تیم ملی فوتبال ایران در رقابتهای جامجهانی در گروه نرمالی قرار گرفت؛ نه آنقدر سخت که هیچ امیدی نداشته باشد و نه آنقدر ساده که بتوان با امیدواری بالا از صعود صحبت کرد. دبیرکل سابق فدراسیون فوتبال اعتقاد دارد باید شکل کار را حفظ کرد و برای اینکه احترام خودمان را نگه داریم، رقیب را هم محترم بشماریم؛ اتفاقی که از دیدگاه او رخ نداده و امروز برخی در تلاشند تا تفکر دیگری را به فوتبالدوستان غالب کنند.
به بهانه قرعهکشی جامجهانی دقایقی با دبیرکل پیشین فدراسیون همکلام شدیم. البته صحبت را از اختلافات اخیر در فدراسیون فوتبال و درباره مسائل مدیریتی آغاز کردیم و در ادامه به همکاری اسکوچیچ با تیم ملی رسیدیم. هرچند بهخاطر دعواهای همیشگی او با کیروش، در این خصوص نیز سوالاتی مطرح کردیم. گفتوگو با علیرضا اسدی را در ادامه میخوانید.
صحبت را از شرایط فدراسیون فوتبال و مشکلات و مناقشاتی که از اواخر سال گذشته به وجود آمده است، آغاز کنیم.
همیشه اختلاف عقاید و تضاربآرا خوب است چون اگر همهچیز آرام باشد این نشان میدهد یک جای کار ایراد دارد اما اینکه ساختاری وجود داشته باشد که دائما باهم در تنش باشند و از یک اندازه نرمال، تنش بالاتر برود و باعث شود تا بحث حذف اتفاق بیفتد و در ادامه به موقعیت کشور از لحاظ فرهنگی و اجتماعی آسیب بزند و هر روز این اختلافات بیشتر شود؛ این موضوع اصلا اتفاق خوبی نیست. چرا ما نباید مدیریت یکپارچه فدراسیون را در داخل جوری جمع کنیم که مشکلات آن به خارج از کشور نرسد و در ادامه نیز یک ساختار بینالمللی اعتمادش از ما سلب شود؟ این اتفاقات اصلا به نظر من جالب نیست.
فکر میکنید چطور شد کار به اینجا کشید؟
این موضوع باید جزء سیاستگذاریهای نظام اجرایی کشور باشد. بر همین اساس و به این منظور باید یک اصل مشترک در ساختارهایی که وجود دارد مثل فدراسیون فوتبال، وزارت ورزش، هیات دولت و درکل ساختار حکومتی وجود داشته باشد. اختلافنظر اصلا مهم نیست اما نباید ساختار به سمتی برود که جبههگیریهای خیلی بدی اتفاق بیفتد و درنهایت سبب شود وحدت خود را از دست بدهیم و از منافع ملی کشور، هم در داخل بهخاطر مردم و هم در خارج نتوانیم دفاع کنیم؛ چراکه این موضوع خیلی در کشور هزینهبر است.
چه راهکاری سراغ دارید تا بتوانیم هرچه سریعتر از این بحران خارج شویم؟
باید آسیبشناسی لازم انجام شود که اگر بهطور مثال یک نفر به هر شکلی و با هر نوع ارزیابی، بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شده است تا قبل از اینکه اختلافات کلان به وجود بیاید، همه این مواردی که به آنها اشاره کردم، توسط شاخصهای لازم ارزیابی شود. در ادامه هم باید در مجمع اتفاقاتی بیفتد که بهخاطر منافع ملی بتوانیم حتی نظر مخالف را هم بشنویم و خیلی جاها از نظرات شخصی خودمان هم کوتاه بیاییم. بالاخره باید همهچیز هماهنگ باشد چون اگر این اتفاق نیفتد دیگر سیستم معنایی ندارد اما اینکه بایستیم، مقاومت کنیم و دعوا کنیم و درنهایت هم هزینههای آن را مردم یا دولت یا کشور در داخل یا خارج بدهند به نظر من این موضوع یک نوع ناپختگی است و اصلا جالب نیست.
مثل اتفاقی که در مشهد افتاد و حاکی از یک نوع ناهماهنگی محض بود؟
بله، نباید اتفاقات را به گردن هم بیندازیم. ما کشور ایران هستیم و باید به اندازهای شجاعت داشته باشیم که اگر اتفاقی میافتد آن را بپذیریم و قدرت پذیرش اشتباه را داشته باشیم، حتی اگر اعتقاد داریم تصمیم درستی بوده آن را عنوان کنیم و اگر لازم باشد هزینه آن را پرداخت کنیم. اگر کارمان درست باشد به آن ادامه بدهیم اما معمولا به این مسائل اهمیت نمیدهیم، چون فقط میخواهیم باشیم.
