بازیگر نقش یوسف در سرجوخه گفت: این سریال بیش از اینکه بخواهد تأثیری بر مردم عادی داشته باشد، بر روند مدیریتی کشور تأثیر دارد.
سیاوش گرجستانی بازیگر سریال سرجوخه، در گفت و گو یی درباره حضورش در این مجموعه گفت: سریال «سرجوخه» نوعی نگرش جدید به سریال سازی دارد و با نوآوری و ریتم خوب، توانسته مخاطب خود را جذب کند که این حاصل تلاش تیم جوان سریال است.
وی درباره چگونگی حضورش در این سریال اظهار کرد: حدود سه سال یا کمی بیشتر درگیری و دغدغه من ساخت فیلم بود؛ البته هنوز هم هست و خواهد بود. نتیجه آن هم ساخت چند مستند پرتره از مجموعه رخ و فیلم کوتاه «واداشته» شد. آخرین حضور من به عنوان بازیگر در یک اثر نمایش صحنهای رقم خورد که به حدود سه سال پیش برمیگردد. دلم برای بازی و بازیگری تنگ شده بود و این شد که این شبها در خدمت مخاطبان «سرجوخه» هستم.
گرجستانی با اشاره به همکاری با عوامل سریال «سرجوخه» بیان کرد: احمد معظمی خارج از فضای کاری، دوست و رفیق قدیمی من است. او کاربلد و عاشق کارش است. پس قاعدتاً پیشنهادش برای بازی را غنیمت شمردم. کار با این گروه جذاب برای من که مدتها از بازی دور بودم، دلنشین بود. چند سال پیش در سریال «جاده چالوس» هم با هم همکاری داشتیم.
گرجستانی با اشاره به اینکه مدت زمان حضور در فیلم و سریالها برایش مهم نیست، ابراز کرد: این روزها کوتاهی و بلند بودن نقش برای من مهم نیست؛ بلکه تأثیری که یک نقش میتواند داشته باشد مهم است. به قولی نقش هرچه باشد، باید شناسنامه داشته باشد. اما اینجا تعارف نداریم؛ نقش من در سرجوخه (یوسف) فاقد شناسنامه لازم است و من صرفاً بر اساس اطمینانی که به آقای معظمی داشتم و دلتنگ بازی بودم، آن را ایفا کردم. تمام تلاشم را کردم که حداقل از نظر راکورد شخصیت را حفظ کنم و تنها چالشی که برای من وجود داشت، این بود که تا حد زیادی از دست و میمیک صورتم استفاده می کنم. دوست داشتم دیالوگها با انرژیتر بیان شود؛ اما کارگردان تلاش کرد تا این امر را از من دور کند.
وی افزود: موقع ضبط پلان کمی از این ماجرا دلخور بودم؛ اما با دیدن سریال خروجی کار را دوست داشتم. حتی بازخورد خوبی از دوستانم دریافت کردم.
این بازیگر با بیان اینکه واکنشهای مخاطبان سریال «سرجوخه» را در دنیای مجازی دنبال میکند، گفت: همین که نقدها و تعریفها را میخوانم و میبینم، یعنی سرجوخه کارکرد خودش را در جذب مخاطب داشته است. خود من مخاطب این سریال و مشتاقانه پیگیرش هستم. مشتاق روایت خوب کارگردان از قصه غلامرضا با بازی روان و درست و حرفهای رفیق سالیان دورم حمیدرضا محمدی هستم.
گرجستانی با اشاره به اینکه تمام کاراکترهای سرجوخه از دل اجتماع ایران شخصیت پردازی شده اند، اظهار کرد: آدم فضایی نیستند؛ فکر میکنم سرجوخه بیشتر از اینکه بخواهد تاثیری بر مردم عادی داشته باشد، باید تاثیر بر روند مدیریتی داشته باشد. به طور مثال کاراکتر غلامرضا در قصه به چه علت آلوده خلاف می شود؟ سادگی و بی شیله، پیله بودن این شخصیت یک طرف اما از جبر روزگار، فقر و بیکاری هم نمیشود غافل شد. از همین روست که می گویم مسئولان باید این سریال و امثال آن را دنبال کنند.
این بازیگر درباره اهداف آینده و کار جدیدش گفت: برای یک سریال تلویزیونی صحبت هایی شده اما قطعی نیست. حدود ۶ ماه هم روی یک فیلمنامه کوتاه با موضوعی خاص کار کرده و آمادهام در آینده خیلی نزدیک دومین فیلم کوتاهم را به عنوان کارگردان بسازم. همچنین، به عنوان یکی از کارگردانهای یک مجموعه مستند پیشنهادی داشتم که آن هم در مرحله نگارش طرح است. فیلم کوتاه «واداشته» اولین فیلم داستانی من است که تا الان در دو فستیوال فجر بین الملل و فستیوال فیلم ولز بریتانیا حضور داشته و در جشنواره ولز جزو نامزدهای جایزه بهترین فیلم کوتاه قرار گرفت.
گرجستانی در ادامه این گفتگو از پدرش (سیروس گرجستانی) هم گفت و بیان کرد:کسانی که پدر از دست داده اند، حرف من را میفهمند. وقتی دل هوای دست و بوسه بابا را می کند، وقتی صدایش در گوش می پیچد اما او را نمی بینی، انگار یه سنگ یک تُنی روی سینه آدم میگذارند و نفس کشیدن مختل میشود. این درد بی درمانی است که تا ابد با من است. دوست داشتم پدرم نقشم را در سریال «سرجوخه» میدید. اگر بابا بود و من را در این نقش و نقشهای دیگه می دید، قطعا منصفترین و کارشناسانهترین نقدها را به من وارد می کرد. چون پدر بود و مغرض نبود؛ استاد بود و صرفاً در جهت اصلاح حرف می زد.
این بازیگر با اشاره به تأثیر حضور پدرش در انتخاب حرفه بازیگری و کارگردانی، اظهار کرد: حضور پدرم در عرصه بازیگری، صد در صد در سوق پیدا کردن من به این سمت تأثیر داشت. اولین بار در سن چهار سالگی و به واسطه پدر و بازی در فیلم سینمایی «دوران سربی» اثر خسرو معصومی با سینما آشنا شدم. از همان سنین پدرم اصرار داشت که من وارد این حرفه شوم. من هم تا پایان دبیرستان پیگیر بودم، اما بالاخره جوانی است و انتخابهای خامی که پیش می آید.
وی افزود: چند سالی که به گریم در سینما مشغول بودم، پدرم همواره زمزمهها و گلایه هایش را از من داشت. تا اینکه بالاخره حدود ۱۰ سال پیش که به دانشگاه رفتم و در رشته گرافیک تحصیل کردم، همزمان با تشویقها و حمایتهای بابا به همان سمت که عاشقانه دوست داشتم سوق داده شدم. البته حضور و پذیرش امثال من که پدر یا مادرشان در حرفه بازیگری هستند و یا به قولی با نون این حرفه قد کشیده اند، دشوارتر است. اما پدرم همیشه به گوشم خواند اگر از در بیرونت انداختند، از پنجره داخل شو اگر عاشق بازیگری هستی.