ولی الله صالح نیا را می توان پدر بدنسازی در فوتبال ایران دانست. او بدنساز باشگاه های استقلال و پرسپولیس و همچنین تیم ملی بود. حضور صالح نیا در ورزش محدود به فوتبال نبود و او در بسیاری رشته های ورزشی مربی بدنسازی تیم های ملی بود.
به گزارش دیدار امروز به نقل از طرفداری، پس از مدتها تعویق در پخش برنامه ملاقات با چهره ها به دلیل شیوع ویروس کرونا، این برنامه بار دیگر با حضور ولی الله صالح نیا آغاز شد. گفتگو با ولی الله صالح نیا امروز و فردا در سه قسمت تقدیم شما مخاطبان رسانه طرفداری می شود. در بخش اول این گفتگو از حضور ولی الله صالح نیا در مدرسه عالی ورزش یا همان دانشکده تربیت بدنی پرسیدیم. جایی که پیشکسوت ورزش ایران تحت نظر اساتید آلمانی تعلیم دید. ولی الله صالح نیا از بدنسازی فوتبال در آنها سال ها گفت. همچنین از او پرسیدیم آیا این روایت که سعید راد مصدوم های پرسپولیس را تمرین می داد و پرویز قلیچ خانی بازیکنان تاج را می دواند و تیم را گرم می کرد.
در بخش آخر قسمت اول این گفتگو، ولی الله صالح نیا گلایه کوچکی از سیروس دین محمدی، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی و وحید شمسایی کرد چرا که در برنامه ستاره ساز گفته شد در آن دوران بدنسازی نداشتیم. ولی الله صالح نیا گفت شاید این عزیزان ما را فراموش کرده اند.
سلام و درود می گویم به مخاطبان رسانه طرفداری. با یکی دیگر از برنامه های ملاقات با چهره ها همراه شما عزیزان هستیم. امروز در استودیو طرفداری چهره ای مقابل من نشسته که بیراه نیست ایشان را پدربدنسازی فوتبال ایران بنامیم. جناب آقای ولی الله صالح نیا، خیلی ممنون که امروز میهمان رسانه طرفداری هستید.
ضمن عرض سلام خدمت شما و همراهان محترم تان و مدیریت محترم این شبکه که از دوستان قدیم ما و از کسانی هستند که بازوهای توانای ورزش من نامشان را گذاشته ام، آقای هژبری، حدادپور، همه همکاران تان و کسانی که زحمت می کشند در اینجا که تعدادشان هم کم نیست، خانم ها و آقایان، من هم عرض سلام دارم خدمت شان و هم تشکر از شما که مرا به این برنامه دعوت کردید تا بتوانم در خدمتتان باشم.
خیلی خوش آمدید و ممنون از لطف شما که حضور پیدا کردید. قبل از اینکه سوالاتم را شروع کنم می خواهم بگویم شما در تمام سالهای فعالیت تان در دانشگاه هم تدریس می کردید، درست است؟
من از سال ۵۱ وارد مدرسه عالی ورزش که بعد نامش شد دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی شدم. من از اول که در سال ۵۱ دانشجو بودم در دانشکده به عنوان کمک مربیان آلمانی و آمریکایی که آن موقع دعوت می شدند و دانشکده ما بیشتر الگو گرفته شده بود از کل آلمان، مربیان ما هم از آلمان آمده بودند بیشتر و حتی بعد از آن در بازیهای آسیایی تهران خیلی از مربیان با تیم های ملی ما کار می کردند و من هم یکی از ملی پوشانی بودم که سال ۵۳ در بازیهای آسیایی تهران بودم و مقام هشتم آسیا را کسب کردم، بعد از ۶ ماه تمرین در ده گانه و این مربیان تشخیص داده بودند که من توانایی تدریس هم دارم به خاطر اینکه هم همزبان هم وطنانم بودند هم قهرمان کشور در رشته های میدانی بودم گفتند شما تدریس کن و تشخیص داده بودند که برای آینده این رشته من می توانم کارساز باشم. مربیان ژیمناستیک از آلمان داشتیم، مربیان دوومیدانی، مربی اسکی، شنا که ما زیر نظر این مجموعه سعی می کردیم کار یاد بگیریم ضمن اینکه مدرسان هم وطن خودمان هم به ما کمک می کردند مثل آقای نعمت پور، استاد حسین فکری که واقعا استاد فوتبال ما بودند، جلال رسولی، آقای آشتیانی، معینی، اینها سال های اول همه تدریس می کردند که ما بعدا به عنوان همکار به خاطر اینکه جزو دانشجوهای نخبه بودم مارا استخدام کردند و من هم کار قهرمانی ام را انجام می دادم در ده گانه هم تدریس می کردم در دانشگاه.