چطور شما در برهه زمانی فعلی در این سیستم حضور ندارید؟
من با این شرایط چطور حضور داشته باشم؟ اصلا نمیتوانم باشم. طرز تفکر امروز اکثر آدمها در سیستم این است که فقط میخواهند باشند اما بودن آنها به چه دردی میخورد؟ من اگر فکر میکنم در خیابان با کوچکترین کارم میتوانم به جامعه خدمت کنم همان کار را انجام میدهم و دیگر نیازی ندارد که بخواهد جلوی دوربین باشم و حرف بزنم. اگر واقعا بحث این باشد که مردم و کشور را دوست داشته باشیم که به آنها به هر شکلی خدمت میکنیم در این صورت دیگر دلیلی وجود ندارد که به هر شکل ممکن در هر جایگاهی باشیم و اگر اشتباهی هم میکنیم آن را به گردن نگیریم.
کمی هم از فضای مدیریتی خارج شده و فوتبالی صحبت کنیم. قرعهکشی رقابتهای جامجهانی انجام شد و تیم ملی با آمریکا، انگلیس و تیم سیزدهم اروپا که هنوز مشخص نیست کدام تیم است همگروه شد. در این خصوص صحبت کنید.
در گروه سخت و بدی نیفتادیم، هرچند گروهمان ساده هم نیست، البته هر گروهی برای خودش سختیهای خاصی دارد اما نباید این موضوع را کوچک شمرده و دستکم بگیریم. این اتفاق الان در فضای مجازی میافتد؛ این درحالی است که آدمهای بزرگ معمولا وقتی با رقیب خود صحبت میکنند برای آنکه برای خود احترام ایجاد کنند باید با یک ادبیات دیگر صحبت کنند، نه باید بترسند و نه باید در ادبیات خود حالت تهدید داشته باشند و نه حریف را تحقیر و تخریب کنند بلکه باید بهصورت علمی، حریف آنالیزشده و توانمندیهای آنها مشخص شود و همه حالات در بازی رودررو بررسی شود اما اینکه بخواهیم روی هوا یک حرفی بزنیم و همینطوری بگوییم آمریکا را میبریم و خوب شد که این کشور با ما همگروه شد و در بازی بعدی هم تیم دیگر اروپایی را شکست میدهیم و درنهایت هم صعود میکنیم؛ این حرفها به نظر من مقداری کوچهبازاری است که یک امید واهی را در جامعه تزریق میکند. مردم کارشناس نیستند و فقط به نتیجه نگاه میکنند. درواقع اصلا مردم نباید بهدنبال این باشند که کل سیستم را کارشناسی کنند. اگر قرار باشد مردم کارشناسی کنند دیگر کارشناس و مسئول اجرایی برای ساختار کل کشور در امور مختلف تعیین نمیشد. بنابراین مردم نتیجه را میبینند و به آدمها هم کاری ندارند. ادبیات فوتبال در بردن خلاصه شده است و مردم فقط نتیجه و بردن را میبینند و کاری ندارند در پشتپرده فلان مسئول اجرایی چه کار کرده و چه کاری نکرده است. اگر هم که تیم ملی ببازد همان مسئول اجرایی و کارشناس باید پاسخگو باشد، هرکسی هم که میخواهد باشد. باید توضیح بدهد چه اتفاقی افتاده است، اگر هم موفق شویم که مشخص میشود همهچیز سر جای خودش وجود داشته و روال درست بوده است. در این زمان هم میتوان با آمار و ارقام، دلایل موفقیت را برای همین مردم توضیح داد و ما باید برای مردم این مسیر را برویم و نباید فضای کاذبی درست کنیم که در صورت ناکامی حسرتی که در دل مردم است را بیشتر کرده و به نظر من این موضوع و مسیر فعلی اصلا کار عاقلانهای نیست.
بهعنوان یک کارشناس آیا موافق ادامه همکاری تیم ملی با دراگان اسکوچیچ هستید؟
من آمار و اعداد و ارقام را میبینم و کاری به چیز دیگری ندارم. میبینم که یک سرمربی آمده – حالا اینکه با چه روشی آمده، نمیدانم – و از ۱۵ مسابقه فقط یک شکست و یک مساوی را در کارنامه دارد و بقیه تیمها را شکست داده است. من یادم میآید کیگان یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی انگلیس قبل از یکی از ادوار جامجهانی صدمه خورد و درحالی که یکی از بهترینهای جهان بود به او اجازه ندادند بازی کند و درنهایت هم انگلیس از دور رقابتها حذف شد. درواقع با اینکه کیگان یکی از بهترینهای جهان بود، نگذاشتند او به میدان برود. بحث من هم روی این موضوع است که کشمکشهایی وجود دارد که اصلا در آن نگاه فنی فوتبال وجود ندارد و حرفهای دیگری مطرح است. اگر این حرفها درست است، اجازه بدهید ساختارهای نظارتی آن را کنترل کنند و آنها را برای مردم شفافسازی کرده و درصورت اثبات این مسائل برای همیشه از فوتبال آنها را حذف کنید. بحث دلالی، جادوگری و مسائل دیگر که متاسفانه کسی آنها را پیگیری نمیکند و فضای مجازی امروز خیلی به این صحبتها آلوده شده است، هرچند برخی علاقه دارند فضای مجازی به این شکل باشد. در هر صورت یک نفر زحمت کشیده و تا این جای کار آمده و الان هم اگر قرار است باشد، چرا باید باشد و اگر قرار نیست باشد چرا نباید باشد و چه کسی اصولا باید به این سوال پاسخ دهد؟ آدمهای معمولی یا آدمهایی که کارشناسان بزرگ فوتبال هستند. اتفاقی که در دنیا میافتد و معمولا در میزگردهای فنی در این خصوص تصمیمگیری شده و افراد فنی به جمعبندی میرسند. این افراد به خروجی کار میپردازند و اصلا کاری به سرمربی ندارند، البته یک روش دیگر هم هست و آن اینکه فدراسیون فوتبال در کمیته فنی از این افراد بهره میبرد و از نظر آنها استفاده میکند و نباید اینطور باشد که هرکسی در هر جایگاهی اظهارنظر کرده و در این خصوص صحبت کند بلکه باید این موضوع خروجی کمیته فنی باشد.
