پرسپولیس در چند ماه اخیر بهشدت درگیر پرونده طلب گابریل کالدرون بوده است؛ سرمربی آرژانتینی این تیم در لیگ نوزدهم که فوقالعاده نتیجه میگرفت، اما بعد از تحمل نامهربانیهای فراوان ناچار به ترک شغلش شد. کالدرون که در بحران «پسا برانکو» ضمن کسب بهترین نتایج ممکن تیمش را به عنوان قهرمانی نیمفصل رسانده بود، تنها یک هفته بعد از آغاز دور برگشت مسابقات زیر فشار شدید از پرسپولیس جدا شد و رفت.
این اتفاق در دوران مدیریت محمدحسن انصاریفرد رخ داد و کالدرون به خاطر همان یک هفته اضافی که از نیمفصل دوم روی نیمکت پرسپولیس نشست، توانست برای دریافت کل رقم قراردادش اقدام کند. این پرونده، به میراث پردردسر مدیران وقت برای نفرات بعدی تبدیل شد و هزینههای مادی و غیرمادی بسیار زیادی را در پی آورد. سرانجام هم پنجره نقلوانتقالاتی سرخپوشان بسته شد تا همین حالا دو خرید تاجیک این تیم با وجود حضور در تهران قادر به عقد قرارداد رسمی نباشند. نهایتا با رسیدن کارد به استخوان و پیش آمدن خطر کسر قرارداد و سایر مجازاتهای سنگین، باشگاه پرسپولیس به ترتیبی مطالبات کالدرون را فراهم کرد و به حساب او ریخت، هرچند به دلیل برخی مسائل اداری هنوز پنجره قرمزها باز نشده است.
این اما همه ماجرا نیست و اخیرا برخی رسانههای رسمی کشور ادعا کردهاند باشگاه پرسپولیس طلب کالدرون را از یک صندوق قرض کرده است؛ صندوقی که گویا رسالت اصلیاش پرداخت وام ایجاد اشتغال در مناطق محروم بوده است. افکار عمومی نسبت به این شایعه که صحت و سقمش هم هنوز بهطور دقیق مشخص نشده، واکنش بسیار تندی نشان دادند. طبیعتا برای آنها قابل هضم نیست که در شرایط فعلی کشور و با وجود این همه محروم، مستمند و بیکار، نهادی که وظیفه حمایت از این اقشار آسیبپذیر را بر عهده دارد برای پرداخت طلب یک مربی فوتبال هزینه کند.
روشن نیست این اتفاق دردناک واقعا رخ داده یا نه؛ اما به هر حال هر طوری که این پول تهیه شده باشد، بالاخره مبلغ قابل توجهی از اموال مردم ایران برای بسته شدن پروندهای صرف شده که اصلا میتوانست باز نشود. اگر مدیران وقت پرسپولیس با کالدرون شیوه مدارا و مروت در پیش میگرفتند، اگر او را «تحمل» میکردند تا لااقل فصل تمام شود یا اصلا اگر موقع قطع همکاری توافقی صورت میگرفت که باشگاه ایرانی ضرر نکند، هیچکدام از این داستانها پیش نمیآمد. بسیار سوزناک است که هزینه چنین سوءمدیریتهایی از جیب محرومان پرداخت شود و البته این اتفاق در حالی رخ بدهد که مقصران ماجرا سکوت کردهاند.