سینما تیرانداز دلتنگ تئاتر است و آرزو دارد این هنر بار دیگر به سالهای پر شور و نشاط خود بازگردد.
سیما تیرانداز هم از جمله چهرههایی است که نیمه دوم دهه هفتاد در دوران شکوفایی تئاتر ایران حضوری مستمر و موفق در تئاتر داشت. او در همان مقطع هم به عنوان بازیگر و هم در مقام کارگردان فعال بود و جزو چهرههایی بود که در دورههای مختلف جشنواره تئاتر فجر جایزههای بازیگری و کارگردانی متعددی را به خانه برد.
اما او نیز مانند بسیاری از همنسلان خود که در همین جشنواره بالیدند، حالا سالهاست نه تنها جزو غایبان جشنواره تئاتر فجر است که در طول سال هم کمتر فرصت فعالیت در تئاتر را پیدا میکند.
به انگیزه برگزاری چهلمین جشنواره تئاتر فجر سراغ این هنرمند رفتیم که عموما چندان هم اهل گفتگو نیست ولی همین که حرف تئاتر به میان آمد، با شور و شوق صحبت را آغاز کرد.
در گفتگوی دوستانه ایسنا با این هنرمند از دلتنگیهایمان برای روزهای پر تپش تئاتر و دورههای پر رونق جشنواره تئاتر فجر گفتیم، از اینکه تئاترمان این روزها این چنین رنجور شده، ابراز ناراحتی کردیم و با امید به اینکه بار دیگر شاهد روزهای پر فروغ این هنر باشیم، گپ و گفتمان را به پایان رساندیم.
تیرانداز در آغاز میگوید که این روزها دیگر کسی خیلی گفتگو نمیکند و خانواده تئاتر هم آنقدر مشکلات را گفتهاند و کسی نشنیده، که دیگر انگیزهای برای گفتگو نیست ولی او که بدجوری دلش هوای تئاتر را دارد، از دلتنگیاش برای این هنر میگوید و از اینکه اجرای نمایش در این شرایط چه اندازه سخت شده است.
ما برای این گفتگو فقط یک پرسش داشتیم؛ چرا جشنواره تئاتر فجر نتوانست از چهرههای توانمندی که خود آنان را کشف کرد، بدرستی بهره ببرد و چرا سرمایههای انسانی خود را این چنین آسان از دست داد؟
تیرانداز حضور کمرنگ چهرههای توانمند تئاتر را در این حوزه به دلیل مسائل مالی میداند و توضیح میدهد: وقتی استعدادی را در جشنوارهای معرفی میکنیم، باید برای حفظ او سرمایه گذاری هم بکنیم چون نگه داشتن چهرههای توانمندی که به عنوان سرمایه شناخته میشوند، نیازمند تامین بودجه و ایجاد ساز و کاری است که آنان بتوانند در آن حوزه بمانند و آن حرفه، شغل و منبع درآمدشان باشد تا بتوانند به طور مستمر کار کنند.
او از گروههایی سخن میگوید که زمانی در تئاتر فعال بودند و به دلیل فراهم نبودن بستر کار، حالا از هم پاشیده شدهاند: این همه گروه در تئاتر تعریف کردیم اما چه شدند؟ حالا چه میکنند؟ در خاطرات خانم سوسن تسلیمی و خانم فریده سپاه منصور میخواندم آنان ،کارشان تئاتر بوده یعنی از صبح تا شب مشغول به این کار بودهاند و از دولت حقوق میگرفتند تا تئاتر کار کنند. آنان برای زنده نگه داشتن این هنر تربیت شده بودند.
تیرانداز سپس از چهرههای مستعد بسیاری یاد میکند که در تئاتر معرفی شدند ولی وقتی از نظر مالی توان نگهداری از آنان را نداشتیم، بسیاری از آنان به ناچار این حوزه را ترک کردند و جذب تصویر شدند.
