استنلی کوبریک کارگردان خوش ذوق هالیوودی است که از برخی کارهایش در کارنامه هنری خود ناامید است.
استنلی کوبریک، یکی از شناختهشدهترین کارگردانان قرن بیستم، شاهکارهای فراموش نشدنی مانند «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) و «دکتر استرنجلاو» (Dr. Strangelove) را در طول زندگی حرفهای درخشان خود خلق کرد.
فیلمشناسی کوبریک که توسط بسیاری به عنوان نویسندهای پیشگام که سینما را برای همیشه تغییر داد، تقریباً بیعیب بود به جز یکی دو پروژه که خود او به شدت نسبت به آنها احساس ناامیدی میکرد.
مشهورترین نمونه از این فیلمها، اولین فیلم وی به نام «ترس و هوس» (Fear and Desire) است، پروژهای که با تمام وجود از آن متنفر بود و یکی از نادیده گرفتهشدهترین آثار کوبریک (طبق میل خود کارگردان) به شمار میرود. این فیلمساز مشتاق در سن ۲۴ سالگی یک کاوش وجودی جالب از جنگ را ساخت. محققان بسیاری از عناصر این فیلم کوبریک را در برخی از آثار بعدی او که به موضوعات دیگری تبدیل شده بود، یافتند.
با این حال، کوبریک میخواست هر نسخهای از فیلم موجود را از بین ببرد و آن را یک تمرین فیلم آماتوری هولناک نامید. کوبریک که نمیتوانست گذشته عجیب و غریب فیلم را ببیند، نگاتیو را سوزاند، اما فیلم زنده ماند و اکنون به لطف کار متخصصان حفظ فیلم بخشی از آثار عمومی است.
به غیر از «ترس و هوس»، یک فیلم دیگر هم بود که کارگردان پس از ساخت از آن متنفر بود. کوبریک در مصاحبهای با جوزف گلمیس فاش کرد: من دو فیلمنامه را ساختم که هیچکس نمیخواست. یک سال گذشت و وضعیت مالی من نسبتاً دشوار بود. من برای «قتل و راههای افتخار» (The Killing or Paths of Glory) هیچ دستمزدی دریافت نکردم، اما با دستمزد ۱۰۰ درصد معوق کار کرده بودم – و از آنجایی که فیلمها هیچ درآمدی نداشتند، از هیچکدام از آنها چیزی دریافت نکرده بودم.
او توضیح داد که چگونه باید با وام زنده میماند و حتی سعی کرد فیلمنامهای برای فیلم وسترنی که قرار بود کارگردانی کند بنویسد، اما در نهایت پروژه را از دست داد.
وی افزود: من با وام شریکم، جیم هریس، زندگی میکردم. سپس شش ماه را با مارلون براندو و کالدر ویلینگهام روی فیلمنامهای برای فیلم وسترن «سربازان یک چشم» (One-Eyed Jacks) کار کردم. چند هفته قبل از اینکه مارلون کارگردانی فیلم را خودش شروع کند، رابطه ما دوستانه به پایان رسید.
کوبریک که از امضای قرارداد جدیدی ناامید شده بود، با عجله با کارگردانی یک حماسه تاریخی با بازی کرک داگلاس موافقت کرد که در آن انعطافپذیری اراده انسان را از طریق داستان اسپارتاکوس بررسی میکرد. اسپارتاکوس که یک رهبر در میان بردگان است که شورش علیه قدرتها را سازماندهی میکند، با اقدامات خود به نماد مقاومت تبدیل میشود.