از ایرادات مهمی که به دراگان اسکوچیچ گرفته میشود، یکی هم این است که چرا خط حمله تیم ملی فوتبال ایران را با بازیکنان مقیم خارج میبندد و به چه سبب این همه به لژیونرها بها میدهد. این ایراد به کاروس کیروش هم گرفته میشد و حتی در دوره کوتاهمدت و نافرجام سرمربیگری مارک ویلموتس از او هم در این زمینه خرده میگرفتند. نگاهی کنید به جدول گلزنان برتر لیگ بیست و یکم بعد از گذشت ۱۶ هفته از این مسابقهها تا دریابید به چه عللی چنان رویکردی از این مربیان مشاهده شده است.
در بالاهای این جدول نام سه خارجی خودنمایی میکند که گادوین منشا از مس رفسنجان، لوسیانو پریرا از فولاد و کوین یامگا از استقلال هستند. درست است که بتدریج به نامهای مهاجمان ایرانی هم میرسیم اما منشای نیجریهای و پریرا برزیلی بالاتر از آنها قرار دارند و معدل گلزنی ایرانیها به قدری پایین است که بهتر است اصلاً نام آنها را نیاوریم. نتیجه این روند این است که اسکوچیچ حتی مایل به فراخوان کاوه رضایی هم باشد حال آنکه او امسال درخشش دو، سه سال گذشته را نداشته. مشابه این پروسه در ارتباط با مهدی قایدی هم مشاهده میشود که در ازای هر بازی که در شباب الاهلی امارات به وی داده میشود، چیزی حدود سه جلسه روی نیمکت نشانده میشود.
آنها به در و دیوار میزنند
مهاجمان خوب وطنی کم نیستند اما بهترینهایشان نیز به گرد پای طارمی، آزمون و حتی انصاریفرد نمیرسند. مهدی عبدی از پرسپولیس در ازای هر بازی خوب و یکی، دو بار گلزنی چهار، پنج بازی بد را پشت سر میگذارد و دهها فرصت گلزنی دویست درصد را به در و دیوار میزند و ارسلان مطهری حتی در استقلال هم فیکس نیست. مرتضی تبریزی از زمان جداییاش از ذوبآهن حتی سایهای از مهاجمی نیست که در آن زمان بود و سجاد شهباززاده آقای گل فصل پیش از سپاهان در این فصل به آقای گل نزن تبدیل شده و در ازای ۲۰ گل فصل پیش فقط دو بار در لیگ بیست و یکم گل زده است.
شرایطی تقریباً مشابه در همین تیم دامان شهریار مغانلو را هم گرفته و امسال سر نخواستنش دعوا است. تیمهایی مثل آلومینیوم اراک، پیکان، نساجی و فجرسپاسی هم گلزنانی دائمی و حرفهای ندارند که هر هفته بتوان رویشان حساب باز کرد. لذا وظیفه گلزنی را بین هافبکها و مهاجمان خود تقسیم کردهاند و صنعت نفت که دو گلزن تیزچنگ همچون طالب ریکانی و شروین بزرگ را دارد، به خاطر بحرانهای مالیاش چنان زیر فشار قرار گرفته که حتی استعداد این نفرات شایستهاش دیده نمیشود. راستش را بخواهید متقاعد شدن در این زمینه با احتساب نام لژیونرهایی که آوردیم، واقعاً سخت و شاید هم نشدنی است.
هزار و یک استدلال بیپایه
هزار و یک استدلال هم بیاوریم تا عدم حضور مهاجمان داخلی در خط حمله تیم ملی توجیه شود، باز این امر امکانپذیر نمیشود و متأسفانه به این باور میرسیم که آنها واقعاً ضعیفتر از فورواردهای مقیم خارج هستند. طارمی اینک در کل پهنه اروپا میدرخشد و کم مانده بود که گل زیبایش به چلسی «گل سال جهان» شود و آزمون با کوچ اخیرش از زنیت بالنسبه کوچک به بایرلورکوزن بسیار مطرحتر، شاید به نقاط بلندتری از کوه پیشرفت و ترقی، صعود کند.
مهاجمان ایرانی مقیم خارج حتی شامل مهرداد محمدی، محمد محبی، شهاب زاهدی و البته اللهیار صیادمنش هم میشوند و ظاهراً اسکوچیچ هم مثل کیروش معتقد است همین که آنها هر روز با متدهای خارجی تمرین میکنند و در تیمهای اروپایی (و یا باشگاههای پر امکانات عربی) کسب مهارت میکنند، آنها را در سطح بالاتری از مهاجمان مقیم ایران قرار میدهد و به درجات فزونتری از کارایی میرساند و «به روزتر» میکند. آیا با احتساب همه مسائلی که وصفشان آمد، میتوان استدلال و دلیلها و پایههای انتخاب اسکوچیچ و اسلاف وی را رد کرد و شایستگی فورواردهای مقیم وطن را بالاتر از آنها شمرد؟ لااقل در فصل جاری و براساس عملکرد و آماری که میبینیم، این کار نزدیک به غیرممکن نشان میدهد.