تهیهکننده فیلم «منصور» معتقد است ساخت این فیلم به هیچ عنوان سفارشی نبوده و سازمان اوج با اقبال به سمت تولید آن رفته است.
«منصور» آخرین ساخته سازمان هنری رسانهای اوج که سیاوش سرمدی آن را کارگردانی کرده است، از هفته گذشته (۱۹ آبان) اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرد. این فیلم درباره تلاشهای شهید منصور ستاری در طی سالهای جنگ برای مجهز کردن نیروی هوایی ارتش است که اقدامات او پایه گذار موفقیتهای این نیروی در پشتیبانی لجستیکی در جنگ ۸ ساله ایران و عراق شد.
منصور به تهیهکنندگی جلیل شعبانی برای اولین بار در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. منصور به نوعی یک فیلم بیوگرافی محسوب میشود که زندگی شهید ستاری را در دوران دفاع مقدس دنبال میکند و تلاشهایی که در زمینه احیا و توسعه نیروی هوایی کشور داشته و موانع متعددی که با آنها روبهرو شده را به تصویر میکشد. علاوه بر اینکه صرف پرداختن به یکی از مهمترین مردان ارتش در دوران جنگ در نوع خودش مایهی کنجکاوی است، تحلیلی که منصور از جایگاه و تاثیر یک نخبه در سیستم ارائه میدهد، میتواند جای بازنمایی و بازخوانی در سیستم مدیریتی حال حاضر را داشته باشد. محسن قصابیان (در نقش شهید منصور ستاری) بازیگر تئاتر به عنوان کاراکتر اصلی در این فیلم ایفای نقش کرده است که به گفته اهالی سینما توانسته است به خوبی از عهده این نقش برآید.
جلیل شعبانی تهیهکننده فیلم «منصور» معتقد است ساخت این فیلم به هیچ عنوان سفارشی نبوده و فیلم بر اساس مستندی که سیاوش سرمدی، کارگردان این فیلم، سالها پیش کارکرده و به سازمان اوج ارائه داده، تولیده شده است. در ادامه میتوانید مشروح این گفتگو را بخوانید:
در بین شهدای شاخص ارتش و نیروی هوایی چه شد که سراغ شهید ستاری رفتید و فیلمنامه کار چگونه نوشته شد و در سازمان اوج مورد تایید قرار گرفت؟
سیاوش سرمدی پیش از این با همکاری دکتر کرمی که در معاونت علمی ریاست جمهور مشغول همکاری هستند سالها قبل یک طرحی را پیگیری کردند که تبدیل به فیلم مستندی از زندگی و فعالیتهای شهید ستاری شد. تحقیقات زیادی برای ساخت این فیلم مستند در آن زمان انجام شده بود و تقریبا با تمام همکاران و اطرافیان شهید ستاری گفتگو کرده بودند. آقای سرمدی این فیلم مستند را به سازمان اوج ارائه دادند و ما وقتی فیلم را دیدیم پیشنهاد کردیم که خوب است بر اساس این مستند یک سناریوی داستانی برای این شهید بزرگوار نوشته و یک فیلم سینمایی از فعالیتهای کمنظیر ایشان در زمان جنگ تهیه و تولید شود. طبعا نمیتوانستیم همه زندگی شهید ستاری را در یک فیلم سینمایی به تصویر بکشیم و به همین خاطر مجبور بودیم گزیدههایی از آن را انتخاب کنیم. به همین دلیل بررسیهای مختلفی انجام شد و فیلمنامهنویسان متعددی در این زمینه به تیم ما اضافه شدند و مشورت دادند. سناریوهای مختلفی نوشته شد که نهایتا به دو الی سه ورژن مختلف رسیدیم و پس از بازبینی و بازنویسیهای چندباره به یک فیلمنامه نهایی دست پیدا کردیم. در فیلمنامه نهایی تقریبا همه آن چیزی که ما میخواستیم مطرح شود، وجود داشت و در کل شخصیتپردازی مناسبی درباره همه کاراکترها شده بود. برای ما مهم بود برخی از داستانها حتما در فیلم وجود داشته باشد و این فیلمنامه آن اهداف را برای ما محقق کرد. در مرحله آخر هم سیاوش سرمدی، نگارش و تنظیم نهایی را برعهده گرفت و بر اساس نگارشهای پیشینی که نوشته شده بود، فیلمنامه نهایی را نوشت که مورد تایید و تصویب نهایی قرار گرفت.
