پوریا پورسرخ درباره حرفهی بازیگری تصریح کرد: هیچ کجا تا به حال این حرف را نزدهام اما به مرحلهای رسیدهام که از حرفهام به تنفر رسیدهام.
پوریا پورسرخ که در سریال نوروزی «دردسرهای شیرین» ایفای نقش داشت، در برنامه «رخ به رخ» حاضر شد و درباره موضوعاتی چون حس ناخوشایندش نسبت به بازیگری، خاطره خوبش با مرحوم خسرو شکیبایی و همبازی شدن با پسرش و همچنین اتفاقاتی که از دو سال گذشته برایش افتاده است صحبت کرد.
این بازیگر سینما و تلویزیون ابتدا به بازیاش در فیلم سینمایی «روز سوم» اشاره کرد و گفت: گریم نقش رضا در فیلم «روز سوم» را خیلی دوست داشتم، بگذریم که بعد از این گریم حجم موهایم نصف شد. به نظرم همه در این فیلم بهترین نسخه خودشان بودند اما بعدها برخی از همکاران لذت حضور در این فیلم را از دماغم درآوردند و هجمهای شد که دلیلش را هم نفهمیدم.
خوشحالیِ همکارانم برای هم از ته دل نیست
وی خاطرنشان کرد: به نظرم باید این فرهنگ نادرست در میان شرکتکنندگان جشنوارهها اصلاح شود، یعنی حتی من پوریا پورسرخی که امسال در جشنواره فیلم نداشتهام هم فکر می کنم حقم در جشنواره خورده شده است؛ در حالی که چهار داور حضور داشتند و طبق سلیقه، متر و معیار و یا هر چیز دیگر انتخابی دارند. نمی شود که من به زمین بازی بیایم اما وقتی که دیدم نظر داور مثل نظر من نیست قاعده را عوض کنم. صادقانه بگویم کف و دستی که همکاران بازیگرم در جشنواره های خارجی برای موفقیت هم می زنند، این خوشحالی را از ته دل بین همکاران خودم ندیده ام.
پورسرخ در ادامه گفت: به نظرم اگر پنج یا ده روز بعد از فیلمبرداری فرصت باشد که برای ماندن یا رفتن در پروژه تصمیم گرفت، خیلی از کارهای نه چندان دلچسب در کارنامه ات ثبت نمی شد. گویا در پیشتولید کارها همه دوستان بنهور می سازند و پنج روز بعد از فیلمبرداری مشخص میشود کار چه بوده. حقیقتش را بخواهید بسیاری از فیلم هایم را هنوز ندیده ام و بعضی از دوستانم هم میگویند که ای کاش این نقش را بازی نمی کردی و من می گویم شما متوجه شدید اما خودم نشدم! چندباری آمدم فتوسنتز کنم اما نشد.
بازیگر سریال های “کیمیا”، “پایتخت”، صاحبدلان”، “از سرنوشت” و “برف بی صدا می بارد” همچنین درباره اهمیت به آراستگی ظاهرش اش گفت: به آراستگی معتقدم و احساس میکنم به نوعی احترام گذاشتن به مخاطب است. سعی می کنم اگر تا پارکینگ یا انباری هم می روم تا چیزی را بردارم، با لباس خانه دیده نشوم، مخصوصا که بسیار بدشانسم در این مواقع.
«صاحبدلان» را جور دیگری دوست دارم
پوریا پورسرخ با اشاره به حضورش در سریال های رمضانی تلویزیون، از مجموعه “صاحبدلان” به عنوان یکی از کارهایی که دوستش داشته یاد کرد و توضیح داد: حیف که در اوج بی تجربگی این سریال را بازی کردم. نویسنده این کار آقای طالب زاده بود و واقعا چه متن بی نظیری نوشته بود. به هر حال چه بخواهی یا نخواهی با نقشت قضاوت میشوی، من چند کار ماه رمضانی داشتهام اما سریال “صاحبدلان” را جور دیگری دوست دارم.
