید. این فیلم هفتاد دقیقهای پنج سال بعد در خانه هنرمندان ایران رونمایی شد، در حالی که چند ساعت راش از گپ و گفت و زندگی با درمبخش از این مستند هنوز باقی است.
جواد آتشباری که خودش در هنرهای تجسمی فعال است، در گفتوگویی با ایسنا درباره احتمال پخش مستند «سینمای کاغذی» از طریق پلتفرمها و نیز پخش آنچه از راشهای مستندش باقی مانده است بیان کرد: از آنجا که پروسه ساخت این مستند حدود پنج سال طول کشید و در زمان و مکانهای مختلفی فیلمبرداری شد به طور طبیعی بخش اعظمی از تصویرها در آن مستند نیامده و قطعاً تصویر و حرفهای ناگفتهای وجود دارد که دیدنی و جذاب است.
او با اشاره به وسواسی که به همراه تدوینگر این مستند (سام چگینی) در فیلم داشته، گفت: این مستند فقط بخشی از سوالات را درباره آقای درمبخش پاسخ گفته ولی شاید مخاطب را ترغیب کند تا او را بیشتر کشف کند.
وی درباره اینکه چه رویکردی هنگام تدوین مستند مدنظر داشته، توضیح داد: این مستند به نوعی اولین کار حرفهای تدوینگر ما بود که الان برای کارهای دیگرش چند جایزه خارجی دارد. آن زمان بیشتر به دنبال فضایی بودیم که اولا با توجه به مصاحبه محور بودن مستند، خسته کننده نباشد و طنازی، شیطنت و کودک درون کامبیز را هم نشان دهد. خودش میگفت خیلیها برای ساخت فیلم سراغش رفته بودند ولی قبول نکرده بود و من فقط بخاطر خودش دوست داشتم این کار را انجام دهم تا یک یادگاری خوب درباره او باقی بماند، اما قطعا در یک ساعت نتوانستهام او را کامل تصویر کنم ولی خوشحالم که وقتی عمو کامبیز فیلم را دید اشک در چشمانش حلقه زد و مرا بغل کرد. من همان لحظه جوابم را از او گرفتم چون فکر میکنم با ایده، کارم و خود او بسیار صادق بودم.
آتشباری درباره آشنایی با کامبیز درمبخش هم که به ساخت مستند «سینما کاغذی» منجر شد گفت: من از سالهای دور کارهای او را دنبال میکردم و خودم هم در همین حوزه هنرهای تجسمی و کاریکاتور و عکاسی کار میکردم و اصلا بیشتر به عنوان طراح گرافیک مرا میشناسند. همین الان هم که با شما صحبت میکنم متاسفانه مشغول کارهای گرافیکی برای مراسم ایشان هستم. آشنایی ما نیز از طریق آقای دهباشی رخ داد یعنی بعد از زمانی که من فیلم آقای دهباشی را ساخته بودم یک روز در یکی از نمایشگاهها، آقای دهباشی گفتند که دیگر وقتش است جواد فیلم تو را هم کار کند و این حرف اگرچه برای من افتخار بود، اما ترس هم داشت و جالب است که ایشان پذیرفت. در نهایت هم کار را که شروع کردیم به دلایل مختلف چند سالی طول کشید از جمله حجم زیاد نمایشگاههای آقای درمبخش که میخواستم برخی از آنها حتما در فیلم باشد و بعد هم مسئله سرمایه که خود من تهیهکننده بودم.
او اضافه کرد: بنابراین در آن چند سال خیلی بیشتر از یک فیلم حدود یک ساعتی راش در اختیار داشتم و شاید حالا که دیگر آقای درمبخش حضور فیزیکی ندارد، با یک نگاه دیگر آنها را ببینم و حتما چیزهای دیگری بعد از شناخت بیشتر در این سالها پیدا خواهم کرد تا تصویر متفاوتتری ارائه شود.
آتشباری در پایان با اشاره به اینکه برای پخش گستردهتر مستند «سینما کاغذی» اقدام میکند، افزود: آقای درمبخش کاراکتری به شدت مردمی داشت و آن لبخندی را که در نمایشگاههایش برای دوستان و آشنایان میزد برای غریبهها هم داشت. یک امید و انرژی عجیبی به آدمها میداد و فکر میکنم ما بویژه آنهایی که از نزدیک او را میشناختیم هنوز داغیم و نمیفهمیم چه اتفاقی افتاده چون معتقدم ما یک جهان را از دست دادیم. یادم میآید که همیشه میگفت، من نگران این هستم که نباشم و ایدههایم با من برود. مطمئن هستم در همان بیمارستان و با حالی که داشته کاغذهایی را خط خطی کرده و طرحهایی را کشیده که فلسفهای در آنها باقی است؛ بنابراین برای اینکه مخاطب بیشتری او را بشناسد حتماً پخش آن را پیگیری خواهم کرد چرا که زبان او مرز نداشت و عام و خاص را با هم شامل میشد.
کامبیز درمبخش ۱۵ آبانماه پس از مدتی مبارزه با کرونا در بیمارستان و در سن ۷۹ سالگی درگذشت.