به بحث ده گانه خواهیم رسید در ادامه گفتگو، این را هم بگویم که آقای صالح نیا استاد بسیاری از همکاران ما بوده اند از جمله آقای حدادپور که اینجا هستند دانشجوی استاد صالح نیا هستند. اما اگر برویم سراغ بحث مان، فکر می کنم بدنسازی علمی در فوتبال ما تقریبا با شما شروع می شود یعنی قبل از اینکه شما شروع کنید، مربی بدنسازی به آن صورت نداشتیم اگر اشتباه می گویم آنرا تصحیح کنید.
کلا سیستم تمرینی قبل از اینکه من ۴۰ یا ۴۱ سال پیش که با فوتبال شروع کردم به این ترتیب بود که دو هفته اول فصل آمادگی را می رفتند نفرات را می دواندند در استادیوم ها یا از پله بالا و پایین می بردند و می گفتند ما دو هفته بدنسازی کرده ایم و دیگر تعطیل می شد تا آخر فصل. فقط با کار فوتبال و کارهای سرعتی، اعتقادشان براین بود در صورتی که بدنسازی یا آمادگی جسمانی و روحی و روانی مکمل هم هستند و این آمادگی جسمانی شامل ۸-۹ فاکتور است که از استقامت شروع می شود، قدرت، سرعت، چابکی، انعطاف پذیری، تعادل، هماهنگی و همه اینها هستند که باید یک مربی توانایی اجرای این کارها را داشته باشد و این فاکتورها را بشناسد و تدریس کند و به شاگردانش در رشته های مختلف بیاموزد. ما دو نوع کار داریم یکی کار جنرال یا عمومی است دو، کار ویژه. من خودم چون فوتبال هم بازی می کردم و حتی دوران آموزشگاهی در بروجرد جزو تیم های آموزشگاهی آنجا بودم، کار فوتبال را بلد بودم بعد وقتی وارد دانشکده شدیم شروع کردم به گذراندن کلاس های مربیگری چون آن زمان رسم بود که هرکس مربی می شود، معلم می شود، باید از چند رشته داوری هم سر در بیاورد به همین خاطر ما هم داوری می دیدیم هم دوره مربیگری، به همین خاطر من از این قضیه هم غافل نبودم و حتی مربیگری B آسیا را هم گرفتم و بارها به من گفتند شما می توانید خودتان روی نیمکت سرمربی باشید من گفتم که کار خودم را دوست دارم و برای بدنسازی ممکلت زحمت کشیده ام و اولین نفری بودم که خیلی از دوستان می دانند، آقای هژبری عزیز از انسان های با سابقه در این رشته هستند، می دانند که من با هجمه های زیادی توانستم بدنسازی را جا بیندازم در فوتبال و رشته های مختلف. چون فوتبالیست بیشتر دوست دارد توپ باشد وهم بازی باشد و به هم پاس دهند و پاس بگیرند گلی بزنند و این می شود یک فوتبال معمولی. اگر بخواهید فوتبال در سطح حرفه ای و بالا داشته باشید باید آمادگی جسمانی اول، وسط و آخر فصلت همه مرتب باشد. شرایط روحی و روانی از طریق تحصیل کرده های ورزش باید رو به راه باشد، شرایط تغذیه درست باشد، شرایط علم تمرین را هم خودت هم همکارانت، از سرمربی و مربیان تا کمک ها همه باید واقف باشند تا تیمی نتیجه بگیرد. من وقتی شروع کردم سوای اینکه مربی بدنساز بودم از بعد از مرحوم حجازی و آقای رشیدی که واقعا از دوستان خوب من هستند هر بازیکنی را به عنوان دروازه بان در تیم های معروف این مملکت ببینید همه با من کار کرده اند و کار بدنسازی شان را می آمدند پیش من انجام می دادند و بعدش می رفتند در باشگاه هایشان. مثل بهروز سلطانی، وحید قلیچ، بابازاده، آقای رحمتی، طباطبایی، برومند، احمد سجادی، دلیخون. همه را که اسم می برم، آقای جلال بشرزاد، این ها همه با من کار می کردند و می آمدند تمرین می کردند و می رفتند در باشگاه هایشان و دروازه بان های موفقی می شدند به همین دلیل بود که در آن دوران محمود خوردبین شد دانشجوی من در دانشکده تربیت بدنی، خیلی های دیگر هم بودند مثل چنگیز، حاجیلو، رضا رجبی، اینها در آن دوره دانشجوی من شدند و بعدش پیشنهاد دادند که آقای پروین چطور است صالح نیا را بیاوریم به عنوان مربی بدنساز در کنار ما کار کند، چون وقتی من زیر دست ایشان کلاسم را گذراندم آن سال جزو تاپ ترین سالهای من بود و آسیب هم ندیدم و با سلامتی مسابقات را ترک می کردم. این شد که از زمستان ۶۱ کارمان را با کیان طهماسبی که پا و زانویش را عمل کرده بود در پرسپولیس شروع کردیم و کارها تیمی و همه چیز روی غلتک افتاد. تیمی که میانگین سنی اش بالاترین بود و ما جوان مان فرشاد پیوس بود با ۲۷ سال سن که از شاهین و راه آهن و نیروهوایی و آنجا آمده بود، آمد پیش ما و الحمدالله نتیجه گرفت و آقای گل ایران شد.