آیا با مجموعه ارتش هم ارتباط برقرار کردید و نظرات آنها را نیز درباره ساخت این فیلم جویا شدید؟
این فیلمنامه با فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش مطرح شد تا بتوانیم از آنها امکانات لجستیک و همچنین تایید این مجموعه را هم برای ساخت فیلم بگیریم. علاوه بر این فیلمنامه را با همکاران و همدورهایهای شهید ستاری در نیروی هوایی مطرح کردیم و نظر آنها را نیز گرفتیم. البته انتقاداتی هم شد و برخی در طرح فیلم دنبال خودشان میگشتند که ما کجاییم. به هر حال ما پافشاری کردیم که این طرح را مدنظر داریم و میخواهیم این را بسازیم. اگر هستید و تمایل دارید در ساخت همین طرح به ما کمک کنید. خوشبختانه امکانات خوبی فراهم شد و تیم حرفهای برای ساخت فیلم پای کار آمد.
چرا از بازیگر چهره در فیلم استفاده نکردید؟ از اینکه فیلم در زمان اکران عمومی نفروشد واهمهای نداشتید؟
ابتدا به سراغ این رفتیم که بازیگر شاخصی را برای بازی در نقش شهید ستاری انتخاب کنیم. اتفاقا سراغ گزینههای مختلف هم رفتیم اما یک مقدار که جلوتر آمدیم احساس کردیم تماشاگر درباره بازیگران چهره و شناخته شده پیشداوریهایی دارد و ما نمیتوانیم شخصیت را باورپذیر به مخاطب ارائه دهیم. به هر حال یک بازیگری که فیلمهای کمدی و ملودرام زیادی بازی کرده و پس زمینهای در ذهن تماشاگر دارد، نمیتواند آنگونه که یک بازیگر ناشناخته اثرگذار است، ایفای نقش کند. به همین دلیل رفتیم سراغ بازیگرهای خوب تئاتر و از بین بازیگرهای شاخص تئاتر تستهای مختلفی انجام شد که به لحاظ شباهت ظاهری و شکل و شمایل بصری همگونی با شهید ستاری وجود داشته باشد و هم بازیگر توانمندی باشد. در نهایت پس از بررسی گزینههای مختلف به محسن قصابیان رسیدیم.
خوشبختانه او از همه جهات که مدنظر کارگردان بود مورد تایید قرار گرفت. پس از انتخاب ایشان مقدمات ساخت و تولید توسط سازمان اوج فراهم شد و کار وارد فاز تولید شد. به هر حال هواپیما و جنگنده چیزهایی نیستند که ما بتوانیم بدون هماهنگی و در اختیار گذاشتن آنها توسط نیروهای نظامی در اختیار بگیریم بنابراین با همکاری فرمانده نیروی هوای وقت توانسیتم امکانات خوبی را برای ساخت این فیلم فراهم کنیم.
در زمان اکران فیلم در جشنواره فجر عدهای معتقد بودند که فیلم انسجام و شکل یک فیلم سینمایی را ندارد و از چند فیلمنامه کوتاه تشکیل شده که بیشتر به ژانر مستند-سینمایی نزدیکتر است تا یک فیلم داستانی؛ این موضوع را قبول دارید؟
سیاوش سرمدی از فضای مستند وارد فضای فیلم داستانی شده است و اتفاقا فکر میکنم فیلم یک انسجام و سبک خاصی دارد که آن را از دیگر فیلمها متمایز کرده است. به نظر من مورد توجه واقع شدن فیلم به همین دلیل است که این فیلم شبیه کارهای دیگر در حوزه دفاع مقدس و فیلمهای جنگی نیست و یک سبک خاص دارد. در زمان فیلم «ایستاده در غبار» که توسط مهدویان در همین سازمان اوج ساخته شد همین نقد و نظرات وجود داشت و میگفتند این فیلم را نمیشود به جشنواره فجر داد و باید در جشنواره فیلم مستند (سینما حقیقت) نمایش داده شود. ولی همه دیدند که این فیلم با سبک و سیاق جدید توانست نظرها را به خودش جلب کند و موفق هم ظاهر شود. به نظرم این شیوه روایت «منصور» را میشود اینگونه معنا کرد که سعی شده با یک شیوه و بیان سینمایی جدید ساخته شود. ما خواستیم از روشهای مرسوم کلاسیک در سینما استفاده نکینم که البته این به نوعی ریسک هم محسوب میشود چون گاهی کار خوب از آب درمیاد و گاهی هم خوب درنمیآید.