و کمیته فنی فعلا در کار نیست!
این خودش یک ضعف است. درواقع باید یک نفر یا یک گروه پاسخگو باشند. بضاعت فنی کل کشور با این همه آدم باسواد و با شخصیت و مورداطمینانی که وجود دارد نباید اینطور باشد که ما نمیتوانیم یک کمیته فنی درستوحسابی داشته باشیم که نماینده تامالاختیار مردم باشند و برای مردم تصمیم بگیرند. البته آنها فقط باید یک شاخص داشته باشند و اینکه آنقدر جرات داشته باشند که تجربه خود را در اختیار مردم گذاشته و نظر خود را دقیق و شجاعانه عنوان کنند.
شما اختلافنظر و چالشهایی را با کارلوس کیروش داشتید. این مربی بعد از جدایی از تیم ملی ایران در هیچ کشور دیگری موفق نبود و بعد از کلمبیا حالا مجبور به استعفا از سرمربیگری تیم ملی فوتبال مصر شد. در این خصوص هم صحبت میکنید؟ ضمن اینکه الان صحبت از حضور کیروش در تیم ملی عراق و حتی بهنوعی در تیم ملی فوتبال ایران هم مطرح است.
این موضوع را باید به کسانی بگویید که به این سرمربی خیلی علاقه داشتند و دوست داشتند تحت هر شرایطی در ایران باشند. البته بنده به شخصه در جلساتی که با کیروش داشتیم بهعنوان یک معلم و شخصی که کاریزما داشت همیشه به او احترام میگذاشتم، در عین اینکه بزرگترین مخالفش بودم اما هیچ زمان درک نشد که چرا مخالف اصلی او هستم، برای اینکه آن زمان به کیروش گفتم شما آدم فنی هستید و فقط باید در ساختار فنی نظر بدهید و اجازه ندارید بهعنوان زیرمجموعه کمیته فنی از این مجموعه بالاتر بروید. اگر فکر میکنید کمیته فنیتان از شما کوچکتر است این موضوع به شما ربطی ندارد و به فدراسیون فوتبال و دولت ربط دارد. اتفاقا شما باید خوشحال باشید یک ساختار کوچکتر از شما بالا سرتان دارد شما را نظارت میکند و شما اصلا حق اینکه کمیته فنی و هرکس دیگری را تحقیر کنید، ندارید. اگر بهطور مثال فرگوسن را بیاوریم میخواهیم کمیته فنی را بگذاریم که بالاتر از ساختار فوتبال انگلیس باشد که بالای سر فرگوسن قرار بگیرد؟ در هر صورت ما هم ساختار و نظارتی که داریم را میگذاریم و او هم اجازه ندارد از این ساختار بیرون بیاید. مشکلی که با کیروش داشتیم بر سر این موضوع بود، این درحالی است که کیروش اصلا کاری به کمیته فنی نداشت و زیربار این حرفها نمیرفت و در ساختار مدیریتی و اداری اصولا زیربار هیچ حرفی نمیرفت، در غیر این صورت شخصیت اجرایی، کاریزما و تعهد کارلوس کیروش خیلی هم خوب بود. البته در این بین یکسری اشکالات مالی هم وجود داشت که میشد به آنها رسیدگی کرد. درنهایت هم یکسری ایرادها این بود که اصلا به آنها هرگز رسیدگی نشد.
صحبت پایانی؟
در هر صورت میتوان در هر جایگاهی به مردم خدمت کرد و ما هم بهدنبال کینه یا مطرح کردن آدمها نیستیم و معتقدم اگر بد آدمها را میگوییم باید خوب آنها را هم بگوییم. هیچکسی کامل نیست و همه آدمها بالاخره مشکلاتی دارند. به نظر من اگر میشد آدمها دور یک میز بنشینند و خارج از اختلافنظرهایی که دارند فقط منافع ملی را در نظر بگیرند همهچیز حل میشد. زمان دبیرکلی من تیم ملی به جامجهانی رفت اما من هیچوقت همراه با تیم ملی مگر جایی که باید به خاطر جایگاهم میرفتم، به سفر خارجی با تیم ملی نرفتم. حتی تاج از من درخواست داشت به جامجهانی بروم اما این کار را نکردم، چون در هر صورت تیم ملی سرپرست و مدیر داشت و دلیلی نداشت به هر سفری بروم.