چرا استقلال به طلسم ۹ساله قهرماننشدنش پایان داد و پرسپولیس را از اوج دوران تاریخش پایین کشید؟
چرا استقلال به طلسم ۹ساله قهرماننشدنش پایان داد و پرسپولیس را از اوج دوران تاریخش پایین کشید؟ حتما این موفقیت دلایل زیادی دارد و بخش مهمی از آن هم فنی است. بسیاری بر این باورند که نقش گابریل پین را در موفقیت آبیها باید جدی گرفت؛ یک مربی ایتالیایی که از قضا با تیمش رکورد کمترین گل خورده تاریخ لیگ برتر را به ثبت رساند.
میدانید که از نظر تاریخی ایتالیاییها استادان فوتبال تدافعی هستند، بنابراین نقش پین میتواند جدی باشد. خود مجیدی هم حتما خیلی زحمت کشیده و مخصوصا مزد خریدهای خوبش با چشم باز را گرفته است. ببینید که جعفر سلمانی یا امیرحسین حسینزاده چقدر مؤثر عمل کردند. در کنار تمام این مسائل اما، وجه تمایز بزرگ استقلال این فصل با پرسپولیس را باید در بعد عطش و انگیزه دانست. آبیها بیشتر از پرسپولیس دلشان میخواست قهرمان شوند، بنابراین با همه وجود جنگیدند و مزدش را هم گرفتند.
شبیه پرسپولیس۹۵
انگار سرنوشت مشترک پرسپولیس و استقلال این بود که ۹سال در حسرت قهرمانی بمانند و بعد جام را بالای سر ببرند. این مهم در حالی امسال برای آبیها رخ داد که پرسپولیس هم در لیگ شانزدهم و فصل۹۶-۹۵ موفق به شکستن طلسمش شده بود. آن زمان ۹سال بود قرمزها طعم قلهنشینی در لیگ برتر را نچشیده بودند، بنابراین با انگیزه و عطشی وصفناپذیر به میدان رفتند و هر بازی را در حکم یک فینال میدیدند. آن فصل پرسپولیس ۳هفته مانده به پایان مسابقات قهرمانیاش را قطعی کرد؛ درست عین اتفاقی که امسال برای استقلال رخ داد.
هواداران پرسپولیس یادشان هست که انگیزه و تقلا برای کسب تکتک امتیازات، در آن تیم موج میزد و در تمام طول فصل همه مطمئن بودند پرسپولیس قهرمان خواهد شد؛ مخصوصا که این تیم فصل قبلش جام را بهخاطر تفاضل گل به استقلال خوزستان تقدیم کرده بود. امسال هم همین شرایط برای استقلال وجود داشت و بازیکنان این تیم تمام تلاششان را برای پایاندادن به ترکتازی رقیب سنتی بهکار گرفتند. آنها آنقدر دویدند و جنگیدند که نهتنها تیمشان قهرمان شد، بلکه رکورد نباختن را هم به ثبت رساندند. این است تعبیر فوتبالی خواستن و توانستن.
بغض فرهاد، ناکامی بزرگ یحیی
ترکیدن بغض فرهاد مجیدی در جشن قهرمانی استقلال، به وضوح نشان داد او چه زجری برای سر پا نگهداشتن تیمش کشیده است. فرهاد مجیدی ابتدای فصل چند بازیکن نامی مثل مهدی قائدی، شیخ دیاباته، مسعود ریگی، فرشید اسماعیلی، داریوش شجاعیان و… را از دست داد و در میانههای فصل هم داستان سربازی سیاوش یزدانی و محمدحسین مرادمند پیش آمد. او اما میل به خواستن را در تیمش حفظ و حتی تشدید کرد. وقتی خود مجیدی و مدیریت باشگاه روی کسب امتیاز ۷۵ یا ۷۰ تأکید میکردند، جای تعجبی نداشت که این تیم بالاخره به ۶۸امتیاز برسد و رکورد امتیازگیری در تاریخ لیگ برتر را بشکند.
شما باید ۱۰۰ را هدف بگیری تا به ۸۰ برسی. قانون زندگی همین است. در نقطه مقابل اما چیزی که در پرسپولیس دیده میشد، انفعال و رضایت کاذب از شرایط موجود بود. یحیی گلمحمدی نتوانست تیمش را به اندازه کافی تشنه نگه دارد. او به بازیکنان جوان میدان نمیداد و حرص و طمع را در وجود نفرات اصلی میکشت؛ اینکه شما بدانی همیشه فیکس هستی، طبیعتا راندمان کارت را کاهش میدهد. به علاوه یحیی هر وقت حرف زد، از این موضع بود که «خیلی خوب نتیجه گرفتیم» یا «به اندازه پارسال امتیاز جمع کردیم» یا «هر تیمی مشکلات پرسپولیس را داشت از هم میپاشید.» شما با چنین جملاتی این پیغام را به تیمت میدهی که عملکردش راضیکننده بوده و نیازی نیست دنبال اهداف بالاتر باشد. این احساس اشباع و سیرشدن، در پرسپولیس امسال وجود داشت و کار دست قرمزها داد.