آیا بازی در فیلم کابوس خیابان الم باعث شد شما دچار کابوس شوید؟
هنگام فیلمبرداری کابوس خیابان الم، من تریلر مخصوص برای خود نداشتم، در عوض در یک اتاق کوچک، یک میز و یک صندلی پلاستیکی و یک آینه بود که دورتادورش لامپ داشت؛ یک اتاق گریم پشت صحنه کلاسیک. یک بار حدود ۴ صبح، وقتی داشتم روی صندلی چرت میزدم، نور چراغها را کم کردم و سرم را گذاشتم روی حولهای که رول شده بود تا گریمم را خراب نکنم. منتظر بودم برای حاضر شدن سر صحنه صدایم کنند.صدای ضربه زدن به در را شنیدم و از چرت پریدم، ناگهان دیدم شخصی با صورتی هراسانگیز دارد به من نگاه میکند و شوک باعث شد از جا بپرم. دستم را بالا آوردم و متوجه شدم خدای من! این تصویر صورت خود من است! اما آن لحظه چنان ترسناک بود که هنوز هم در کابوسها میبینم.
رابرت انگلوند در نقش فردی کروگر در فیلم کابوس خیابان الم
در عکس های پشت صحنه فیلم کابوس خیابان الم، به نظر میرسد رابطه دوستانهای با بازیگران جوانتر دارید. آیا این دوستی کشتن آنها در فیلم را برایتان سختتر نکرد؟در جریان ساخت یک فیلم، مطمئنا بین بازیگران ارتباط شکل میگیرد. همه ما سحرگاه، با چشمهای پفکرده از خواب بیدار میشویم، در حالی که خونمان پر از کافئین است و برای فیلمبرداری مضطربیم. یادم میآید که هلن لانگنکمپ (نانسی تامپسون در کابوس ۱ و ۳) را که دانشآموز زبان روسی دانشگاه استنفورد بود، دست میانداختم. جوکهایی میگفتم که یخ فضا را بشکند. میدانستم که در صحنهای قرار است دهان مارک پتون (جسی والش در کابوس ۲) را با تیغم پاره کنم، و باید چنین صحنهای را بازی کنیم.در دورانی که جلوههای ویژه آنقدر پیشرفته نبود، خیلی چیزها را به قدرت تخیل سپرده میشد. باید در میان عروسکگردانها و کارکنان انیماترونیک که مثل نینجاها لباس میپوشند، عبور میکردیم. بنابراین شوخی کردن در پشت صحنه، واقعا برای زمانی که میگویند: «حرکت!» کاربرد دارد. شما میتوانید راحتتر وارد واقعیت بازیگری شوید.
آیا تا حالا در هالووین مثل فردی لباس پوشیدهاید و بچهها را ترساندهاید؟
نه. من هالووین را به کاستومپوشان آماتور واگذار میکنم. اما موقع فیلمبرداری مطمئنا لذت میبردیم. موقع ساخت اولین فیلم، یک بار واقعا از غذای آماده خسته شدم، برای همین من، جانی دپ و نیک کوری از بلوار سانست رد شدیم و در غرفه پشتی یک رستوران تایلندی نشستیم. کلاهم را برداشتم، غذا سفارش دادیم، و وقتی گارسون درهای آشپزخانه را باز کرد، نور فلورسنت افتاد روی صورتم. گارسون خوب نگاهم کرد، بعد سینیش را انداخت و برگشت به آشپزخانه و دیگر او را ندیدیم. گاهی اوقات از اینکه دیگر ترسناک نباشم، نگران میشدم. بنابراین هر چند وقت یکبار در گوشه و کنار پنهان میشدم و از دل تاریکی به یکی از کارکنان بیخبر از همهجا در راه دستشویی خیره میشدم. به نظرم احتمالا لباسهایشان را کثیف میکردند. وقتی میدیدم ترسیدند، میفهمیدم که هنوز ترسناکیم را دارم.
آیا شما همانطور که سریال تلویزیونی وی (V) دهه ۱۹۸۰ نشان میداد، یک خزنده فضایی در پوست انسان هستید؟
مارها یکی از چیزهایی هستند که من را دچار کابوس میکنند. در اوایل دهه ۱۹۸۰، هنوز یک آزمایشگاه اولدفشن در مجموعه برادران وارنر داشتند، با همه این مردانی که لباس پزشکی سفید میپوشیدند و پروتزهای فوقالعادهای میساختند. در یک موقعیت، چون نقش خزندهای را بازی میکردم که میتواند سرمای شدید را تحمل کنم و باید یک فرد زمینی را نجات میدادم، آنها ناچار شدند یک جور تاول ناشی از سرمازدگی برایم درست کنند. آنها انگور را با موم روی نیمی از صورت من چسباندند و واقعا به نظر میرسید تاول زده است. بعدا در این سریال، روی من آزمایش میکنند که ببینند چه چیزهایی برای بیگانگان فضایی خطرناک است. تمام بدنم با پوست جعلی خزندگان پوشانده شده بود. آنجا مصلا پوست کاذب انسانی من را برداشتند تا زیرش، پوست براق مخصوص خزندگانم با همه فلسهایش نمایان شود. نه. من خزنده نیستم.
درباره نقشتان در فصل چهارم سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) برایمان بگویید.
این فصل از سریال چیزهای عجیب، ادای احترامی به سینمای وحشت دهه ۱۹۸۰ است. فکر میکنم این فصل، ترسناکترین فصل سریال چیزهای عجیب است. من در حوالی قسمت چهارم وارد این فصل میشوم. در آغاز شیوع کووید در دنیا، برخی از طرفداران سریال چیزهای عجیب سوالات خاصی از من میپرسیدند که من تصور میکردم بازیگران دیگر درباره آنها صحبت کردهاند، بنابراین من چیزی برای گفتن نداشتم.