الهام رمضانی کوهنورد ایرانی از وضعیت سخت صعودش به اورست می گوید.
الهام رمضانی کوهنورد ایرانی و عضو سابق تیم ملی اسکواش که موفق شده اورست را فتح کند، درحالی که در نپال حضور دارد در خصوص صعودش به گفتگو با خبرنگار ایسنا پرداخت.
اعتماد به نفس خوبی داشتم/ ۲ سال برنامهریزی کردم
رمضانی گفت: هشت سال سابقه عضویت در تیم ملی اسکواش را داشتهام و سالها ورزش حرفهای انجام میدادم. زمانی که تصمیم گرفتم به اورست صعود کنم تقریبا هیچشخصی به جز خانوادهام در جریان نبود. بنابر این صعود را به صورت مستقل انجام دادم. ۲ سال برای این صعود برنامه داشته و زیر نظر یک مربی بدنساز کارم را پیشمیبردم. همچنین از یک استاد کوهنوردی مشورت گرفته و تمرینات را به صورت جدی و مستر و با علم روز انجام میدادم. باید بگویم که از نظر بدنسازی کوهنوردی، خیالم راحت بود. باتوجه به این موضوعات اعتماد به نفس خوبی داشتم.
تجربه صعود نداشتم
رمضانی ادامه داد: باتوجه به اینکه تجربه صعود هشت هزار متری نداشتم، ۵ ماه قبل برای محک زدن خود و آشنا شدن با هیمالیا، برای دو کوه ۶ هزارمتری اقدام کردم و توانستم که صعود داشته باشم.
در شرکتی که قرارداد بسته بودم هشت کوهنورد حضور داشت که از کشورهای کانادا، بلژیک، ایران، عراق، ویتنام و انگلیس بودند. مسنترین کوهنورد یک آقای کانادایی بود که ورزشکار بسیار حرفهای به شمار میرفت. این آقای کانادایی برای چهارمین بار به اورست صعود میکرد و روزمه بسیار قوی از بابت این موضوع داشت. جوانترین فرد گروه آقای عراقی بود که ۳۶ سال سن داشت.
جدال مرگ و زندگی/ خواهش برای کپسول اکسیژن!
کوهنورد ایرانی در خصوص اتفاقاتی که برایش در طول صعود افتاد، گفت: خیلی اتفاق بدی برایم افتاد. بهرغم آمادگی بدنی بالا و سرحال بودن در روز صعود شرپایم از لحاظ بدنی آماده نبود و مرا همراهی نمیکرد. بعد از اینکه اکسیژنم تمام شد کمی با شرپا فاصله داشتم. تقریبا ۱۵ دقیقه از او خواهش می کردم که به من اکسیژن بدهد اما او از این کار امتناع میکرد و میگفت باید برگردیم. در ارتفاع ۸ هزار و ۵۰۰ متری گریه میکردم و از او درخواست می کردم که به من اکسیژن را بدهد! با شرپا فاصله ۱۰ متری داشتم و او به من می گفت که خودت بیا اکسیژن را بگیر! این صحبت درحالی بود که در آن ارتفاع توانی برای کوهنورد باقی نمیماند. بعد از گریه و داد و خواهش بالاخره اکسیژن را به من داد و شروع به حرکت کردم. تقریبا یک ساعت مانده به قله، قله دیده نمی شد و به من گفتند که باید برگردی. من مصمم بودم که صعود داشته باشم و وضعیتم خوب بود. من مسیر را میدانستم و حساب کردم که ۹ ساعت در راه هستم و تنها یک یا دو ساعت مانده به قله. درحالی که شرپا به من گفت ما ۴ یا ۵ ساعت راه داریم و باید بگردیم به او جواب دادم که مصمم هستم و اگر فکر می کنی توان نداری برگرد. با شرایط بد آب و هوا و ارتفاع و جنگ اعصاب گریه میکردم تا تنها به قله رسیدم. بعد از صعود شرپا مرا رها کرد و تنها برگشتم.
گزینهی برگشت وجود نداشت
بانوی کوهنورد ایرانی در پاسخ به اینکه آیا در راه پشیمان شده اید یا خیر؟ گفت: زمانی که از کمپ چهار به قله حرکت کردم به خود گفتم گزینهای به نام برگشت وجود ندارد و باید هر طور شده به قله برسم. باید بگویم که اصلا در طول راه پشیمان نشدم.
همسرم در هزینهها مرا کمک کرد
رمضانی گفت: هزینهها بسیار وحشتناک بود. البته با همسرم در رابطه با هزینهها صحبت کرده و به او گفتم آرزوی من این است که به اورست صعود کنم. همسرم مرا حمایت کرد و به من گفت که تمریناتت را انجام بده و هر طور شده هزینه را جور خواهیم کرد. برای هیچکس پرداخت این هزینه راحت نیست و قطعا باید از برخی مسائل در زندگی خود بگذرید.
پس از صعود به دماوند گفتم که باید اورست را فتح کنی!
بانوی کوهنورد ایرانی ادامه داد: سابقه عضویت در تیم ملی اسکواش را داشته ام و عادت دارم که هدفی را دنبال کنم. از اینکه بی حاصل به باشگاه میرفتم احساس خوبی نداشتم و یک روز تصمیم گرفتم که قله دماوند را فتح کنم تا به خود برخی موضوعات را ثابت کنم. بعد از صعود به دماوند به خود گفتم چه حس خوبی است که بر روی بلندترین نقطه ایران بایستی. به خود تاکید کردم که اگر بر بلندترین نقطه جهان بایستم احتمالا به نهایت چیزی که می خواهم رسیده ام و تازه ورزشم هدفمند خواهد شد. از این رو تمرینات خود را آغاز کردم و جدی کار را پیش بردم.
صعود برای بانوان مشکلی ندارد
رمضانی ادامه داد: آقایان از لحاظ بدنی از خانمها قوی تر هستند و این موضوع اثبات شده است اما اگر تمرینات منظم و هدفمند باشد فکر نمی کنم برای بانوان مشکل خاصی داشته باشد.
خود را کوهنورد نمیدانم
من خودم را کوهنورد نمی دانم. کوهنورد کسی است که اگر او را در کوه ۸ هزار متری رها کنی به تنهایی بتواند همه چیز را مدیریت کند و وابسته به شخص دیگری نباشد. من اینطور نیستم و شاید بگویم تجربه کافی هم ندارم. کوهنوردی ورزشی است که شما با هیچ شخصی رقابت نمی کنید و قرار نیست مدال به شما بدهند. در قله کوه برای همه جا هست و از این بابت فکر می کنم که بر تمام محدویت ذهنی و جسمی می توان غلبه کرد. گاهی اینقدر خسته هستید که نمی توانید راه بروید اما انگیزه رسیدن به قله باعث می شود شما به جلو حرکت کنید و این نشان می دهد شما از محدودیت خود گذشته اید. از این که توانستهام خود را پرورش دهم خیلی خوشحالم. همچنین از اینکه توانستهام پرچم ایران را بر روی بلندترین قله جهان جایی که زمین به آسمان متصل است به اهتزاز در بیاورم احساس فوق العادهای دارم.