«مهمونی» البته در تمام نزدیک به سه ماهی که منتشر شده با اتهامات زیادی مواجه بوده که مهمترینش استفاده از موضوعات و مضامین و البته دیالوگهای بزرگسالانه -و حتی گاهی بدآموز- است. اتهاماتی که البته بسیاری در واکنش به آن ادعا کردهاند که ایرج طهماسب این برنامه را برای مخاطبان همیشگی کودک و نوجوانش نساخته و نمیتوان ازش انتظار داشت که در برنامهای که برای بزرگسالان ساخته، قواعد و قوانین و محدودیتهای آثار کودکانه را رعایت کند. اما آیا واقعا به اینگونه است و ایرج طهماسب طیف مخاطبان همیشگیاش را تغییر داده و برای مخاطبانی دیگر برنامه ساخته است؟
چند ماهی میشود که ایرج طهماسب که زمانی با «کلاه قرکزی و رفقا»یش دل از مخاطبان اغلب کودک تلویزیون میبرد، در قالب و بستری دیگر به دیدار مخاطبان آمده است.
در قالب برنامهای به نام «مهمونی» که اگر چه از ساختمان و ساختاری تا حدی شبیه به برنامههای نوروزی کلاهقرمزی در ۱۰سال اخیر برخوردار است (تکههای نمایشی درباره چند عروسک در کنار گفتوگو با یک مهمان بزرگسال محبوب)، ولی از اینرو که سنت موفقیت و محبوبیت عروسکهای ایرج طهماسب را -این بار در بستر مخاطبان شبکه نمایش خانگی- استمرار داده، عملکردش قابل ستایش بوده است.
«مهمونی» البته در تمام نزدیک به سه ماهی که منتشر شده با اتهامات زیادی مواجه بوده که مهمترینش استفاده از موضوعات و مضامین و البته دیالوگهای بزرگسالانه -و حتی گاهی بدآموز- است. اتهاماتی که البته بسیاری در واکنش به آن ادعا کردهاند که ایرج طهماسب این برنامه را برای مخاطبان همیشگی کودک و نوجوانش نساخته و نمیتوان ازش انتظار داشت که در برنامهای که برای بزرگسالان ساخته، قواعد و قوانین و محدودیتهای آثار کودکانه را رعایت کند. اما آیا واقعا به اینگونه است و ایرج طهماسب طیف مخاطبان همیشگیاش را تغییر داده و برای مخاطبانی دیگر برنامه ساخته است؟
این پرسش را با رامتین شهبازی، منتقد و کارشناس سینما و استاد دانشگاه به بحث گذاشتیم. منتقدی که از اواخر دهه ۷۰ در گزارش فیلم و دیگر نشریات تخصصی سینمایی فعالیت داشته و این روزها در برنامههای سینمایی صداوسیما هم حضور فعالی دارد.
-آقای رامتین شهبازی عزیز؛ در این مدت بسیاری از منتقدان و روزنامهنگاران به ایرج طهماسب انتقاد کردهاند که مانند روزگار «کلاهقرمزی» دیگر برای کودکان برنامه نمیسازد و با توجه به شوخیها و کنایههای مجموعه «مهمونی» ظاهرا طیف مخاطبان هدفش را تغییر داده است. آیا شما هم با منتقدان در این زمینه همعقیدهاید یا نه؟!
در این زمینه من کاملا مخالفم با اینکه ایرج طهماسب طیف مخاطبانش را تغییر داده باشد. نه. طهماسب مخاطبان هدفش را از نظر بازه سنی عوض نکرده، بلکه این شیوه زیست مخاطب است که تغییر کرده. یعنی اگر در دهه ۶۰ و ۷۰ مخاطبان ایرج طهماسب ماها بودیم، حالا دیگر لزوما برنامهاش را برای ما نمیسازد که سنمان هم در گذر این سالها بالاتر رفته است. در واقع به نظر من مخاطب هدف ایرج طهماسب همچنان کودکان و نوجوانان هستند، با این تفاوت که شیوه زیست این کودکان و نوجوانان تغییر کرده و دیگر همان کودکان دهه ۶۰ نیستند. بلکه شیوه زیست روانی و شیوه زیست تربیتی و البته شیوه زیست فیزیولوژیکشان تغییر کرده و این بهشدت طبیعی است. چون خوراکی که این مخاطبان از نظر عناصر مختلف، مثلا از نظر فرهنگی دارند میگیرند، متفاوت از خوراکی است که نسل ما میگرفت.
–یعنی به نظر شما بیش از اینکه ایرج طهماسب در این سالها تغییر کرده باشد، مخاطب است که عوض شده و از طهماسب هم محصولی دیگر میخواهد. درست است؟
بله، بله. خب البته در کنار این واقعیت که مخاطب تغییر کرده، طبیعی است که طهماسب هم باید زبانش را تغییر دهد.
-اما اگر اشتباه درک نکرده باشم، شما همچنان آن را یک برنامه با مخاطب هدف کودک و نوجوان میدانید. درست است؟
قطعا. البته چنین برنامهای بیتردید نمیتواند فقط و فقط روی یک نوع مخاطب از نظر طبقهبندی سنی حساب باز کند. یعنی اینکه فکر کنید یک برنامهساز -آن هم در چنین قالبی که طهماسب به کار گرفته- بخواهد فقط برای بچههای هفت هشت ساله برنامه بسازد، در روز و روزگار امروز شدنی نیست. اما اینگونه هم نیست که بگوییم طهماسب دیگر برنامه کودک نمیسازد، یا دارد برای مخاطبان قدیمیاش که زمانی کودک بودهاند و حالا بزرگ شدهاند و به آستانه میانسالی رسیدهاند، کار میکند. ماجرا کمی با این پیشفرضها فرق دارد.