یک جایی خواندم اوایل دهه ۵۰ می گفتند چون سعید راد ورزشکار بود، اگر بازیکن پرسپولیس مصدوم می شد سعید راد می رفت تمرینش می داد یا در تاج پرویز قلیچ خانی تیم را می دواند و گرم می کرد، درست بود این مسئله قبل از بدنسازی در فوتبال؟
دقیقا قبل از اینکه من بیایم و این قضیه را به صورت علمی و اصولی جا بیندازم، پرویز قلیچ خانی یکی از اسطوره های فوتبال ما هستند ایشان تحصیل کرده تربیت بدنی بودند چون تحصیل کرده بودند و خودشان هم فوتبالیست بودند طبیعتا تیم هایی که کاپیتانش ایشان بود به سرمربی کمک می کرد و حالت کار بدنسازی را به صورت نیم بند نه کامل انجام می دادند. من که کار بدنسازی انجام می دادم، کار کامل دستم بود از اول و در دوران پیش فصل تمرینات بدنسازی جدا و فوتبال هم جدا انجام می شد. صبح ها بدنسازی می کردیم و بعدازظهرها کار با توپ و مسائل تاکتیکی و اینها بعدش با هم تلفیق می شد. وقتی نزدیک به مسابقه می شدیم و بازیهای تدارکاتی را شروع می کردیم هم کار بدنسازی بود هم کار فوتبالی و اینها بالانس می شد در تمرین، پس و پیشش، اولش بدنسازی بود و بعدش فوتبال.
چند روز پیش بود در یکی از برنامه ها، از ملی پوشان اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد می گفتند بدنسازی نداشتیم آن موقع ولی همانطور که صحبت می کنیم و ما در تاریخ خوانده ایم، بدنسازی را شما قبل از دهه شصت وارد فوتبال کرده بودید.
بله، خدمت شما عرض کنم که برنامه ستاره ساز را من دیدم و این آقایان از عزیزان من هستند و اگر الان اسمشان را می برم به خاطر این است که از آنها توقع نداشتم در آن برنامه در مورد بدنسازی که صحبت شد، اصلا ما را فراموش کردند و کنار گذاشتند. وقتی که در مورد بدنسازی پرسیدند گفتند آن موقع والا که ما چنین علمی نداشتیم در صورتی که سیروس دین محمدی با ما کار کرده در دوره ای که با مایلی کهن بودیم، در تیم ملی و باشگاه استقلال با من کار کرده است، من بعدا در دوره مربیگری ام خیلی کمک ایشان کرده ام تا مربی شود در تیم های پایه استقلال. رضا شاهرودی همینطور، از تیم ملی امید شروع کردند دوره ای که با حسن حبیبی بودیم و دکتر ذوالفقارنسب و آقای لارودی عزیز. سال ۶۹-۷۰ آن تیم ملی دست ما بوده و این آقایان بازیکنان شان بوده اند. خداداد عزیزی به همین ترتیب همینطور وحید شمسایی با اینکه فوتسال بود ما در استقلال محکش زدیم و با آقای کُخ به مسابقات آسیایی بردیم ایشان را گفتیم شاید ایشان هم مثل علی کریمی از بازیهای سالنی و گل کوچک و فوتسال بیاید و در فوتبال مطرح شود که بیشتر علاقه اش به فوتسال بود تا فوتبال. منظورم این است که این ها با من کار کرده اند و تعجب می کنم که در آن برنامه این حرف را زدند شاید اسم ما را فراموش کرده اند.
شاید هم امکانات نداشتن را عنوان کرده باشند.
بله از امکانات طبیعی و هرنوع امکاناتی که دانشگاه در اختیار ما می گذاشت یا باشگاه و تیم های ملی می گذاشتند من استفاده می کردم تا این آقایان ساخته شوند و ما در آن دوران یکی از افتخاراتمان این بود که کمترین آسیب دیده را داشتیم و هر آسیب دیده ای هم که می آمد من سعی می کردم در کوتاه ترین زمان این را با علم بدنسازی و علم بازگشت به حالت بازی سریع بازپروری را انجام دهیم و به تیم ملحق کنیم من جمله آقای خداداد عزیزی که یک عکسی دارم با ایشان که سوار کولش شده ام و دارم تمرینش می دهم که خودش گفته تنها کسی که از من کولی گرفت، صالح نیا بود.
ا