ترافیک شدید در تیم ملی، این بازیکنان شایسته را زجر میدهد.
یکی از بدشانسیهایی که هر بازیکنی میتواند با آن مواجه شود، این است که در تیم ملی کشورش با ترافیک در پست تخصصی مواجه شود. مثلا برای سالها مهاجمان پرشمار تیم ملی آرژانتین از بین میرفتند، چون فقط ۲ یا ۳نفر از آنها فرصت بازی پیدا میکردند. این مسئله همه جای جهان وجود دارد و شامل فوتبال ایران هم میشود. بهعنوان مثال، در نسل فعلی تیم ملی هم نفراتی را داریم که بهخاطر ترافیک در پستشان، اغلب باید از روی نیمکت مسابقات را تماشا کنند. آنها حتما میتوانستند تا الان بازیهای ملی بسیار بیشتری را تجربه کنند، اگر رقبای به این گردنکلفتی نداشتند.
امیر عابدزاده
او در بهترین فرم فوتبالش قرار دارد و پارسال و امسال در لیگهای پرتغال و اسپانیا عالی عمل کرده، اما بههرحال چه امیر و چه پیام نیازمند، با سد محکمی به اسم علیرضا بیرانوند مواجه هستند. بیرو گلر اصلی و ستاره درخشان تیم ملی در چند سال گذشته بوده و آنقدر اعتبار آفریده که حتی با وجود افت اخیرش هم بیروننشاندن او دشوار بهنظر میرسد.
بیرانوند سابقه حضور در جامجهانی را در کارنامه دارد و آنجا پنالتی کریس رونالدو را گرفته است. او در جامملتهای آسیا هم گلر ایران بود و منهای فاجعه دستهجمعی بازی با ژاپن، عملکرد خوبی داشت. شاید اگر امیر عابدزاده ۵سال پیش شرایط فعلی را داشت، فیکس تضمینی تیم ملی بود، اما حالا باید با یکی از نامدارترین گلرهای آسیا رقابت کند. البته که بعد از بازی با لبنان شایعاتی در مورد نیمکتنشینی بیرانوند و حضور امیر عابدزاده در ترکیب اصلی دیدار با سوریه سر زبانها افتاده است.
مهدی ترابی
یکی از بهترین بازیکنان لیگ ایران در سالهای اخیر، بهندرت طعم حضور ثابت در ترکیب تیم ملی را چشیده است. حضور فیکس که هیچ، ترابی حتی در بسیاری از مسابقاتی که گره میخورد هم بهعنوان بازیکن تعویضی مورد استفاده قرار نمیگیرد. مثلا کدام بازی ممکن بود برای مهدی، مناسبتر از همین مسابقه اخیر با لبنان باشد؟ ما حدود یک ساعت از حریف عقب بودیم و ترابی با قابلیت زدن ضربات ناگهانی و انجام ارسالهای خطرناک، میتوانست گزینه مناسبی برای حضور در میدان باشد، اما این اتفاق رخ نداد. چرا؟ چون سرمربی وینگرهایی مثل علیرضا جهانبخش و علی قلیزاده را در اختیار دارد و تازه اگر کارش گیر کند، مثل همین مسابقه وحید امیری را یک خط جلو میکشد. برخی بر این باورند که افت اخیر ترابی در پرسپولیس بیارتباط با نیمکتنشینیهای بیپایان او در تیم ملی نیست، اما در عین حال چاره چندانی هم وجود ندارد. او باید با این شرایط بسوزد و بسازد.
مهدی قائدی
ستاره سابق استقلال هم شرایطی شبیه ترابی دارد. او آنقدر شایسته است که نمیشود قید دعوتش به تیم ملی را زد، اما در عین حال آنقدر رقبای قدری دارد که فرصت کافی برای بازی در اختیار وی قرار نمیگیرد. قائدی قابلیت بازی در خط حمله و پست وینگرهای چپ و راست را دارد، اما همه جا اشغال است و این بازیکن به ناچار باید پشت خط بماند. واقعا چهکسی ممکن است سردار آزمون یا مهدی طارمی را بیرون بگذارد و از قائدی استفاده کند؟ در کنارهها هم بهنظر میرسد بازیکنانی با قدرت بدنی بالاتر و خصوصیات دفاعی بهتر مدنظر دراگان اسکوچیچ هستند.
سامان قدوس
کیفیت فوتبالش کاملا آشکار و ممتاز است، اما انگار حضور او در ترکیب تیم ملی طلسم شده. یا سیستم پایه تیم ایران طوری نیست که پذیرای یک پلیمیکر صرف مثل او باشد، یا زمانی هم که مثل بازی با لبنان این فرصت در اختیارش قرار میگیرد، خودش قدر نمیداند. نمایش قدوس در صیدا خوب نبود و کلافگیاش بعد از تعویض هم بهکار نمیآید. حتما بخشی از اشکال ماجرا از زمین چمن خراب ورزشگاه بوده و شاید بخشی دیگر هم به ناهماهنگی سامان با سایر بازیکنان مربوط میشده، اما به هر حال هیچکدام از اینها از بخت بد قدوس کم نمیکند.
کریم انصاریفرد
میشد به احسان حاجصفی هم اشاره کنیم که کاپیتان تیم ملی است، اما نه در پست دفاع چپ مورد اعتماد اسکوچیچ قرار میگیرد و نه در پست هافبک دفاعی قدرت نیمکتنشینکردن نوراللهی و عزتاللهی را دارد. با این حال اجازه بدهید بهعنوان نفر آخر از کریم انصاریفرد یاد کنیم. بعد از حاجصفی، کریم از نظر تعداد بازی دومین بازیکن پرسابقه تیم فعلی است.
او ۸۵بار پیراهن تیم ملی را پوشیده و با ۳۰گل زده بعد از سردار آزمون، دومین گلزن برتر همین تیم به شمار میآید. مهدی طارمی هنوز ۶گل تا رکورد انصاریفرد فاصله دارد. با این حال این بازیکن که در جامجهانی اخیر هم موفق به گلزنی شد، در اثر ترافیک شدید خط حمله بهندرت بخت بازی پیدا میکند. در دیدار با لبنان و حتی در غیاب مهدی طارمی هم سهم انصاریفرد بیشتر از ۵دقیقه بازی نبود. در صیدا حتی بازیکنی مثل اللهیار صیادمنش هم در اولویت بالاتری نسبت به کریم قرار گرفت. آیا او برابر سوریه فرصت بیشتری بهدست خواهد آورد؟