او در ادامه به یک خاطره از مرحوم خسرو شکیبایی اشاره کرد و گفت: خیلی خوش شانس بودم که با خسرو شکیبایی کار کردهام. ایشان انسان بی نظیری بود که فکر می کنم خدا او را از بهشت فرستاده بود به زمین بیاید یک چرخی بزند و برود. یادم می آید گارد شدیدی نسبت به بازیگران تازه وارد به عالم سینما وجود داشت، هرچند امروز بسیار کمتر شده و آن هم به خاطر درخششی است که بخشی از این بازیگران تازه وارد از خود نشان دادند.
مرحوم شکیبایی انسان شریفی بود
پورسرخ یادآور شد: اولین بار که با آقای شکیبایی روبرو شدم استرس زیادی داشتم اما مرحوم خسرو شکیبایی با آغوش باز به من گفت تا به حال ندیدم در کاری بازی کنی اما ورودت را تبریک میگویم. در یک پلان با مرحوم شکیبایی همبازی بودم. یادم میآید که ایشان گفتند متن را حفظ نیستم و می خواهم تمرین کنم. به من گفت پوریا می آیی برویم متن را برایم بخوانی ما تا یک پارک رفتیم و من متن را خواندم خدا می داند که او این متن را حفظ بود و فقط این کار را برای رفع اضطراب و آمادگی بیشتر من انجام داد. اخیراً هم با پسرش پوریا در سریال “برف بی صدا می بارد” همبازی بودهام که او هم مثل پدرش انسان شریفی است.
در ادامه پورسرخ در پاسخ به این پرسش که اگر بازیگر نمیشدی چه میکردی؟ گفت: یک پله بعد از عشق تنفر است. خیلی حرف بدی هست که دارم میزنم ولی من الان به مرحله تنفر به حرفهام رسیدهام. خیلی بد است که این را میگویم میدانم، هیچ کجا تا به حال نگفتهام ولی نمیدانم چرا به این مرحله رسیدم.
این بازیگر ادامه داد: البته از روشی که در زندگی داشتهام راضیام. همیشه به حال خوب خودم احترام گذاشتم و بهترین تصمیم را در لحظه حال گرفتهام، بنابراین آرامش داشتهام. به عنوان مثال از ترافیک متنفرم، بنابراین وقتی کارم تمام شده حتما وارد یک مسیر پرترافیک نمیشوم و شاید بزنم کنار و بخوابم.
دوست داشتم مهدکودک داشتم
وی اظهار کرد: اگر بازیگر نمیشدم رشته درسی خودم فیزیولوژی گیاه را دوست دارم ولی یک حرفه دیگر را که خیلی دوست دارم آجیل فروشی است چون عاشق آجیلم ولی شاید خندهات بگیرد امیرعلی، من عاشق شغل مهد کودک هستم. همیشه گفتم چقدر جالب است آدم یک مهد کودک داشته باشد ولی معتقدم سختترین کار دنیاست و مسئولیت سنگینی دارد ولی همیشه یکی از آرزوهایم است.
پورسرخ در پاسخ به این پرسش که از نگاه شما مختصات یک انسان خوشبخت چیست؟ اینگونه گفت: مادربزرگم خدا رحمتش کند یک جمله داشت میگفت من از خدا هیچی نمیخواهم جز تن سلامت، فکر راحت و مال فراوان. خیلی خلاصه و مختصر و مفید بود ولی فول پکیج همه چیز را شامل میشد. حس میکنم خوشبختی در آن نسل بیشتر بود با اینکه امروز تکنولوژی در خدمت بشر است، حتی فیلمهای آن نسل هم حس بهتری داشت.
