باید به فراتر از آسیا فکر کنیم و دیگر بازی با تیمهای آسیایی بهعنوان بازی تدارکاتی به درد ما نمیخورد، فراموش نکنید که در گروه ما دیگر تیم آسیاییای وجود ندارد و برای آنکه بتوانیم در گروه موفق شویم باید بازیهایی که داریم را در قالب دیدارهای تدارکاتی با تیمهای بزرگ شبیهسازی کنیم.
از جمله بازیکنهایی بود که همراه با استقلال بهعنوان کاپیتان در سال ۱۳۷۰ قهرمان جام باشگاههای آسیا شد. سالهای سال برای استقلال بازی کرد و در روز هجدهم مهرماه سال ۱۳۷۴ در یک بازی دوستانه که باشگاه به مناسبت خداحافظی وی، مقابل تیمملی سنگاپور ترتیب داد، در روزی خاطرهانگیز برای خودش و هواداران استقلال از فوتبال خداحافظی کرد و حالا حدود ربعقرن از این وداع سپری میشود. به مناسبت تولد این پیشکسوت استقلالی دقایقی با او همکلام شدیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با شاهین بیانی را در ادامه میخوانید.
صحبت را از سالگرد تولدتان آغاز کنیم. احتمالا هنوز هم سرگرم پاسخ به تبریکها هستید.
بله، خیلی ممنونم که به یاد من بودید در این چند روز هواداران استقلال، پیشکسوتان و دوستان قدیمی به من لطف داشتند و در فضای مجازی و گاهی با تماسهای تلفنی و پیامهای خود، تولدم را تبریک گفتند و از قدرشناسی و مهر و محبت آنها ممنونم.
در سالهایی که در استقلال بازی میکردید همیشه از تیمهای مختلف پیشنهاد بازی داشتید، از اینکه تا روز آخر به پیراهن استقلال وفادار ماندید و در ایران فقط پیراهن این تیم را پوشیدید، پشیمان نیستید؟
طبیعی است که هیچوقت پشیمان نشدم، چون وقتی میبینم سالهای سال از خداحافظیام از میادین فوتبال سپری شده و هنوز بعد از این همه سال هواداران به من لطف دارند و از من یاد و روی این مساله تاکید میکنند باعث میشود به پوشیدن پیراهن استقلال همیشه افتخار کنم و از این موضوع هیچ زمان پشیمان نشوم، ضمن اینکه بهعنوان کاپیتان، جام قهرمانی باشگاههای آسیا را بالای سر بردم و این افتخار باعثشده تا همیشه در اذهان هواداران استقلال باقی بمانم و آنها همیشه و همهجا از من به نیکی یاد کنند. بنابراین بهنظر من اگر بازیکنی میتواند این مسیر را طی کند، برای همیشه محبوب و در ذهن هواداران باقی میماند و این همان مسیری است که من طی کردم. هیچ زمانی از این موضوع پشیمان نیستم، مثل همان زمان که تصمیم گرفتم این کار را انجام بدهم، فکر میکنم کار موثری بود و هنوز هم روی اعتقاد و انتخابم هستم.
بعد از خداحافظی از فوتبال مدتهای زیادی خبری از شما نبود و ترجیح دادید سکوت کنید، چرا این اتفاق افتاد؟
این موضوع مسالهای نبود، چون اصلا نمیتوانیم جدای از فوتبال باشیم بالاخره زندگی ما با فوتبال عجین شده است، اما بعد از خداحافظی از فوتبال که به آن اشاره کردید ترجیح دادم چندسالی را با تیمهای پایه فوتبال استقلال کار کنم و بیشتر سعی کردم روی آکادمی و ردههای سنی و انتخاب و پرورش استعدادهای فوتبالی کار کنم و هنوز هم که هنوز است یک آکادمی کوچک دارم که با جوانها و استعدادها کار میکنم تا اگر بتوانیم استعدادی را به باشگاه استقلال معرفی کنیم، فکر میکنم کار موثری را در این برهه زمانی به نوبه خود انجام داده باشیم.
هیچوقت دوست نداشتید مثل برخی پیشکسوتان قدیمی و یا سرمربیان وقت استقلال بیشتر دیده شوید تا امروز بیشتر از شما صحبت شود؟
در هر صورت مسیر انسانها با یکدیگر متفاوت است و بازیکنان هم بعدازخداحافظی هرکدام به یک سمتی میروند. من معتقدم مسیر زندگی ورزشی افراد با هم فرق میکند، اما من همین که با جوانها کار میکنم از این بابت خوشحال هستم و اینکه در کنار فوتبال با این استعدادها کار میکنیم خیلی هم خرسند و راضی هستیم و مساله خاصی وجود ندارد و مساله اصلی این است که در کنار فوتبال هستیم و با آن زندگی میکنیم.