به نظر من این ماجرا در نهایت به موفقیت دست پیدا کرده و سناریو یک فیلمنامه یکدستی شده است. اما لازم است به این نکته توجه کنیم که فیلم ساختن درباره فرماندهان شهید جنگ خیلی مشکلتر از فیلمنامه نوشتن در یک ژانر ملودرام اجتماعی یا طنز است. به هر حال ما یک جاهایی باید نکاتی را درنظر بگیریم، ملاحظاتی را اعمال کنیم، برخی مواقع باید داستان را با واقعیت انطباق دهیم و این موارد کار را برای فیلمنامهنویس بسیار دشوار میکند. ما حتی نمیتوانیم یک جاهایی پاهایمان را فراتر از آنچه که در واقعیت بوده بگذاریم و این دست و پای فیلمساز را کامل میبندد. روایت این تاریخ یعنی روایت تاریخ معاصر و خیلی پایبند بودن به اصل وقایع حائز اهمیت است. واقعا این چالشی بود که ما در این فیلم با آن روبرو شدیم و جزو سختیهای ساخت این فیلم به شمار میآید. در کل تلاش ما این بود کار کاملا باورپذیر و واقعی باشد و شعاری در فیلم داده نشود.
در جریان ساخت این فیلم مسائلی مطرح بود که سازمان اوج با دستور و اعمال فشار به سمت ساخت آثاری از فرماندهان ارتش رفته است تا جو ملتهب آن زمان میان سپاه و ارتش را التیام دهد. این فیلم سفارشی ساخته شده است؟
نه اصلا ساخت این فیلم دستوری نبوده است چون من در جریان روند ساخت این فیلم به طور کامل بودهام، اما این انتقاد همیشه به سپاه و سازمان اوج بوده که فیلمهای ساخته شده از فرماندهان شهید جنگ بیشتر مربوط به شهدای بسیجی و سپاهی بوده و به فرماندهان شهید ارتش کم توجهی شده است. به همین علت مدیرعامل سازمان اوج تصمیم گرفتند در این عرصه هم وارد شوند و تعاملاتی با ارتش کردند و از نظر ما همه شهدا جایگاه والا و ارزشمندی در اقتدار و سرافرازی امروز ایران اسلامی دارند و هیچ فرقی نمیکند این شهید در سپاه یا ارتش و بسیج باشد.
ما به همین دلیل وارد این پروسه شدیم که این شبهات میان ارتش و سپاه از بین برود و این نباشد که چون بودجه این سازمان مثلا برای سپاه است فقط برای فرماندهان شهید سپاه و بسیج فیلم ساخته خواهد شد. حتی ما همچنان به دنبال این هستیم که در تعامل با ارتش بتوانیم همکاریهای مشترک بیشتری داشته باشیم و آثار قابل توجهی درباره شهدای سرافراز ارتش جمهوری اسلامی تولید نماییم. هرچند ارتش هم بودجه مستقلی برای این کار دارد و میتواند از این قبیل تولیدات داشته باشند و از آنها حمایت کنند.
