جشنواره فیلم فجر به ایستگاه پایان رسید، در میان فیلم های ضعیف امسال چهرههای بودند که در سایه چهرههای شناخته شده کمتر به چشم آمدند.
تورج الوند، بازیگر نقش رسول در فیلم «نگهبان شب» پسر شهرستانیست که به طور اتفاقی نگهبانِ شب یک برج نیمهساز میشود. رسول پسری ساده و بیریاست. آنقدر بیغلوغش که به راحتی میتوان به او شک کرد.حسین لامعی نوشت: هرکس که به تماشای «نگهبان شب» نشست، به نظرش آمد که بازیگرِ نقش اول این فیلم، نابازیگر است و برای اولینبار مقابل دوربین آمده و دارد «خودش» را بازی میکند؛ در حالی که ما، با یک بازیگرِ حرفهایِ تئاتر روبروییم که در این فیلم، بهحدّی ساده و تمیز و بهاندازه نقشاش ایفا میکند، و آنچنان واقعی و بیحَشو و اضافه مقابل دوربین نمایان میشود؛ که گویی براستی یک شهرستانیست که دارد خودش را نشان میدهد، و این، در فضای نئورئالیستیِ فیلم میرکریمی، بسیار خوش نشسته است. تورج الوند، در «نگهبان شب»، مرزهای مابین بازی تکنیکال و غریزی را بهکل از میان برداشت و به گمان نگارنده، از لایقترینان به دریافتِ سیمرغ بلورین نقش اول مَرد است.
صدف اسپهبدی در علف زار
کاظم دانشی که جزو فیلماولیهای جشنواره چهلم است؛ فیلمی بالاتر از سطح فیلم اول ساخته و مورد توجه قرار گرفته اما در این بین کمتر کسی در مورد پدیده فیلم علف زار صحبت کرده است.«صدف اسپهبدی» که نقش زنی معتاد را در فیلم بازی می کند؛ آنقدر دقیق و جذاب ساخته و پرداخته شده است که مخاطب کامل او را باور می کند.اسپهبدی با این نقش کوتاه اما دقیق و فنی احتمالا جزو نامزدهای سیمرغ نقش مکمل خواهد بود اما فارغ از آن این نقش حتما او را بعنوان یک بازیگر حرفهای در سالهای اتی سینمای ایران تثبیت می کند.
لاله مرزبان در نگهبان شب
لاله مرزبان، از بازیگران فیلم نگهبان شب، که پس از تجربه کار تئاتر برای اولین بار در یک فیلم سینمایی بازی کرد و خوش درخشید. حسین لامعی درباره بازی او نوشت: از سختترین نقشهای این جشنواره، همین بوده… نقش دختری که نه ناشنواست، نه شنواست؛ بلکه «کمشنواست»؛ و همین، کار را سخت و پیچیدهتر کرد… زیرا با کاراکتری روبروییم که شبیهش را، هم در سینمای ایران به یاد نمیاوریم، و هم در اطرافمان، بسیار اندک دیدهایم یا ندیدهایم. کاراکتری که بازی در آن، حرکت بهروی لبهی تیغ است؛ بسیار مستعدّ کاریکاتوری شدن، یا تبدیل به «تیپ» گشتن. لاله مرزبان اما، کاراکتر را آنچنان درست و دقیق درآورده و آنچنان هوشیار و سطحِ بالا، جنسِ سکوت و نگاه و کلام و «شنیدنهای منقطع»اش را، با هم متوازن و بالانس کرده، که شکافهای مابین جوهرهی شخصیِ خودش با نقش، از میان برداشته میشود. بازیگری که «نگهبان شب» برایش، یک جهش بزرگ است و پتاسیلهای درونی و بیرونیاش را، تمام و کمال، به تثبیت میبَرَد.
فرشته حسینی در دسته دختران
فرشته حسینی در نقش «سیمین» توانست در چالش جدی و سخت در بازیگری بدرخشد. آرایش موها و نحوه بستن چفیه روی سرش به عنوان روسری نشان میدهد که دختری است که زیاد درگیر برخی مناسبات رایج نیست و به خاطر همین روحیه هم تصمیم میگیرد برای دفاع از شهر بیخیال خانواده اش شود.او سر نترسی دارد و حالا شرایط حاکم بر خرمشهر شرایطی را مهیا کرده که بتواند خودش را نشان دهد. برای اینکار از خانواده اش میگذرد و حتی حاضر میشود از زیبایی ظاهری اش هم بگذرد و موهایش را با ماشین بزند. فرشته حسینی از بستری که برایش مهیا شده به خوبی استفاده کرده است. او کنترل خوبی روی بازی اش دارد و توانسته منطبق با شرایط سنگین صحنه های جنگی حس کاراکتر را به به مخاطب منتقل کند و از پس نقشش به خوبی بربیاید.
پردیس پورعابدینی در بی مادر
پردیس پورعابدینی با سریال «آقازاده» ساخته بهرنگ توفیقی پا به عرصه بازیگری گذاشت و شناخته شد. این بازیگر در چهلمین دوره از جشنواره فیلم فجر، با دو فیلم «بیمادر» به کارگردانی سید مرتضی فاطمی و «خائنکشی» به کارگردانی مسعود کیمیایی حضور دارد. «بیمادر» روایتگر اتفاقاتی است که برای یک مادر رخ میدهد.تیپ وظاهری کاملا ساده دارد. از یک خانواده فقر شهری می آید به خاطر شرایط اقتصادی و مشکلاتی که برای تامین مخارج درمان بیماری پسرش دارد، زیاد در قید و بند ظاهر و پوشش نیست. او نقش زن جوانی را دارد که مادر یک پسر بچه پنج شش ساله است . پسرش نیازمند عمل جراحی است. همه هم و غمش تامین هزینه های درمان بیماری پسرش است ، به خاطر همین غمی در چهره اش نهفته است که آن را کاملا در اجرای صورت و بازی اش می بینیم. پردیس پور عابدینی توانسته دردمندی های یک مادر و چالشی که برای تامین هزینه های درمان پسرش با آن روبه رو است را به خوبی در بازی اش نشان دهد. ریتم آرامی در دیالوگ گفتن دارد که همین به همذات پنداری با مخاطب با شخصیتش کمک می کند.