در سالهای فوتبالیتان و در مسیر رشد، پیشرفت و افتخاراتی که بهدست آوردید، کدام مربی بیشترین زحمت را برای شما کشیده است تا جایی که بتوانید ادعا کنید زندگی ورزشی خود را مدیون او هستید؟
طبیعی است که این موضوع به منصور پورحیدری اختصاص پیدا کند، در هر صورت سالهای سال با منصورخان پورحیدری کار کردهام و او مربی من و در کنارم بود و تمام افتخاراتی که در استقلال بهدست آوردم زمانی بود که ایشان سرمربی این تیم بود و طبیعی است که بتوانیم از ایشان اسم ببریم، چون من تقریبا فوتبال و افتخاراتی که در استقلال بهدست آوردم را مدیون این چهره هستم و در کنار پورحیدری سالهای خیلیخوبی را پشتسر گذاشتم.
یک نکته منفی در بین هواداران استقلال این است که میتوان به شکاف و چنددستگی آنها درخصوص پیشکسوتان این تیم اشاره کرد تا جایی که امروز هرکدام از یک چهره حمایت میکنند و اتحاد واقعی پشت نام استقلال وجود ندارد و همین موضوع باعث شده این تیم حدود یکدهه ناکام بماند، در این مورد چه صحبتی دارید؟
من معتقدم هوادار واقعی استقلال هیچموقع بهسمت و سوی افراد نگاه نمیکند، بلکه آنها جزء خانواده بزرگ استقلال محسوب میشوند و باید هوادار نام بزرگ این باشگاه باشند، به همین دلیل فکر میکنم نام استقلال خودش بهتنهایی بزرگتر از همه نامهایی است که در طول تاریخ در این تیم بازی کردند و این موضوع صحیح نیست که هر طیف خاصی بخواهد پشت یکی از پیشکسوتان و اسطورهها قرار بگیرد، اما در هر صورت من فکر میکنم این حمایت همهجانبه از هر کسی که سکان هدایت استقلال را در هر زمانی در دست داشته، باعث شده و میشود تا استقلال قویتر و منسجمتر شده و به افتخارات بیشتری دست پیدا کند، به همین دلیل معتقدم اگر چنددستگی هم وجود داشته باشد حداقل در این میان هواداران واقعی باید پشت نام استقلال بایستند و فکر میکنم حمایت این افراد باعث میشود تا بعد از سالها استقلال بتواند قهرمانی را بهدست بیاورد.
خداحافظی خاطرهانگیزی داشتید. کمی از آن روز صحبت کنید، تصاویر اشکهای شما درحالی که روی دوش بازیکنان استقلال بودید در آن سالها در نشریات مختلف بازتاب زیادی داشت.
بله، این یک امر طبیعی بود. جدا شدن از هواداران استقلال یک مقدار ناراحت کننده بود، اما این جبر تاریخی است که در مسیر زندگی هر ورزشکاری باید طی شود، هرچند زندگی هنوز ادامه دارد اما همین که باشگاه استقلال این مسابقه را ترتیب داد، باعث خوشحالی من شد تا بتوانم به بهترین شکل ممکن با پیراهن تیم محبوبم و هواداران استقلال خداحافظی کنم، از آنجایی که هواداران استقبال خوبی را از این مسابقه به عمل آوردند، این دیدار برایم به یادماندنیتر شده است.
بهنظر میرسد جنس محبوبیت بازیکنان دوران شما با جنس محبوبیت بازیکنان فعلی یک مقدار متفاوت است و انگار فضای مجازی روی این مقوله تاثیرگذار بوده است.
بله، در آن زمان خبری از فضای مجازی و شبکههای مختلف نبود و هواداران دلی کار میکردند و طرفداران واقعی استقلال روی سکوها بودند و اینطور نبود که بخواهند در فضای مجازی از تیم خود و یا بازیکنان حمایت کنند و همه چیز رنگ و بوی واقعیت و حقیقت را داشت و معتقدم بازیکنانی که در آن دهه بازی میکردند فقط بهخاطر همین هواداران بود که در سرما و گرما به استادیوم میآمدند و روی سکوها و زمانی که تیم بازی داشت، استقلال را حمایت میکردند، در هر صورت در آن دوره مافیا نقش بزرگی در فوتبال کشور نداشت و به همین دلیل فکر میکنم همه بازیکنان بهخاطر این هواداران و دل آنها بازی میکردند. این درحالی است که در آن دوره خبری از پول و قراردادهای آنچنانی هم نبود و فقط به عشق پیراهن استقلال و همین هواداران بازی میکردیم. الان همین فضای مجازی باعث شده است تا بیاحترامیها و کملطفیها به ارکان فوتبال از بازیکنان و مربیان گرفته تا همین هواداران زیاد شود، اما امیدوارم که یک روز دوباره شاهد فوتبال واقعی باشیم و این مسائل را پیرامون فوتبال ایران نبینیم.
شما هم در آن سالها از پرسپولیس پیشنهاد داشتید؟
طبیعی است که همه بازیکنان خوبی که در آن سالها فوتبال بازی میکردند از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتند و ما که خودمان در استقلال بازی میکردیم هم در برهههای زمانی مختلف برخی پیشنهادهایی از تیم رقیب به دستمان میرسید، البته الان صحبت من این نیست، بلکه مهم این است که بهعنوان یک استقلالی باید از تیممان در این برهه زمانی حمایت کنیم و هواداران هم باید همه پشت نام استقلال قرار بگیرند و از این کادرفنی حمایت کنند تا تیم را به قهرمانی نزدیک کنیم.
