با توجه به اساسنامه موجود، باشگاه پرسپولیس یک شرکت دولتی با برچسب «فرهنگی – ورزشی» محسوب میشود. شرکتهای دولتی باید از قانون «تجارت» پیروی کنند. در قانون تجارت، شرکتهای دولتی یا شبه دولتی باید صاحب هیأت مدیره باشند. یک نفر از اعضا، برای مدیریت جلسات بهعنوان رئیس معرفی میشود. وظیفه رئیس هیأت مدیره، بررسی پیشنهادات اعضا، افزایش توان ارتباطی برای ارتقای وضعیت اقتصادی و کیفیت مدیریتی است.
فقط همین وظیفه مشخص میکند کار رئیس هیأت مدیره تا چه حد سخت و حساس است اما این قانون در پرسپولیس به شکل دیگری رقم میخورد. معمولاً رؤسای هیأت مدیره به شکلی انتخاب میشوند که یا ارتباطی به فوتبال ندارند یا شرایط را برای باشگاهداری سخت و دشوار میکنند. برای یادآوری انتخاب اعضای هیأت مدیره، فقط یک مشت را نمونه خروار قرار میدهیم؛ نمونهای از انتخابهای باور نکردنی، کاملاً دور از فوتبال و بینهایت بیارتباط با باشگاه پرسپولیس که حضورشان در ساختمان خیابان شیخبهایی به یک اپیدمی عجیب تبدیل شده است:
حسین هدایتی
داستان هدایتی را پرسپولیسیها از بَر هستند. مدیر عشق شهرت، با منابع مالی گسترده که در دو مقطع برای خرید پروانه باشگاه اقدام کرد ولی نتوانست به خواسته خود برسد.
بعدها سر از زندان در آورد که به این مبحث ربطی ندارد. هدایتی با گفتار و رفتارهای احساسی، جای خود در دل هواداران را باز کرد و هنوز مشخص نیست آیا به باشگاه لطمه وارد آورده یا به پرسپولیس سود رسانده است اما او از کنار باشگاه، حسابی به شهرت رسید.
حمیدرضا سیاسی
تا نام سیاسی مطرح میشود، همه به یاد اخراج علی دایی میافتند. سیاسی هم دوران کوتاه اما پرماجرایی داشت.
آمده بود شرایط مالی پرسپولیس را دگرگون کند اما چند اشتباه بزرگ باعث شد خیلی زود از فوتبال محو شود. دوران ریاست سیاسی بر هیأت مدیره باشگاه به حدی بحرانی بود که در زمان اخراج علی دایی، علیرضا رحیمی مدیرعامل باشگاه هم اخراج شد!
فداحسین مالکی
یکی از بانفوذترین رؤسای هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس به شمار میرفت. او رئیس مبارزه با مواد مخدر هم بود و برای مدتی ریاست جلسات هیأت مدیره را برعهده گرفت. مالکی جزو مدیرانی بود که رابطه شغلی مستقیمی با ورزش و فوتبال نداشت و به همین علت وقتی از پرسپولیس رفت هرگز به فوتبال بازنگشت. فشار روی او باعث شد شرایط خاصی را تجربه کند.
مهدی رسولپناه
همه چیز را خودتان میدانید! رسولپناه رفیق گرمابه و گلستان مسعود سلطانیفر بود و ابتدا رئیس هیأت مدیره باشگاه شد. سپس سرپرست و مدیرعامل و بعد دوباره رئیس هیأت مدیره باشگاه! اینها عناوین شغلی رسولپناه بود. مردی که با حواشی باور نکردنی مواجه شد و پس از توهین علنی به سرمربی و برخی بازیکنان تیم، با فشار هواداران و رسانهها مجبور به استعفا شد. آمد و رفتن او، هنوز محل سؤال است.
سیدمجید صدری
رئیس پیشین مخابرات ایران و عضو هیأت مدیره شرکت همراه اول، به خاطر دوستی با جعفر سمیعی مدیرعامل پیشین پرسپولیس، رئیس هیأت مدیره باشگاه شد. خیلیها او را یک تاجر موفق و فردی با نفوذ برای افزایش منابع مالی قلمداد میکنند اما صدری نیز مانند خیلی از اعضای هیأت مدیره با پست و جایگاهی که داشت بیگانه بود و به همین علت مجبور شد زمان زیادی برای کنار آمدن با فضای فوتبال صرف کند و در نهایت با یک استعفا از فوتبال جدا شود.
بیژن ذوالفقارنسب
و حالا نوبت به بیژن ذوالفقارنسب رسیده است. او یک مدیر فوتبالی به شمار میرود ولی در همین شروع کار، آنقدر اشتباهات محاسباتی داشته که اعصاب هواداران را بهم ریخته و کاری کرده که آنها در فضای مجازی، خواستار جدایی و استعفایش هستند. ذوالفقارنسب در یک مصاحبه گفته اصلاً نمیدانسته که باشگاه این حجم بدهی دارد و باید بابت جذب گلمحمدی، پولی پرداخت شود!