ابوالحسن داودی درباره تاکید اخیری که برای ساخت فیلمهای غیرمبتذل شده است، میگوید: از آنجا که ابتذال در هر ذهنی میتواند یک معنا و تعریف متفاوت داشته باشد شاید بهتر است از همان ابتدا بگویند که نمیخواهند یکسری فیلمساز کار کنند یا یکسری فیلمها ساخته شوند. این خیلی صادقانهتر است تا اینکه پشت واژههای مبهم پنهان شوند.
رییس سازمان سینمایی به تازگی گفته است بخشی از تولیدات سینمایی، قابل دفاع و در شأن یک خانواده ایرانی و مسلمان نیستند و به همین دلیل از این پس، به آثار ضعیف و سخیف پروانه ساخت و نمایش داده نمیشود، زیرا سینمای ایران سینمای فرهنگی، اندیشه محور و سینمای خانواده مدار است.
محمد خزاعی تاکید کرده است که «اگر چه سازمان سینمایی با انبوهی از تولیدات دپو شده مواجه است که باید مشکلات و اشکالات آنها مدیریت شوند، اما در دولت جدید هیچ مجوزی برای ساخت فیلمهای سخیف و مبتذل صادر نمیکنیم.»
صفت مبتذل که گاهی به برخی فیلمهای سینمایی نسبت داده میشود از آن دست واژههایی است که چند سالی است خیلی بیشتر در سینما باب شده و از هر نگاه و طیفی مورد بحث قرار گرفته است، اما حالا که رییس سازمان سینمایی – مدتی بعد از اظهارنظر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وضعیت برخی فیلمها – اعلام کرده است که از این پس به فیلمهای سخیف و مبتذل مجوز نمیدهد این پرسش مطرح میشود که معیار تشخیص فیلم مبتذل برای تماشاگران مختلف چیست؟
این سوال را از ابوالحسن داودی که ساخت فیلمهای مختلفی همچون فیلم «سفر جادویی»، «من زمین را دوست دارم»، «مرد بارانی»، «زادبوم»، «رخ دیوانه» و کمدی «هزارپا» را در کارنامه خود دارد، پرسیدیم و او در پاسخ این طور اظهارنظر کرد: «احتمالا آنهایی که تصمیم گرفتهاند به فیلمهای سخیف مجوز ندهند خودشان تعریف مشخصی از آن را در نظر دارند؛ اگر مسئله فقط مقابله با فیلمسازی است که به نظر آنها پایش را از گلیمش درازتر کرده، قطعا نیاز به صراحت و شجاعت بیشتری در ابراز نظر دارد و خُب نوعی بدعتگذاری هم محسوب میشود، اما اگر این پیام کلی برای همه فیلمسازان است باید مدیریت فرهنگی ابتدا به روشنی تعریف قاعدهمند و مشروع ابتذال را روشن و اعلام کند که چگونه بر این «حق» و «درک» نائل شدهاند، چرا که معمولا این روشِ کسانی است که خود را متولی همه امور مردم میبینند، به جای آنها انتخاب میکنند و تصور میکنند که حق دارند خود را معیار ارزشگذاری قرار دهند پس غالبا هم چنین اشتباهاتی را مرتکب میشوند.
نکته اینجاست که ابتذال در هر ذهنی میتواند یک معنا و تعریف متفاوت داشته باشد، چنانچه معنی آن از نگاه منِ نوعی ممکن است با آنچه در نگاه آقایان وجود دارد فرق داشته باشد؛ پس اگر قصد محدود کردن دایره کار بعضی فیلمسازان است و یا اینکه نمیخواهند بعضی فیلم ها (مثل آثار اجتماعی افشاگرانه) به بهانه این تعریف مبهم ساخته شوند، شاید ابرازش صادقانهتر باشد تا اینکه پشت این واژههای مبهم و قابل تفسیر پنهان شوند چون به هر حال کسانی که چنین ارزشگذاریای میکنند و آنهایی که پشتشان هستند دیدگاه خود را نسبت به این جریان بارها نشان دادهاند. نگاه آنها شبیه همان است که عدهای طرح محدودیت اینترنت را «صیانت» نامگذاری میکنند. این دوستان با چنین کارهایی فقط دست خود را رو میکنند و اینکه شما خود را ارباب سلیقه اکثریت و حتی عامه مردم و از هرطیف مختلف بدانید، عملا جز دیکتاتوری فکری و مدیریتی، معنایی نمیتوان بر آن متصور شد.
همیشه هر گروهی که بر سر کار میآیند نگاه و رویکردشان نسبت به مسائل و جریانها مشخص است و خیلی قابل استتار نیست، آنها معمولا یا با معیارهای فکری خود و یا با معیارهای دیکته شده از مراجع دیگر تصمیم میگیرند تا امور را پیش ببرند. اتفاقا این آقای خزاعیای که من میشناسم شاید خودش نسبت به این موضوع (فیلم مبتذل) ذهنیت روشنتری داشته باشد و حتی گاهی شاید معیارهایی که در این موضوع دارد به سلیقه من هم نزدیک باشد و حتما هم قابل اعتنا و تفکر و ارزیابی است، ولی تجربه نشان داده که در بعضی تفکرات سیاسی خاص، خیلی نمیتوان بر مبنای درک عالمانه افراد یا بر اساس دانش و نظرگاهشان تصمیم بگیرید چرا که گاهی افراد مأمور هستند تا یکسری رفتارهای سیاسی و فکرهای خاص را پیاده کنند، به همین دلیل معتقدم این تاکید و دستورالعمل بیشتر میتواند تحمیل یک سلیقه سیاسی باشد تا یک روشمندی مدیریتی فرهنگی یا اجتماعی.»