در آن سالها اگر بازیکنی بهصورت مستقیم از بین این دو تیم انتقال پیدا میکرد این موضوع برای فوتبالدوستان تا حد بسیار زیادی غیرقابلباور بود، اما در سالهای اخیر این اتفاق تقریبا به یک عادت برای هواداران این دو تیم تبدیل شده است.
در هر صورت فوتبال حرفهایتر شده است، اما کلا بهخاطر هواداران میگویم که در همه این سالها بازیکنانی که بهصورت مستقیم از این دو تیم به تیم مقابل رفتند بهنظرم کار درستی انجام ندادند و احساسم این است که این اقدام امری زیبنده و خوشایند نباشد که بازیکنی مستقیم از استقلال به پرسپولیس برود و یا برعکس و این حرف را هم فقط بهخاطر هواداران دو تیم و احساسات آنها میگویم.
کمی هم درباره تیمملی و شرایط این تیم صحبت کنیم. برای سومینبار متوالی به جامجهانی رسیدیم.
در هر صورت تیمملی فوتبال ایران بهعنوان اولین تیم از آسیا راهی جامجهانی شد، اما من معتقدم وقتی که تیمملی بهعنوان یکی از ۶ سهمیه آسیا راهی جامجهانی میشود نباید اصلا از این بابت جشن صعود بگیریم و مثل یک قهرمان با تیمملی رفتار کنیم، بلکه ما باید بیشتر به این مساله بپردازیم که در جامجهانی بتوانیم یک فوتبال قابلقبول در حد نام ایران انجام دهیم و هدفمان این باشد که به مرحله بعدی صعود کنیم و بهنظرم آن زمان باید جشن صعود بگیریم نه حالا که رفتن به جامجهانی برای تیمملی ایران به یک عادت تبدیل شده است. تیمملی برای چندمین دوره پیاپی به این رقابتها میرود و ما دیگر نباید صرفا در این مسابقات حضور پیدا کرده و باید در جامجهانی کار بزرگ را انجام بدهیم، الان زیاد کار بزرگی انجام ندادیم و این یک امر طبیعی است که بهترین تیم آسیا و صدرنشین ردهبندی فیفا در بین تیمهای صعودکننده به جامجهانی باشد و نباید توقعات و انتظارات را پایان بیاوریم و خیلی این موضوع یعنی صعود به جامجهانی را در این برهه زمانی بزرگنمایی کنیم.
از دیدگاه شما چه کاری باید انجام دهیم که به مرحله بعدی در جامجهانی صعود کنیم؟
این موضوع در درجه اول فقط برنامهریزی میخواهد و سپس پشتیبانی و حمایت همهجانبه، باید بازیهای تدارکاتی با تیمهای مهم برگزار کنیم. همه میدانند که باید چه اتفاقاتی بیفتد تا بتوانیم از گروهمان در جامجهانی صعود کنیم و نیاز به گفتن من نیست، اما مهم این است که این اتفاق بیفتد ما الان نسلی هستیم که بیشترین لژیونر را در تیمملی داریم که اتفاقا همه آنها بازیکنان با کیفیت هستند و در سطح خوبی قرار دارند و باز هم تاکید میکنم که این اتفاق میتواند بیفتد هرچند با برنامهریزی، صعود از گروه محقق خواهد شد.
بهنظر شما باید با اسکوچیچ در جامجهانی ادامه دهیم؟
در هر صورت قرارداد این مربی که اینطور میگوید، اما اگر بخواهیم منطقی صحبت کنیم بهنظرم نتایج خوبی با این مربی گرفتیم و فکر میکنم تیمملی به یک هماهنگی خوبی زیر نظر این کادرفنی دست پیدا کرده است، ضمن اینکه بعد از این بازیها زمان زیادی هم تا جامجهانی باقی نمیماند که بخواهیم به تغییر و تحول فکر کنیم، اما بهنظر من باید از الان اسکوچیچ به فکر این باشد که بعد از مقدماتی جامجهانی چند بازی تدارکاتی خوب با تیمهای مطرح دنیا را در دستورکار قرار بدهد تا در جامجهانی از مرحله اول صعود کنیم، البته باز هم تاکید میکنم ما تیم اول آسیا هستیم و اگر تدارک بهتری صورت گیرد میتوانیم این کار را انجام دهیم.
در این مسیر باید با چه تیمهایی بازی کرد؟
باید به فراتر از آسیا فکر کنیم و دیگر بازی با تیمهای آسیایی بهعنوان بازی تدارکاتی به درد ما نمیخورد، فراموش نکنید که در گروه ما دیگر تیم آسیاییای وجود ندارد و برای آنکه بتوانیم در گروه موفق شویم باید بازیهایی که داریم را در قالب دیدارهای تدارکاتی با تیمهای بزرگ شبیهسازی کنیم تا به این ترتیب بتوانیم به تجربه خود اضافه کرده و از سوی دیگر استرسمان را در مصاف با تیمهای پرقدرت گروه کاهش دهیم.