به نظر میرسد میتوانستید از امکانات و جذابیتهای بصری بیشتری برای این قصه پرکشش استفاده کنید اما کاملا مشهود است که خیلی به این موضوع نپرداختید، دلیل آن چه بود؟ ارتش همکایهای لازم را برای ساخت این فیلم با شما انجام داد؟
اگر شما فیلم را میبینید و احساس میکنید میشد امکانات بیشتری در اختیار گذاشت قابل بحث است اما به هر حال همه بضاعت ما بر اساس آن چیزی بوده که ارتش در اختیار ما قرار داده است. از نظر من به عنوان تهیهکننده کار، ارتش در همکاری برای در اختیار گذاشتن امکانات لجستیکی بد عمل نکرد و ما دستمان در این موضوع باز بود. ما مشکل بزرگی که داریم این است که وقتی درباره شهدا و فرماندهان جنگ کارهایی انجام میدهیم و اتفاقا خوب هم از کار درمیآید در موقع ارائه آن هیچکس پای کار نمیآید و همه از پذیرش مسئولیت شانه خالی میکنند و به نوعی فرار میکنند. بالاخره این نوع فیلمها که به الگوها و قهرمانان این مملکت میپردازد باید دیده شوند. توقع ما از ارتش این است که حالا وقتی یک فیلم درباره یکی از فرماندهان بزرگ نیروی هوایی ساخته شده است همه جا را از تبلیغات این فیلم پر کنند. همه باید کمک کنند تا این دست از موضوعات و فیلمها توسط نسل جدید دیده شود و فرماندهان جنگ را بشناسند. به نظرم در این ماجرا کمکاری شده است و باید انگیزه و همت دوچندانی در این زمینه توسط ارتش انجام شود. ما وقتی سر صحنه فیلم گاهی میپرسیدند که فیلم درباره کیست، نسل جدید – بچههای دهه هفتاد و هشتاد- اصلا شهید ستاری را نمیشناختند و هیچ زمینه ذهنی از این فرمانده تاثیرگذار جنگ تحمیلی نداشتند. فیلمهای ملودرام خانوادگی و طنز و اجتماعی که بیننده خودشان را دارند و دیده میشوند، اتفاقا برای آن فیلمها بیشتر و بهتر هم تبلیغ میشود. چون این فیلمها سرمایهگذاران خاصی دارند که ارتباط فراوانی با هر جایی که فکرش را بکنید، برقرار میکنند و از روابط پنهان و پشت پرده سینمایی بسیاری هم برخوردارند.
اگر به این کشور تعرض نمیشود، اگر این کشور در امنیت کامل است عدهای در گذشته بهای این امنیت را دادهاند و ما میخواهیم با این دست از کارها این عزیزان را به نسل جدید بشناسانیم. توقع ما از همه دستگاهها این است که فرصت و زمینهای فراهم کنند تا نسل جدید فقط این فیلم را ببینند و امثال شهید ستاری را درک کنند. اینکه در سالهای اول جنگ ما با همت یک چنین قهرمانی توانستیم آجر خودکفایی را از اول بنا نهیم یک افتخار ملی است که باید برجستهسازی شود.
علت حذف سکانش حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی از فیلم چه بود؟ با خانواده ایشان گفتگویی هم انجام شد یا خیر؟ حساسیتی خاصی وجود داشت؟
من فکر میکنم این قسمت فیلم هیچ دیالوگ خاصی نداشت و اصلا چیزی بر علیه آقای هاشمی رفسنجانی مطرح نشده است. این فیلم بر مبنای تحقیقات ساخته شده و کسی نمیتواند ادعا کند صحنهای در این فیلم غیرواقعی بوده است. همه اسناد و مدارک فیلم موجود است اما ما هم نخواستیم خدایی نکرده سوءتفاهم و ابهامی به وجود بیاد و این صحنه مکالمه شهید ستاری و آقای هاشمی رفسنجانی را از فیلم درآوردیم. به هر حال این موضوع نقطه نظر خانواده ایشان بود و ما هم آن را اجرا کردیم. صحبتهایی هم با عزیزان مطرح شد اما نتیجه نداد و ما هم فکر کردیم خیلی صحنه کلیدی در فیلم نیست و به کلیت داستان آسیبی نمیرساند به همین خاطر آن سکانس را برای نمایش عمومی بهطور کامل از فیلم حذف کردیم.
خوشبختانه تیزر فیلم شما برخلاف فیلمهای دیگر از صداوسیما پخش میشود، یعنی بالاخره صداو سیما با سینما آشتی کرده است؟
اصلا وظیفه صداوسیماست که این حمایت را انجام دهد. من فیلمهای دیگری ساختم که صداوسیما تیزرش را هم پخش نکرده اما وقتی فیلم درباره یک فرمانده شهید است صداوسیمایی که بودجه آن را بیتالمال میدهد وظیفه دارد نقش خودش را به نحو احسنت ایفا کند. اصلا مگر صداوسیما رسالتی غیر از این دارد؟ حتی به نظر من باید بیش از اینها خودش را درگیر ساخت این دست از پروژهها کند. هرچه که است ما خود را مدیون شهدا میدانیم و اگر صداوسیما خودش را مدیون این شهدا نمیداند بهتر است جمع کند و برود!