تیرانداز هم مانند بسیاری از همکاران خود، حمایت از تئاتر را وظیفه دولتها میداند و میگوید: در همه جای دنیا دولتها از تئاتر حمایت میکنند چون بخش خصوصی، توان تامین هزینههای آن را ندارد. در همین کشور خودمان، بخش خصوصی برای تامین هزینههای خود دست به دامن چهرههای سینمایی میشود. در حالیکه در تئاتر استعدادهای بسیار خوبی داریم. هرچند رفت و آمد بازیگران سینما و تئاتر اتفاق خوبی است ولی معمولا بازیگران تئاتر هستند که جذب تصویر میشوند. در کشورهایی که دولت از تئاتر حمایت میکند، بازیگران حرفهای تئاتر هرگز خانه اول خود را ترک نمیکنند و اگر هم سراغ کار تصویر بروند، این گونه نیست که کلا از تئاتر دور بمانند.
او که حالا چند سالی است مجال فعالیت در تئاتر را پیدا نکرده است، اضافه میکند: اگر گروه من که جزو معدود گروههای باقی مانده در تئاتر است، میتوانست در سالن مشخصی مستقر شود و درآمد معینی از تئاتر داشته باشد، شخصا هرگز این چنین خود را درگیر کار تصویر نمیکردم.
این مدرس تئاتر نکته مهم دیگری را هم یادآوری میکند: هنر تئاتر نیازمند زنده نگه داشتن است. سینما که اصلا هنر صنعت است و تلویزیون و رادیو هم هر یک کار خود را میکنند و به چنین مراقبتی نیاز ندارند ولی تئاتر نیازمند زنده نگه داشتن و حمایت دولت است و نمیتوان آن را به حال خود یا به بخش خصوصی واگذار کرد.
تیرانداز از دیگر کمکاریهای دولت در زمینه تئاتر هم سخن میگوید: در این مدت دولت حتی تلاش نکرد با صاحبان سرمایه و شرکتهای بزرگی مانند گلرنگ رایزنی و آنان را به سرمایه گذاری در تئاتر مجاب کند و این چنین است که اغلب این شرکتها در سینما سرمایهگذاری میکنند بویژه که مخاطبان بیشتری هم دارد ولی دولت اگر پیگیری و بسترسازی میکرد، میشد تئاتر را هم از این گونه حمایتها بهرهمند کرد. این کاری است که از دست دولت برمیآید و هنرمندان به تنهایی نمیتوانند آن را به انجام برسانند.
او نیز مانند دیگر هنرمندان تئاتر از اینکه این هنر دلسوزان چندانی ندارد، متاسف است: حفظ و توسعه تئاتر نیازمند بسترسازی است ولی متاسفانه کسی هم دلسوز این هنر نبوده است.
تیرانداز باور دارد که اگر تئاتر جنبه سازندگی و بویژه پرورش بازیگر را نداشت، شاید خیلی پیش از اینها از بین رفته بود.
او که بسیار دلتنگ تئاتر است، ادامه میدهد: در این سالها بیشتر با هنرجویانم کار کردهام ولی حالا به دلیل همه گیری کرونا، وضعیت آنچنان متزلزل است که بهتر دیدم فعلا ریسک نکنم چون چشمانداز مشخصی پیشرویمان نیست و هیچ معلوم نیست نمایشی که آماده میکنیم، چقدر شرایط اجرا داشته باشد.
گپ و گفتمان را با یادآوری روزهای پررونق جشنواره تئاتر فجر به پایان میبریم، زمانی که هنرمندانی مانند سیما تیرانداز هر سال با نمایشی تازه حضور داشتند و تماشاگران هم مشتاق دیدن تازهترین تجربیات آنان بودند. تیرانداز با خنده میگوید: آن زمان جوان بودیم و جویای نام و شما دوستان خبرنگار هم هر سال میپرسیدید امسال چه کار تازهای دارید؟ به هر حال امیدوارم تئاترمان بار دیگر جان بگیرد و جشنواره تئاتر فجر هم دوباره برای همه ما هیجانانگیز شود.