–ولی جواب ندادید که آیا به نظرتان طهماسب همچنان برای کودکان و نوجوانان کار میکند؟
بله. مخاطب طهماسب هنوز و همچنان کودک است، ولی قطعا این کودک با مایی که کلاهقرمزی را میدیدیم، فرق دارد. در واقع نکتهای که در این میان وجود دارد این است که طهماسب مخاطبش را همچنان کودک در نظر گرفته، ولی با این توضیح که اینجا با کودکانی سروکار داریم که جنس و زندگیشان با گذشته فرق کرده است.
–فقط کودکان در این مدت تغییر کردهاند یا مدیومی هم که ایرج طهماسب از طریق آن با مخاطبانش ارتباط میگیرد، در تغییراتی که در «مهمونی» در قیاس با مثلا «کلاهقرمزی» میبینیم نقش و تاثیر دارند؟
اینجا در تحلیل این ماجرا پای یک مبحث فرمی هم به قضیه باز میشود. در حقیقت یک مورد دیگر هم برای توضیحدادن تغییراتی که در ایرج طهماسب روی داده است، وجود دارد که یک بحث فرمی است. این دو تا بحث از هم جداست. بگذار اینگونه بگویم اینکه مخاطب «مهمونی» همچنان کودک است یک بحث است و اینکه طهماسب این شو را در یک بستر متفاوت میسازد، بحث دیگری است.
–یعنی این تغییر بستر با خود تغییر مخاطب و حتی تغییر رویکرد برنامهساز را بهدنبال دارد؟
طهماسب زمانی که در تلویزیون بود، با یک بودجه دولتی و با توجه به قواعد و قوانین حاکم بر صداوسیما کار میکرد و مخاطب هم میتوانست به رایگان و در یک ساعت مشخص وقتش را تنظیم کرده و برنامه او را تماشا کند. اما الان به دلیل یکسری مسائل اقتصادی که پلتفرمها دارند، باید مخاطب و آیتمهایش را اندکی گستردهتر در نظر بگیرد تا بتواند به لحاظ اقتصادی پاسخگوی آن تهیهکننده خصوصی باشد که برای برنامه سرمایهگذاری کرده است. بنابراین میآید و به مخاطبان کودکش مخاطبان بزرگسال را هم اضافه میکند.
–شما این رویکرد وسیعتر کردن دایره مخاطبان را در چه جنبهای از این کار میبینید؟ ببینید؛ همانطور که قطعا در جریان هستید ایرج طهماسب در چند هفته اخیر با انتقادات زیادی در یکسری رسانههای خاص مواجه بوده که سازنده این برنامه را به نوشتن و گذاشتن یکسری دیالوگهای بزرگسالانه و کنایههای جنسی در دهان شخصیتهای کودک برنامه متهم کردهاند. به نظرتان رویکرد طهماسب در گستردهتر کردن طیف مخاطبانش منحصر به همین رویکرد میشود؟
من البته فرصت نکردهام تمام قسمتهای برنامه را ببینم و صرفا بخشهایی از آن را در رسانههای اجتماعی دیدهام. ولی با این حال باز هم مشخص است که طهماسب بخشهایی مانند مصاحبه با چهرههای شناختهشده و محبوب را بهخاطر مخاطب عمومی بزرگسال انجام میدهد. و گرنه این را خودش هم میداند که این چهرهها حداقل برای مخاطب کودک چندان جذابیتی ندارند.
–آقای شهبازی عزیز؛ علاوه بر «مهمونی» کار جدید خانم مرضیه برومند هم در هفتههای اخیر در شبکه نمایش خانگی عرضه شده که اتفاقا آن هم با همان اتهاماتی که به کار ایرج طهماسب وارد آمده، مواجه شده است. به نظرتان مخاطبشناسی آن کار تحلیل مشابهی با «مهمونی» ایرج طهماسب دارد؟
من متاسفانه کار خانم برومند را ندیدهام. یعنی بهتر است بگویم که تنها در حد آنونس دیدهام و درباره نوع رویکرد سازنده و جنس و نوع مخاطبانش تحلیلی ندارم.
-و سوال آخر ایکه فارغ از اینکه ایرج طهماسب در کوچ از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی مخاطبانش را تغییر داده یا نه؛ به نظرتان بهعنوان یک منتقد ماحصل این کوچ برای او مثبت بوده یا منفی؟
ایرج طهماسب مهمترین چیزی که از این تغییر مدیوم به دست آورده این است که یک بار دیگر نشان داد که چه آدم خلاقی است. این اصلا کار کمی نیست که از چند شخصیت عروسکی این کار چند شخصیت در بین مردم محبوب شده و به اصطلاح گرفته است. این یعنی که ایرج طهماسب در اولین کارش خارج از تلویزیون از زیر سایه کلاه قرمزی بیرون آمده است و این اتفاق کوچکی برای هنرمندی نیست که تمام دوران کاریاش را در تلویزیون بوده، اما بعد از خروج از آنجا نهتنها افسرده و گوشهنشین نشده، بلکه در قالبی جدید اثری جدید ارایه داده و در این مسیر به موفقیت هم رسیده است!