بازیگر “برف بی صدا می بارد” سپس در پاسخ به اینکه از چه روشی استفاده میکند که حالش بهتر شود؟ خاطرنشان کرد: هیچ وقت حسود و بدخواه نبودهام، همیشه حالم با حال خوب اطرافیانم بهتر است، حتی آدمهایی که شاید نشناسم. در سفر زندگیام خودم را قهرمان زندگی خودم میدانم، البته به این معنا نیست که همیشه عملکرد خوبی داشتهام اما طبق آگاهی ام تصمیم گرفتم. سعی میکنم در محیطهای خوب باشم یا اگر نیستم با فکرهای خوب حالم را خوب کنم.
پورسرخ درباره اینکه چه چیزی بیش از هر چیز دیگری او را میترساند؟ گفت: بیماری، کلا من از دوران کرونا بسیار این ترس در وجودم رخنه کرده است. ترس بیماری عزیزان، ترس از دست دادنشان مرا می ترساند. در این دو سال اتفاقات خوب زیادی برای من افتاد ولی یکی از دلایلی که آن ها را رسانه ای نکردم این بود که خواستم در میان این همه از دست دادن، شادی ام را به رخ نکشم.
وی اضافه کرد: اگر به عقب برگردم احتیاط بیش از حد و محاسبه بیش از اندازه را عوض میکنم. یکی از دوستانمان جمله خوبی دارد که میگوید موفقیت آن سوی ترس است، از شکست نترس. خیلی جاها گفتم اصلا ولش کن وارد زمینش نمیشوم اما اشتباه بود.
پوریا پورسرخ تاکید کرد: این خیلی بد است که ما زود احساس خستگی و پیری میکنیم. مد شده که همه از بدبختیهایی میگویند که قبل از رسیدن به جایگاهی کشیدهاند. به خودی خود تلاش کردن ارزشمند است اما نه اینکه برای جلب توجه باشد، به ویژه که بخش زیادی از صحبتها صحت ندارد.
او سپس درباره حال و هوای ماه مبارک رمضان گفت: سفره افطاری حال خیلی خوبی دارد، حتی برای کسی که روزه نمیگیرد هم حس خوبی دارد. به شدت عاشق آشپزی هستم و در آن ادعا دارم. اگر میتوانستم رژیم بگیرم مربیانم میگفتند میتوانستی روی سکو بروی. من در گذشته خیلی خجالتی بودم و تصور بازیگر شدن نداشتم. علاقهمند به ورزش بودم. سعی کردم روابط عمومی ام بهتر شود و بعد در مسیری قرار گرفتم که بازیگر شدم.
استقلالی ام
همچنین بحث فوتبال موضوعی بود که پورسرخ به آن علاقه نشان داد و در این باره توضیح داد: به شدت فوتبالی و اتفاقا استقلالی هم هستم ولی معمولا نمیگویم و خیلی کری نمیخوانم حتی در صفحه شخصی ام هم نمیگویم چون ظرفیتها را نمیشناسم. از خارجیها طرفدار رئالمادرید و منچستر هستم. رونالدو هر جا برود ما دنبالش هستیم چون واقعا انسان ویژه ای است و خیلی زندگی شخصی جالبی هم دارد. من خیلی دوستش دارم چون به نظرم الگو ترین بازیکن تاریخ است. از بازیکن های ایرانی طرفدار ووریا غفوری هستم. از قدیمیترها هم ناصر حجازی بی نظیر است. منصور پورحیدری یکی از دلایل اصلیای بود که من استقلالی شدم. علی کریمی، علی دایی و علی پروین را هم خیلی دوست دارم. محمدرضا شکورزاده را هم خیلی دوست دارم.
این بازیگر در پایان صحبت هایش گفت: اگر بخواهم فیلم خودم را بسازم از این ترکیب استفاده می کنم که آقای لطیفی حتما کارگردان، مدیر فیلمبرداری آقای کلاری، امین حیایی، جواد عزتی، مجید واشقانی و امیر جعفری هم بازی کنند. سعی می کنم فیلمنامه را خودم بنویسم که نقش خودم را بیشتر کنم!